جانشین حاتم طایی
در اخبار آمده چون حاتم طایی فوت کرد ، برادر حاتم از مادرش درخواست کرد ؛ حال که حاتم فوت کرده او بر جای حاتم نشیند و مردم مستحق و بیچاره را روزها از سفره خانه ، غذا هدیه کند ، مادرش مخالفت کرد و گفت : ای نور چشم من تو نمی توانی جای حاتم را پرکنی، چرا که وقتی حاتم کودک شیرخواری بود و سینه مرا می مکید ، هر گاه کودکی وارد می شد ، سینه را رها می کرد ، تا من به آن کودک هم شیر بدهم ، اما تو هر گاه مشغول شیر خوردن بودی ، اگر کودکی وارد می شد دست بر سینه دیگر من می نهادی که به آن کودک شیر ندهم ، هر چه مادر با دلیل و برهان خواست فرزندش را از این کار منع کند که جای حاتم ننشیند ، برادر حاتم قبول نکرد ، بالاخره رفت و جانشین حاتم شد .
درویشی مستمند آن روز هفت بار در جامه های مختلف به سفره خانه آمد و جیره دریافت کرد ، برادر حاتم در آخرین مرحله درویش را به گوشه ای کشید و گفت : ای مرد نزد خود نگویی این برادر حاتم است و امروز اولین روزی است که بر جای برادر نشسته و حساب و کتاب دستش نیست ، با این بار که غذا گرفتی امروز هفت بار از من جیره دریافت کرده ای . درویش گفت : ای مولای من ، من سی سال ، در حیات برادرت هر روز هفت بار جیره می گرفتم ، یک دفعه به روی من نیاورد ، ولی امروز تو در روز اول مرا رسوا کرده و خطایم را به رخم کشیدی. وقتی این واقعه را برادر حاتم برای مادرش بیان کرد ، مادر گفت : گفتم تو نمی توانی جانشین حاتم شوی!!