تبیان، دستیار زندگی
شیوه نگارش فیلمنامه آن مبتنی بر ساختار داستان‌گویی قرآنی و داستان‌گویی شرقی است. احترام به سنت‌ها، حس همدردی و نوع دوستی، توجه به امر به معروف و نهی از منكر، خلق آدم‌های خاكستری و توجه به اصل ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرجام هشدار دهنده حاج یونس در«میوه ممنوعه»

میوه ممنوعه

شیوه نگارش فیلمنامه آن مبتنی بر ساختار داستان‌گویی قرآنی و داستان‌گویی شرقی است. احترام به سنت‌ها، حس همدردی و نوع دوستی، توجه به امر به معروف و نهی از منكر، خلق آدم‌های خاكستری و توجه به اصل معجزه‌گر گفت‌وگو را از جمله ویژگی‌های این سریال می‌داند. سریالی كه شخصیت‌هایش از دل همین مردم هستند و ایرانی بودن در جزء جزء زندگی‌شان دیده می‌شود.حسن فتحی با چنین ذهنیتی «میوه ممنوعه» را به سرانجام رسانده، او معتقد است: وظیفه هنرمند قدم زدن در سایه روشن زندگی است و برای اینكه حاصل كارش اثری خلاقانه باشد باید مدیران ضریب امنیت و آرامش كارش را بالا ببرند. فتحی با نظر به روندی كه در تولید میوه ممنوعه پشت‌سر گذاشته است از مشكلات تولید این مجموعه گفت‌ و از توقعاتی كه از مدیران تلویزیون دارد.

چرا این همه حواشی و واكنش‌های متفاوت متوجه «میوه ممنوعه» شد؟ این خاصیت هنر است. در همه دنیا هم همین‌طور است.وقتی فیلمی ساخته می‌شود حواشی و شایعه به دنبال دارد، ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم.

موضوع «میوه ممنوعه» درصدی از پرونده دادگاه خانواده را به خود مشغول كرده است، موضوعی كه وقتی قرار است در یك مجموعه داستانی مطرح شود، با خط قرمزهای بسیاری مواجه می‌شود و... این وظیفه هنرمندان است كه نه با زمختی بلكه با ظرافت، نه با خصومت بلكه با یك نوع احساس همدردی نسبت به همه آحاد جامعه به مشكلات و مسائل قابل بحث مردم نزدیك شوند. وظیفه هنر قدم زدن در سایه روشن زندگی مردم است. در واقع هنر كارش این است كه در تاریكی‌ها چراغ بیندازد و مسائلی كه در سایه‌روشن‌ها قرار دارد را به بحث بگذارد، نه برای اینكه كسی را آزار دهد، نه برای تسویه حساب و نه برای انتقام گرفتن از كسی، برای اینكه موضوع به یك معنایی دوستانه مطرح شده و به بحث گذاشته شود و از دل این بحث‌ها راه‌حل‌هایی بیرون بیاید كه ما در حوزه كلانشهری، اسم آن را فرهنگ پیشگیری می‌گذاریم.

و راهكاری كه «میوه ممنوعه» پیشنهاد می‌كند؟ یكی از معضلات امروز ما، به اعتقاد سازندگان «میوه ممنوعه» این است كه در جامعه ما خانواده‌ها كمتر با هم صحبت می‌كنند. ما به عنوان سازندگان «میوه ممنوعه» به اصل معجزه گفت‌وگو اعتقاد داریم.در همه جامعه چه در حوزه سیاست، چه در حوزه اقتصاد، چه در حوزه فرهنگ و ادبیات و ... در تمام این حوزه‌ها سریال «میوه ممنوعه» به نوعی اصل معجزه‌گر گفت‌وگو را به همه پیشنهاد می‌كند. بزرگ‌ترین هدیه‌ای كه خداوند به انسان عطا كرده تعقل كردن است.عقلانیت جمعی به عقلانیت فردی ترجیح دارد. عقلانیت جمعی در یك جامعه حاصل تامل و تعمق است. در كنار هم نشستن، چشم در چشم هم دوختن، گوش به زبان هم سپردن و حرف‌های همدیگر را شنیدن است. در جامعه ما به دلیل معضلات زندگی شهری كم‌كم یك سری كاركردهایی كه می‌تواند باعث دوام و قوام خانواده‌ها باشد، در حال فراموشی است. هنرمند امروز از این وضعیت معترض است. بخشی از سنت‌هاست كه در روزگار مدرنیته هم می‌تواند كارایی‌های معنوی فراوانی داشته باشد، باید آنها را شناساند.در میوه ممنوعه این نكته به بحث گذاشته شده است كه باید دوباره برگردیم به اصل پسندیده گفت‌وگو و رو در رو نشستن و با هم صحبت كردن.

