تبیان، دستیار زندگی
مجید قاریزاده فیلمسازی است که مجموعه آثار او حاصل رویکرد احساساتی به مضامین عام است؛ فیلم‌هایی یادآور ملودرام‌های اشک‌انگیز دهه شصت بدون کوچکترین ارتقاء ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

توقف در ملودرام‌های دهه شصت

پسران آجری

مرور کارنامه مجید قاریزاده/

مجید قاریزاده فیلمسازی است که مجموعه آثار او حاصل رویکرد احساساتی به مضامین عام است؛ فیلم‌هایی یادآور ملودرام‌های اشک‌انگیز دهه شصت بدون کوچکترین ارتقاء.

قاریزاده فعالیت هنری را با عکاسی فیلم و عکاسی صنعتی آغاز کرد. وی سینما را از سال 1353 با عضویت در سینمای آزاد تهران و ساحت فیلم هشت میلیمتری "مکث" تجربه کرد.

قاریزاده فیلمسازی است که کارنامه کوچک هشت فیلمی او حاکی از توجه به ملودرام با نگاهی به سینمای بدنه و گیشه است هرچند آثارش فروش چندان شاخصی هم در سینمای ایران نداشته اند. کارگردانی که در فاصله سال 1377 تا 1385 فیلمی نساخته است.

"پدربزرگ" محصول سال 1364 با فیلمنامه ای از خود کارگردان است. ملودرامی اشک آور از بی مهری به سالمندان و تأثیرات زندگی مدرن و مادی بر آدمها است. رابطه خانواده سه نفره ای که به شیوه سنتی در خانه پدری و در کنار پدربزرگ زندگی می کنند بر اثر زیاده خواهی زن (مولفه جدانشدنی فیلم های ایرانی دهه شصت) کانون خانواده متلاشی می شود.

فیلم با حرکت بر مسیر ملودرام هایی که قصد تأثیر بر احساسات سطحی مخاطب و نشان دادن راه و روش درست و غلط به شیوه ای محض در زمان 5/1 ساعت را دارند، توانست به هدف خود برسد. حضور جمشید مشایخی در نقش پدربزرگ، جهانگیر الماسی در نقش فرزندی که گول حرف های زنش را می خورد و پدر خود را در خانه سالمندان می گذارد و آهو خردمند در نقش زن منفی همیشه مقصر با تکیه بر صدای دوبلورهایی که تأثیرگذاری این ملودارم را افزایش دادند، اشک مخاطبان زیادی را جاری کرد.

"سرزمین آرزوها" با فیلمنامه قاریزاده محصول سال 1366 است. فیلمی که به موضوع مبتلا به جامعه ایرانی در همان سال ها پرداخت و تلاش کرد الگوی زن منفی دهه شصتی را تعدیل کند. مهاجرت و بلندپروازی محور اصلی فیلم است که این بار از روحیه عمومی جامعه نشأت می گیرد نه تحمیل زن.

فیلمی که با همان رویکرد اشاره شده تلاش می کند تغییر و تحول کاراکترهای خود را متکی بر تلنگرهای کوچکی چون بیماری پیرزن همسایه، نامه برادر سفر کرده ناراضی و ... قرار دهد و تا حدی از گیرانداختن مخاطب در دام احساسات سطحی پرهیز کند. حضور رضا رویگری، سرور نجات اللهی، جهانگیر الماسی و ... که بازیگران مطرح آن دهه سینمای ایران به شمار می رفتند، از نکات قابل توجه فیلم است.

"دخترم سحر" سال 1368 با فیلمنامه قاریزاده و سیمین بازرجانی ساخته شد. فیلمی بر محور امید و عشق به فرزند که زن و شوهری را با یک دختر افلیج به کشمکش وامی دارد و در نهایت پس از عبور از دوران گذار مرد را به دامان خانواده و تعهدپذیری بازمی گردد. این فیلم با تکیه صرف بر ملودرام های اشک انگیز حتی در انتخاب مضمون به سراغ دست گذاشتن بر نقاط حساس مخاطب می رود و با حضور رضا رویگری و مهشید افشارزاده می تواند با این رویکرد گیشه را تحت تأثیر قرار دهد.

