تبیان، دستیار زندگی
فریدون مشیری دوم آبان سال 1379 در سن 74 سالگی بر اثر بیماری در تهران چشم از جهان فرو بست و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاك سپرده شد ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

هفت سال از خاموشی «فریدون مشیری» گذشت

فریدون مشیری

فریدون مشیری دوم آبان سال 1379 در سن 74 سالگی بر اثر بیماری در تهران چشم از جهان فرو بست و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) به خاك سپرده شد.

به گزارش خبرنگار ادبی فارس به نقل از منابع اینترنتی فریدون مشیری در سی‌ شهریورماه 1304 در تهران به دنیا آمد. در دوران خردسالی به شعر علاقه داشت و در دوران دبیرستان و سال های اول دانشگاه ، دفتری از غزل و مثنوی ترتیب داد. آشنایی با قالب‌های شعرنو، او را از ادامه شیوه كهن بازداشت، اما راهی میانه را برگزید.

او شاعری است صمیمی و صادق كه شعرش آینه تمام نمای احوال و صفات اوست.كلام مشیری ، منزه و محترم است. او شاعری است ادیب كه در همه حال حرمت زبان و اهل زبان را حفظ می كند.اندیشه‌هایش انسان دوستانه و نجیب است و برای احساسات و عواطف عاشقانه از لطیف‌ترین و زیبا‌ترین واژه‌ها و تعبیرها سود می‌جوید.

بر همین اساس مشیری، نه اسیر تعصبات سنت گرایان شد، نه مجذوب نوپردازان افراطی. راهی را كه او برگزید، همان حالت نمایانِ بنیان گذاران شعر نوین ایران بود. به این معنا كه، او شكستن قالبهای عروضی، و كوتاه و بلند شدن مصرع‌ها و استفاده بجا و منطقی قافیه را پذیرفته و از لحاظ محتوی و مفهوم هم با نگاهی تازه و نو به طبیعت، اشیاء، اشخاص و آمیختن آنها با احساس و نازك اندیشی های خاص خود، به شعرش چهره‌ای كاملاً مشخص داده بود.

فریدون مشیری در دوران شاعری خود، در هیچ عصری متوقف نشده، شعرش بازتابی است از همه مظاهر زندگی و حوادثی كه پیرامون او در جهان گذشته و همواره، ستایشگر خوبی و پاكی و زیبایی و بیانگر همه ی احساسات و عواطف انسانی بوده و بیش از همه خدمتگزار انسانیت است.

فریدون مشیری، سال‌ها در برخی از مجلات معروف سال های گذشته همچون: ماهنامه سخن، مجله گشوده، سپید و سیاه قلم زده و همكاریی نزدیك با نشریات داشته است.

او در سال 1333، از دواج كرد و دو فرزند بنام‌های بهار و بابك داشت كه هر دو دانشگاه را به پایان رسانده و در كنار آثار او، ثمره زندگی او بودند.

كتاب‌های اشعار او بترتیب عبارتند از:

تشنه توفان، گناه دریا، نایافته، ابر و كوچه، بهار را باور كن، از خاموشی، مروارید مهر، آه باران، از دیار آشتی، با پنج سخن سرا، لحظه ها و احساس، آواز آن پرنده غمگین.

گزینه های اشعار او عبارتند از:

پرواز با خورشید، برگزیده‌ها، گزینه اشعار سه دفتر، دلاویزترین، یك آسمان پرنده، و همچنین برگزیده‌ای از كتاب اسرار التوحید به نام یكسان نگریستن.

وی در دوم آبان ماه 1379 در سن 74 سالگی و بر اثر بیماری، چشم از جهان فرو بست.

و اینك قطعه شعری از مرحوم فریدون مشیری:

زندگی در چشم من شبهای بی مهتاب را ماند

عشق من نیلوفر پژمرده در مرداب را ماند ابر بی باران اندوهم

خار خشك سینه كوهم.

سالها رفته است كز هر آرزو خالی است آغوشم.

نغمه پرداز جمال و عشق بودم آه!

حالیا خاموش خاموشم،

یاد از خاطر فراموشم.

روز چون گل می شكوفد بر فراز كوه

عصر پرپر می شود این نوشكفته – در سكوت دشت-

روزها این گونه پرپر گشت

لحظه‌های بی شكیب عمر

رهروان را چشم حسرت باز...

اینك اینجا شعر و ساز و باده آماده است

من كه جام هستی‌ام از اشك لبریز است

می‌پرسم:

«در پناه باده باید رنج دوران را ز خاطر برد؟

با فریب شعر باید زندگی را زنگ دیگر داد؟

در نوای ساز باید ناله های روح را گم كرد؟»

ناله من می‌تراود از در و دیوار

آسمان اما سراپا گوش و خاموش است

همزبانی نیست تا گویم به زاری، ای دریغ

جام من خالی شده است از شعر ناب،

سازمن فریادهای بی جواب

نرم نرم از راه دور،

روز چون گل می شكوفد بر فراز كوه

روشنایی می رود در آسمان بالا

ساغر ذرات هستی از شراب نور سرشار است

اما من

همچنان در ظلمت شبهای بی مهتاب

همچنان پژمرده در پهنای این مرداب،

همچنان لبریز از اندوه می پرسم:

-«جام اگر بشكست؟

ساز اگر بشكست؟

شعر اگر دیگر به دل ننشست؟» ...

منبع : خبرگزاری فارس