با توجه به همین اصل بود كه اولین شریك راز حاج یونس را همسرش قرار دادید؟ در بعضی از سكانس‌ها می‌بینیم كه حاج یونس به همسرش می‌گوید كه ما دیگر مدت‌هاست دور هم نمی‌نشینیم، این میز و صندلی‌ها مدت‌هاست از آدم‌هایی كه می‌نشستند و با هم گفت‌وگو می‌كردند، خالی است و... بعد صراحتا به او می‌گوید: «قدسی منو ببین، زندگیمو نو ببین، خانواده تو ببین و...» بنابراین «میوه ممنوعه» در عین حال كه سعی كرده است یك داستان جذاب را تعریف كند، می خواهد به شكل محترمانه و از موضع احساس مسوولیت و حس نوعدوستی راجع به جامعه و همه اقشار آن، هشدار دهد، كه اگر مسائل گوناگون زندگی‌تان را جدی نگیرید، به چه تراژدی‌های دردآوری می‌تواند منجر شود. شما قصه‌های قرآنی را ببینید، مگر غیر از این است كه دائم هشدار می‌دهد.

یعنی می‌خواهید بگویید «میوه ممنوعه» وام گرفته از شیوه داستان‌گویی قرآنی است؟ «میوه ممنوعه» از یك منظر به شدت تحت تاثیر سنت داستان‌گویی قرآنی است. در سنت داستان‌گویی قرآنی «بشارت و انذار» را داریم. خداوند از خوانندگان می‌خواهد كه تعمق كنند.به خاطر همین است كه قصه‌های قرآنی از یك منظر بسیار دراماتیك و جذاب و سرگرم‌كننده و از جهتی هشداردهنده و عبرت‌آموز است.گروهی كه «میوه ممنوعه» را نوشت و در مرحله ساخت آن حضور داشت، در سبك و سیاق داستان‌گویی‌اش تا حدود بسیار زیادی تحت تاثیر ساختار قصه‌های قرآنی است و از منظر دیگر تحت تاثیر ساختار داستان‌گویی شرقی. به اعتقاد من یكی از دلایل موفقیت این سریال این است كه به شدت ایرانی است و من روی این نكته به شدت تاكید دارم و می‌توانیم ادعا كنیم كه سازندگان این سریال یكی از مذهبی‌ترین سریال‌های بعد از انقلاب را ساختند.

از حواشی این سریال پرسیدم، ببینید، ما یك جامعه سنتی داریم، فكر نمی‌كنید رك‌گویی كه در نحوه روایت اثر لحاظ كرده‌اید باعث این همه واكنش شده است؟ طبیعت بشر این‌گونه است كه از انتقاد خوشش نمی‌آید. اگر به خودش واگذار شود، دوست دارد، بیشتر تعریف بشنود تا انتقاد. در قرآن دائم از ذكر صحبت می‌شود و می‌گوید كه حقیقت قرآن چیزی جز ذكر نیست. دائم مومنان را به ذكر دعوت می‌كند چون معتقد است این یادآوری و امر به معروف و نهی از منكر كردن، انسان‌ها را از غفلت نجات می‌دهد. اگر از این منظر به این سریال نگاه كنید، می‌بینید كه «میوه ممنوعه» كارش را درست انجام می‌دهد. یعنی باب انتقاد را به امید اصلاح و نه به نیت تخریب باز می‌كند و نگاهش بسیار دلسوزانه است.

