تبیان، دستیار زندگی
فیلم سینمایى «مسیح(ع)» ساخته نادر طالب زاده كارگردان و مستندسازى است كه با توجه به تحصیلات بین المللى و ریشه هاى مذهبى خود همواره به سیاست و مذهب علاقه خاصى نشان داده و در فیلم هاى بلند خود نیز زاویه دیدش را بر نگاه قرآن و كتب اسلامى معطوف كرده است ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مسیح به روایت سینما

مسیح

نگاهى به فیلم «مسیح(ع)»

فیلم سینمایى «مسیح(ع)» ساخته نادر طالب زاده كارگردان و مستندسازى است كه با توجه به تحصیلات بین المللى و ریشه هاى مذهبى خود همواره به سیاست و مذهب علاقه خاصى نشان داده و در فیلم هاى بلند خود نیز زاویه دیدش را بر نگاه قرآن و كتب اسلامى معطوف كرده است.

طالب زاده در دو فیلم «بشارت منجى» و «مسیح(ع)» كوشیده زندگى پیامبر دین مسیحیت، عیسى مسیح (ع)، مقطع حساس زندگى آن حضرت، معجزات، دعوت و هدایت و نهایتاً شام آخر با یاران خاص خود (حواریون) را مورد تحلیل دینى و قرآنى قرار دهد و با دیدگاهى همه شمول روایت اناجیل اربعه و قرآن كریم و كتب اسلامى را در كنار هم به تصویر بكشد.

به این ترتیب «بشارت منجى» و «مسیح(ع)» باعوامل تولید، بازیگران و قصه اى مشترك به مقاطعى از زندگى مسیح (ع) مى پردازند كه در هر یك نقاط و نكات خاصى از زندگى آن حضرت برجسته شده است.

فیلم سینمایى «بشارت منجى» با محور قرار دادن مقطع پایانى زندگى مسیح(ع) و مسیر هدایت او، در نهایت شام آخر را تنها به روایت انجیل برنابا (یكى از حواریون مسیح) و كتب اسلامى به تصویر مى كشید و تكیه آن بر زاویه دید كتب اسلامى بدون ارائه تصویرى از روایت دیگر انجیل ها از چنین مقطع تاریخى است.

«مسیح (ع)» در ادامه فیلم قبلى طالب زاده، به مقطعى از زندگى آن حضرت مى پردازد كه معجزات و كرامات او را برجسته مى كند و تكیه بر انجیلى دارد كه به روایت برنابا نگاشته شده و آنچه ارائه مى دهد بیش از بقیه انجیل ها به روایت قرآن كریم و كتب دینى از زندگى مسیح(ع) نزدیك است.

فیلمنامه هم با تكیه بر تمهید روایت از سوى این حوارى مسیح، چنین وجهى را به عنوان یك مؤلفه فیلمنامه اى وارد كار مى كند. به این مفهوم كه پس از معرفى كوتاهى از زمان، مكان و موقعیت كه اورشلیم ۳۰ سال پس از میلاد مسیح و اقتدار رومیان را محور قرار مى دهد، با تمهید نریشن و صداى راوى كه همان برنابا است، قصه آغاز مى شود.

راوى پس از ترسیم تصویرى از عیسى ناصرى بین پیروان خود، فقرا و حواریون، این جمع از یاران مسیح معروف به حواریون را تك تك بر اساس نام معرفى كرده و از این پس هر جا صداى راوى شنیده نمى شود، برنابا در حال كتابت و یادداشت برداشتن دیده مى شود.

هر چند این تمهید به نوعى برخاسته از منطق مستند تكیه بر روایت برنابا از زندگى مسیح(ع) است، ولى وقتى قرار است به زبان تصویر و سینما سخن بگوییم، قطعاً تمهیدات جذاب ترى هم براى تكیه بر مستندات و در عین حال بالا بردن بار سینمایى و تصویرى كار هست.

اما در فیلم «مسیح(ع)» این وجه محدود شده به همان كاركرد قدیمى كه یا صداى راوى شنیده مى شود و یا او در موقعیتى منفعلانه فقط در گوشه و كنار كادر گاهى فلو و فوكوس مى شود تا مخاطب فراموش نكند در حال شنیدن خوانشى از زندگى مسیح به روایت این حوارى است.

نكته دیگر در شخصیت پردازى این حوارى است كه فیلمنامه نمى تواند ابتدایى ترین تعریف را از او به عنوان یك شخصیت ارائه دهد. در واقع فیلم نمى تواند به این پرسش پاسخ دهد كه برنابا بنا به چه تعریف شخصیتى و تفاوتى كه با دیگر حواریون دارد، چنین روایت متفاوتى از مسیح و شام آخر ارائه مى دهد و اصولاً چگونه آدمى است و نوع رابطه او با مسیح چه تفاوتى با دیگر حواریون داشته كه چنین تفاوت زاویه دیدى را به وجود آورده است؟

در ادامه پس از سیرى در معجزات مسیح و كرامات او چون زنده كردن مردگان (برادر مریم مجدلیه و ...)، شفاى پیرزن قوزى، فراهم كردن غذا از آسمان براى حواریون كه به گونه اى دراماتیزه نشده، بدون رعایت مراتب و پشت سر هم اتفاق مى افتند، به گونه اى پیش مى رود كه در همه این مراحل مسیح (ع) هر جا فرصتى پیدا مى كند به آمدن پیامبر خاتم، حضرت محمد (ص) بشارت مى دهد.