"شقایق" محصول سال 1370 است با فیلمنامه خود فیلمساز. فیلمی در نکوهش طلاق و مصائبی که برای زن و مرد و از همه مهمتر فرزند به همراه دارد. شعار اغراق شده ای که با اوج گرفتن احساسات زدگی مفرط و نتیجه گیری اخلاقی سهل الوصول که در پی دارد، در سطح می ماند. به علاوه فیلم از روایت یک قصه ساده هر چند شعاری و احساسی عاجز می ماند و چاره ای جز تکیه بر اشک و آه  ندارد. امین تارخ، مهشید افشارزاده بازیگران اصلی این فیلم بودند.

"بیقرار" با فیلمنامه بهروز خلجی و فریبا طایفه حسینی محصول سال 1373 است. فیلمی که در همان سال 73 هم از سینمای پیشرو آن زمان عقب بود و به نوعی در سینمای دهه شصت که تاریخ مصرفش گذشته بود، دست و پا می زد. نکوهش جدایی، ازدواج مجدد و ... از مسائلی هستند که هیج رویکرده تازه ای به آنها در فیلم وجود ندارد که حداقل نقطه قوت محسوب شود. حضور ابوالفضل پورعرب بازیگر مطرح آن سال ها هم که در آغاز راه خرج کردن بی رویه خود در فیلمهای کم مایه بود، نتوانست این ملودرام سطحی و اشک انگیز را نو جلوه دهد.

"زن امروز" با فیلمنامه ناصر طهماسب و قاریزاده سال 1375 ساخته شد. فیلمی که حتی یک خطی مشخصی ندارد و با داستان پردازی در خطوط فرعی ناکارآمد به نوعی بر مسیری بی سرانجام حرکت می کند که مسائلی چون اختلاس و کلاهبرداری و ... نمی تواند آن را از جنس روز جلوه دهد. حکایت زنی که در  پروسه ای نامعلوم تصمیم می گیرد همسرش را لو بدهد تا به مکافات عملش برسد در سال 75 چه وجه امتیازی دارد؟

"جوانی" محصول سال 1377 و آخرین فیلم قاریزاده پیش از توفقی هشت ساله است. فیلمی درباره یک گروه خلافکار که سرنوشت یکی از آنها با دختری فیلمساز گره می خورد و همه چیز به گونه ای بی ربط به هم ربط پیدا می کند. زندانی شدن، آزاد شدن، لو دادن رئیس باند و در نهایت عاقبت به خیری جوان اصلاح شده و دختر فیلمساز که او را سوژه فیلم خود قرار داده مضامینی هستند که با سینمای رو به رشد سال 77 هیچ سنخیتی ندارد.

"پسران آجری" با فیلمنامه محمدهادی کریمی و قاریزاده سال 1385 تولید شد. این فیلم از چهارشنبه 18 مهرماه به اکران سینماها درآمده است. درخلاصه داستان فیلم آمده: سه پسر جوان که کودکیشان را در یک ساختمان آجری ( پرورشگاه ) سپری کرده اند ، اینک بزرگ شده و به دنبال آرزوهای خود هستند.  یکی از این جوانها به خواستگاری دختر مورد مورد علاقه اش می رود و با مخالفت پدر او مواجه می شود. دو دوست دیگر این جوان به کمک او می آیند و ...

فیلمی که به نظر نمی آید اثری نامتعارف در کارنامه قاریزاده محسوب شود و در راستای همان نگاه و رویکرد کلی با مضمون عام خود مخاطب عام را همچنان با نگاهی به دهه شصت به تماشا فرامی خواند.

منبع : مهر