اگر در نوع شخصیت‌پردازی‌ها دقت شود، می‌بینیم كه در عین حال كه بعضی از رفتارها نقد شده از زوایای دیگر اشخاص چقدر خوب جلوه داده شده‌اند. نمونه‌اش حاج یونس. مگر غیر از این است كه حتی آدم‌های خوب هم یك جاهایی در زندگی‌شان ممكن است خطا داشته باشند. یك نگاه دلسوزانه و از موضع همدردی نسبت به تك‌تك شخصیت‌های سریال می‌بینید. شخصیت‌های این سریال نه بد بد هستند و نه خوب خوب، نه سیاه، نه سفید. شخصیت‌های «میوه ممنوعه» درست مانند آن چیزی است كه خداوند در قرآن راجع‌به انسان می‌گوید: انسان‌ها موجوداتی هستند كه به همان اندازه كه استعداد رفتن به سمت تقوا را دارند، به همان اندازه هم ممكن است به سمت گناه و مصیبت بروند.به این موضوع اشاره می‌كنم كه نگاه سازندگان سریال به شخصیت‌های این قصه از موضع همدردی و نوع‌دوستی است. آدم‌های «میوه ممنوعه» اصلاً با زندگی مردم جامعه ما بیگانه نیستند. بنابراین در نزدیك شدن به یكسری مسائل و لایه‌های سنتی جامعه سعی كردیم به دیده احترام و نوع‌دوستی حركت كنیم و نگاهمان هم به آن بخش از جامعه بسیار محترمانه است. یادمان نرود این سریال را كسی می‌سازد كه سال‌هاست به عنوان كارگردان به سنت، تاریخ، آیین‌ها و آداب و رسوم جامعه‌اش علاقه‌مند است و همواره در آثارش نوعی احترام و تحسین به سنت‌ها بوده است.

تا پیش از این، پایبندی به سنت‌ها را در ژانر تاریخی از شما می‌دیدیم. چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتید این بار به موضوعات اجتماعی بپردازید؟ به دو دلیل. آقای فرجی مدیر شبكه 2 كه از دوستان قدیمی بنده است، خیلی اصرار داشت این سریال را بسازم. ابتدا امتناع كردم چون فكر می‌كردم به‌خاطر سختی‌هایی كه سریال‌های مناسبتی دارد، این كار را نكنم اما در ادامه با اصرارهای ایشان و دوستی كه بین ما بود، پذیرفتم. دیگر اینكه در همه این سال‌ها سریال‌های تاریخی ساخته‌ام. منتقدان وقتی قرار است راجع‌به آثارم بنویسند، از حسن فتحی صرفاً به عنوان كارگردان تاریخی‌ساز یاد می‌كنند. كم‌كم خودم هم باورم شده بود كه من فقط می‌توانم سریال تاریخی بسازم، به همین دلیل خواستم خودم را محك بزنم. این را هم اضافه كنم كه با هیچ كارگردان دیگری احساس رقابت ندارم و در واقع فكر می‌كنم كه بزرگ‌ترین رقیبم، خودم هستم. بنابراین، این تنها نوعی محك‌زدن بود كه ببینم آیا می‌توانم سریال موفق روز بسازم یا نه. در كنار اینها جای هیچ تردیدی نیست كه اگر من مولفه‌ها و دغدغه‌هایی را كه در سایر آثارم وجود دارد، در این كار نمی‌دیدم قطعاً ساخت آن را نمی‌پذیرفتم.

باز هم تصمیم دارید در ژانر اجتماعی خودتان را محك بزنید؟ مترصد فرصتی هستم كه برای یك دوره زمانی چند ساله تلویزیون را كنار بگذارم. فكر می‌كنم الان زمانش رسیده است. البته خودم را مدیون تلویزیون می‌‌دانم. در تلویزیون خیلی چیزها یاد گرفتم. همانطور كه در تئاتر خیلی چیزها یاد گرفتم. قطعاً جزو آن گروه از كارگردان‌هایی نیستم و نخواهم بود كه وقتی پا به عرصه سینما می‌گذارند، به تلویزیون به عنوان جایگاهی برای ارائه آثار دست دومشان نگاه كنند. اما الان مدتی است كه قصه‌ها و داستان‌هایی كه به سراغم می‌آیند را در قالب سینما می‌بینم نه تلویزیون.