در واقع این وجه از زندگى حضرت در برگردان سینمایى نقطه پررنگ توجه فیلمساز و به گفته اى یكى از اصلى ترین انگیزه هاى پرداختن به زندگى پیامبر دین مسیحیت بوده كه در عین صحه گذاشتن به روایت قرآن از حضور وى، بر ظهور خاتم انبیا، محمد (ص) دلیل و مدرك شده و پایه هاى ظهور دین اسلام را بر دوش پیامبران معتبر ادیان دیگر قرار مى دهد بدون آنكه قصد رد دیگر ادیان را داشته باشد. در انتها هم واقعه تاریخى «شام آخر» بسط پیدا مى كند.

علاوه بر مقاطع ذكر شده، تعداد حواریون و ... كه در اناجیل اربعه و كتب اسلامى با هم تفاوت هایى دارند، اختلاف عمده درباره روایت متفاوت این دو از شام آخر و چگونگى سرنوشت مسیح (ع) در آن شب است.

نویسنده هم با تكیه بر اعتبار روایت انجیل هاى چهارگانه بین اقوام مسیحى و در عین حال اعتبارى كه قرآن و روایت هاى آن از وقایع مشترك دارند، در این مقطع با میان نویس و به گفته دیگر اولیه ترین تمهید به هر دو این روایت ها با ذكر منابع مى پردازد.

میان نویس اول با ذكر ( به روایت انجیل هاى چهارگانه) روایتى را از شام آخر ارائه مى دهد كه بنا به خیانت حوارى مسیح (یهودا) سربازان رومى به خانه آنها هجوم آورده و حضرت مسیح (ع) را با خود مى برند. شكنجه مسیح (ع) در ملأ عام و نهایتاً به صلیب آویختن او روایت آشنایى است كه پیروان دین مسیح بنا بر روایت انجیل هاى چهارگانه به آن سخت معتقدند.

اما در همین مقطع میان نویس دوم با ذكر (به روایت كتب اسلامى و برنابا) مى پردازد به روایتى متفاوت از شام آخر. شبى كه مسیح پس از به خواب رفتن حواریون با وحى كه از خداوند به او نازل مى شود از دستگیر شدن قریب الوقوع خود مطلع شده و به امر خداوند به آسمان عروج مى كند.

در چنین روایتى است كه به خواست خداوند یهودا، حوارى خیانتكار به ظاهر مسیح درمى آید و وقتى سربازان رومى براى دستگیرى مسیح(ع) مى آیند او را دستگیر كرده و مى برند و ... در واقع آن كه به صلیب آویخته و مورد شكنجه قرار گرفت، یهودا است نه مسیح.

فیلم «مسیح(ع)» از حیث شخصیت پردازى به نوعى تابع همان اصلى است كه در مورد برنابا ذكر شد؛ به این مفهوم كه به هیچكدام از شخصیت هاى مثبت و منفى متعددى كه به وفور حضور دارند پرداخته نمى شود و در واقع فقط شماى تصویرى و قالبى از هر كاراكتر ارائه مى دهد.

پونتیوس پیلاطس پادشاه رومیان، قیافا كاهن بزرگ معبد، سرداران رومى، كاهنان و حتى دیگر حواریون مسیح حضورى در حد و اندازه هاى یك تصویر محض دارند.

در واقع فیلم سعى نمى كند با ارائه پردازشى هر چند اولیه اندكى به آنها نزدیك شده و انگیزه ها و گره هاى درونى آنها را كاوش كند تا به این ترتیب كنش و واكنش كاراكترها مشمول اصل گروهِ آدم بدها و آدم خوب ها نشود.

به عنوان مثال مریم مجدلیه تنها در ماجراى زنده كردن برادر مرده اش است كه اندكى از سایه بیرون مى آید. ولى این حركت به مفهوم شفاف شدن نیست بلكه او از نقطه اى مبهم و تار به نقطه مشابه دیگرى حركت مى كند.

در واقع فیلم نمى تواند از كاراكترهاى حداقل آشناى خود در كتب معتبر شمایى كلى هم ترسیم كند و تنها جایى كه به تنهایى یك شخصیت وارد مى شود، خلوت مسیح با خداوند است .

فیلمساز تلاش كرده با استفاده از بازیگرانى با چهره هاى ناآشنا كه كمتر در مجموعه هاى تاریخى، تلویزیونى و فیلم هاى سینمایى حضور داشته اند، نوعى تازگى و بداعت را براى فیلم خود حفظ كند كه این وجه حتى با حضور بازیگران چهره اى چون فتحعلى اویسى و احمد نجفى در كاراكترهایى متفاوت حاصل شده است. كاراكترهایى كه با تصویر عام این بازیگران از دیگر كارها فاصله دارند و به مدد دوبله این وجه تشدید شده است.

همان طور كه اشاره شد فیلم «مسیح(ع)» تصویرى محض بر همان داستان هاى مقطعى ارائه مى دهد.

منبع : روزنامه ایران (سحر عصرآزاد )

مطالب مرتبط :

پشت صحنه از سریال تلویزیونی" بشارت منجی"

چكناواریان و سریال بشارت منجی

گزارش تصویری بشارت منجی