در یكی از نشریات خواندم قبل از پذیرفتن كارگردانی این مجموعه، برای شبكه شرایطی گذاشتید. اینكه قبل از پخش سریال هرگونه اعمال نظری كه لازم می‌دانند را روی راش‌ها انجام دهند اما در زمان پخش هیچ‌گونه حذف و اعمال نظری صورت نگیرد اما گویا به شرایط خودشان عمل نكردند و ... هنرمند برای اینكه بتواند یك اثری را خلاقانه بسازد، باید از یك ضریب امنیتی برخوردار باشد. یعنی اینكه یك حداقل آرامشی وجود داشته باشد كه در آن آرامش بشود با خیال راحت تولید كرد. به خاطر همین همیشه زمانی كه كاری را شروع می‌كنم سعی می‌كنم از همان ابتدا این قرار را با مدیران بگذارم كه هر بحثی كه هست تا قبل از شروع تصویربرداری انجام شود. حتی اگر نپذیرم خودم را متعهد می‌دانم به نوعی موارد ذكر شده را رعایت كنم. وقتی هم تصویربرداری شروع می‌شود، توقع‌ام از مدیران این است كه دیگر اتفاق تازه‌ای نیفتد. یعنی قصه‌ای را كه طرح كردیم و راجع به آن گفت‌وگو كردیم و به نتیجه رساندیم، ساخته و بعد پخش شود. فكر نمی‌كنم توقع زیادی باشد. آن هم برای كسی كه حدود 20 سال در اندازه خودش سعی كرده برای فرهنگ این مملكت موثر باشد. من با موضوعات گذشته ایران، زبان از یاد رفته فارسی قدیم و اوضاع تهران قدیم و ... كار كرده‌ام و همیشه سعی داشته‌ام آثاری خلق كنم كه در قلب مردم رسوخ كند. به نمایندگی از طرف همه كارگردان‌های هم‌نسل خودم می‌گویم كه ما زندگی و عمر و بهترین سال‌های عمرمان را صرف ساختن آثاری كردیم كه برای مردم جذاب و مفید باشد، حداقل كاری كه می‌شود برای این گروه از هنرمندان انجام داد، این است كه برایشان آرامش و امنیت فراهم كنیم تا بتوانند با خلاقیت بیشتر آثارشان را بسازند. در غیر این صورت هر لحظه دغدغه این را دارند كه ممكن است حكم جدیدی صادر شود.

مشكل از كجاست؟ ما نیازمند یك فكر ساختاری در سطح نهادهای فرهنگی جامعه از جمله وزارت ارشاد و بعد رسانه سینما و تلویزیون هستیم. به شخصه برای بالا بردن این ضریب آرامش در كارهایم این روال را دنبال می‌كنم حالا شاید در «میوه ممنوعه» بیشتر صدایش درآمده است.سعی می‌كنم با مدیرانی كه طرف گفت‌وگوی من هستند این بحث‌ها را به‌طور كامل انجام دهم و بعد شروع به ساخت كنم از این مرحله به بعد توقع‌ام از مدیران این است كه حمایت كامل داشته باشند. طبیعی است كه عده‌ای هم اعتراض خواهند كرد اما به صرف اینكه عده‌ای اعتراض می‌كنند آیا معنی‌اش این است كه كار ساخته نشود، اگر همیشه به این‌گونه اعتراضات ترتیب اثر بدهیم كه دیگر نمی‌توانیم كار كنیم.اگر قرار باشد دست روی هر قشری كه می‌گذاریم اعم از دكتر و مهندس و... با اعتراض آنها مواجه شویم چه باید كرد.در خلا كه نمی‌شود كار كرد. باید راجع به انسان‌هایی بسازیم كه بتوانیم دركشان كنیم.ترتیب اثر دادن به هر اعتراضی، نتیجه‌اش این می‌شود كه در روال سریال‌سازی و فیلمسازی‌مان متوقف می‌شویم و درجا می‌زنیم.توقع زیادی نیست كه هنرمندان انتظار دارند وقتی برای ساخت یك فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی با مدیران فرهنگی به توافق رسیدند، تا زمان پخش حمایت شوند البته باید به این نكته هم اشاره كنم كه این گروه از مسوولان و مدیران از دوستان ما هستند. آقای فرجی، مدیر شبكه دو از دوستان قدیمی ما هستند، ایشان با دلسوزی تمام تلاش كردند سریال به آنتن برسد، هر چند به هر حال یك سری مشكلات هم وجود دارد.

پس این قضیه صحت دارد كه پلان‌هایی از این مجموعه سانسور شده است؟ اجازه بدهید در این مورد صحبتی نكنم.

سریال‌های مناسبتی به‌خصوص سریال‌های ماه رمضان همیشه در آخرین لحظات كلید می‌خورد آیا این نوع برنامه‌ریزی كه صدا و سیما برای این‌گونه تولیدات دارد برای اعمال‌نظر و كنترل بیشتر اثر در زمان پخش است یا... به‌نظر من برای اعمال نظر نیست این قضیه بیشتر جنبه مادی دارد. بودجه‌ای كه سازمان برای مجموعه‌های ماه رمضان اختصاص می‌دهد با بودجه‌ای كه مثلاً به سریال‌های «الف» می‌دهند فرق می‌كند، به‌خاطر همین دست‌اندركاران و سازندگان این مجموعه ترجیح می‌دهند كه این آثار برحسب بودجه‌ای كه به آنها پرداخت می‌شود كه به‌نظر من اصلاً بودجه خوبی نیست. در همان 3ـ 2 ماه آخر تولید شود كه مقرون به صرفه باشد.

به عقب برگردیم، از روزی برایمان بگویید كه تصمیم گرفتید «میوه ممنوعه‌» را كارگردانی كنید. اسفند سال گذشته آقای عفیفه پیشنهاد دادند سریالی برای ماه رمضان كارگردانی كنم. اول امتناع كردم این تماس‌ها ادامه پیدا كرد و بعد مدیر شبكه تماس گرفتند و... نهایتاً گفت‌وگوهای ما شروع شد كم‌كم تركیبی شكل گرفت از من و آقایان عفیفه، كاظمی‌پور و آقای نادری كه از نمایشنامه‌نویس‌های خوب تئاتر هستند. این تیم 4 نفره به مدت نزدیك به 3 ماه هفته‌ای 4ـ 3 بار جلساتی به مدت 2 تا 4 ساعت برگزار كردیم. در همین نشست‌ها بود كه من ایده وام‌گیری الگوی شاه لیر و شیخ صنعان را مطرح كردم و از آن استقبال شد. در مقاطعی از كار با مدیر شبكه و معاونت سیما هم جلساتی داشتیم و قصه در گفت‌‌وگو با آنها هم عنوان می‌شد و نتیجه این گفت‌و‌گوها منجر شد به نوشتن فیلمنامه «میوه ممنوعه». حسن بزرگ این كار خصلت جمعی كار كردن آن بود گروهی كه درگیر این كار شده بود، فردیت‌های خودشان را كنار گذاشتند، فردیت‌هایی كه چه‌بسا موجب موفقیتی هم می‌شد اما آن را كنار گذاشتیم اگر این خصلت جمعی نبود شاید اصلاً این سریال به نتیجه نمی‌رسید.

چرا خودتان نوشتن فیلمنامه را برعهده نگرفتید؟ زمانی كه مشغول این كار شدم، هنوز درگیر دوبله و صداگذاری سریال «مدار صفر درجه» بودم، ذهن آماده‌ای برای نوشتن نداشتم، بنابراین در عین حال كه راجع به سیر تحول داستان ایده طرح می‌دادم، احساس كردم كه یك ذهن با نشاط و سرزنده و در عین حال مجرب مثل ذهن و قلم «علیرضا نادری» باید به این كار بپیوندد.

آیا باز هم حاضرید دست به كارگردانی تولیدات روتین بزنید؟ فكر می‌كنم تجربه خیلی خوشایندی نیست چون در این شتابزدگی و تعجیل از ظرافت‌ها و لطافت‌های كار كاسته می‌شود. تجربه‌ای نیست كه از نظر تولیدی بخواهیم دوباره تكرارش كنیم.

چقدر نقدهایی كه این مدت برای «میوه ممنوعه» نوشته شد را دنبال كردید؟ صاحبان قلم و جراید، رسانه‌ها، حمایت خیلی خوبی از این سریال كردند. قطعا حمایت رسانه‌ای و مطبوعاتی از اثری كه مورد توجه مردم قرار دارد، باعث می‌شود مردم با دقت و تامل بیشتر لایه‌های مختلف اثر را مورد توجه قرار بدهند.

منبع : روزنامه تهران امروز

مطالب مرتبط :

در حضور «نصیریان» و «فتحی» نمی‌توان بد بازی كرد

یادمان می‌رود حالا 73 سال دارد...

مخاطب زیاد مجموعه‌های مناسبتی نگران‌کننده است

حساسیت‌ها درباره شخصیت «حاج یونس فتوحی» كاذب است

سریال‌های رمضان از نگاه منتقدان (1)

عواقب مغرور شدن به عبادت را می‌بینیم...

دانلود موسیقی تیتراژ میوه ممنوعه

میوه ممنوعه» و انتقاد به عملكرد مخابرات