تبیان، دستیار زندگی

زندگی مرفّهان بی‌درد روی لبۀ تیغ

قرآن کریم در آیات متعددی درباره مترفان یا به اصطلاح امروز مرفهان بی‌درد سخن گفته و مواضع دشمنانه و محکم آن‌ها در برابر رسالت‌های الهی، عقاید فاسدشان و نقش ویرانگر آن‌ها در نابودی جوامع را بیان کرده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 مرفّهان بی‌درد، آیات قرآن کریم درباره مترفان، جامعه سالم،  مقابله با مترفان،
خداوند می‌فرماید:
«و در هیچ شهری هشداردهنده‌ای نفرستادیم جز اینکه مترفان آن گفتند: ما به آنچه فرستاده شده‌اید، کافریم.» (سبأ: ۳۴)

ضرورت مقابله با مترفان

بنابراین، بر جامعه سالم واجب است که خود را از این آفت خطرناک مصون بدارد، چراکه ممکن است این آفت جامعه را به نابودی بکشاند. این امر با شناخت دقیق ویژگی‌ها، خصوصیات و گفته‌های مترفان که در طول زمان انتقال یافته‌اند، امکان‌پذیر است. همان‌طور که صفات وراثتی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود، قرآن می‌فرماید:

«آیا آن‌ها این رفتار را به یکدیگر سفارش کرده‌اند؟ بلکه آنان قومی سرکش‌اند.» (الذاریات: ۵۳)

مترفان کیستند؟

ابن منظور در لسان العرب می‌گوید:

«مُتْرِف کسی است که نعمت‌ها و گستردگی زندگی او را مغرور و سرکش کرده است.» بنابراین، هر کسی که در نعمت باشد، مترف محسوب نمی‌شود، بلکه مترف کسی است که تأثیر منفی از نعمت‌ها گرفته و از حد اعتدال در رفتار خود تجاوز کرده است.

ویژگی‌های مترفان در قرآن

۱. غرق شدن در لذات دنیا
مترفان در لذت‌های دنیوی غرق شده، از نعمت‌های معنوی غافل شده و آخرت را فراموش می‌کنند. خداوند می‌فرماید:

« مرفّهان بى‌دینِ منكرِ آخرت كه در دنیا به عافیت‌طلبى سرگرمشان كرده بودیم، به مردم مى‌گفتند: این فقط بشرى است مثل شما: همانى را مى‌خورد كه شما مى‌خورید و همانى را مى‌نوشد كه شما مى‌نوشید.» (المؤمنون: ۳۳)

این آیه نشان‌دهنده غوطه‌ور شدن مترفان در نعمات مادی است تا حدی که معیار سنجش پیامبر را نیز امور مادی قرار دادند و به کمالات معنوی او توجه نکردند. چنانکه قرآن می‌فرماید:«این نهایت دانش آنان است.» (النجم: ۳۰)

و در جای دیگر می‌فرماید:

« ... امّا كسانى كه كافر شدند سرگرم عیش و نوش دنیایند و مى‌خورند آن‌طور كه چارپایان مى‌خورند و در آخرت جایگاهشان آتش است.» (محمد: ۱۲)

۲. کفر به خدا و روز قیامت
از ویژگی‌های دیگر مترفان، کفر به خدا و روز قیامت است. قرآن در وصف آنان می‌گوید:

« چرا كه آنان پیش از آن سرمستانى خوش بودند و بر آن گناه بزرگ اصرار مى‌ورزیدند و مى‌گفتند: آیا چون مردیم و خاك و استخوان شدیم، آیا به‌راستى ما برانگیخته خواهیم شد؟! (الواقعه: ۴۵-۴۸)

اگر گناه بزرگ را نقض پیمان الهی بدانیم که از نسل آدم گرفته شد، این معنا را تأیید می‌کند:

«و هنگامی که پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریه آن‌ها را بیرون آورد و آن‌ها را بر خودشان گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بلی، گواهی دادیم، مبادا روز قیامت بگویید: ما از این غافل بودیم.» (الأعراف: ۱۷۲-۱۷۳)

۳. فساد و تباهی
اتراف، از نظر اقتصادی عامل رکود است و از نظر اجتماعی عامل فساد و از نظر سیاسی عامل تفرقه. خداوند می‌فرماید:

«و هنگامی که بخواهیم شهری را هلاک کنیم، مترفان آن را به رفاه و نعمت می‌گماریم، سپس در آن فساد می‌کنند، پس حکم عذاب بر آن جاری می‌شود و آن را ویران می‌سازیم.» (الإسراء: ۱۶)

علامه طباطبایی در المیزان این امر را به افراط در دادن نعمت‌ها و فراهم‌سازی زمینه فساد برای آنان تفسیر کرده است. خداوند فسق را توصیه نمی‌کند:

«و هنگامی که کار زشتی انجام می‌دهند، می‌گویند: پدران ما این‌گونه عمل می‌کردند و خداوند ما را به آن امر کرده است. بگو: خداوند به زشتی فرمان نمی‌دهد. آیا به خدا نسبت می‌دهید آنچه را که نمی‌دانید؟» (الأعراف: ۲۸)

۴. تمسخر پیامبران
یکی دیگر از ویژگی‌های مترفان، استهزاء و بی‌اهمیت دانستن پیامبران و تلاش برای گمراه کردن مردم است. قرآن می‌فرماید:

«و اگر از انسانی چون خود اطاعت کنید، به‌راستی زیانکار خواهید شد. آیا او به شما وعده می‌دهد که وقتی مردید و خاک و استخوان شدید، دوباره زنده می‌شوید؟» (المؤمنون: ۳۴-۳۸)

۵. پیامدهای خوشگذرانی و فرجام مترفان
مترفان همواره ظلم می‌کنند و به تباهی جامعه می‌پردازند تا زمانی که عذاب الهی آنان را فراگیرد و نابود شوند. قرآن می‌فرماید:

چه بسیار آبادی های ستمگری را درهم شکستیم و بعد از آنها قوم دیگری روی کار آوردیم، هنگامی که عذاب ما را احساس کردند، ناگهان پا به فرار گذاشتند (گفتیم:) فرار نکنید و به زندگی پرناز و نعمت و به مسکن‌های پرزرق و برقتان بازگردید! شاید (سائلان بیایند و) از شما تقاضا کنند (شما هم آنان را محروم باز گردانید!) (سوره انبیاء 11-13)

و چون مترفان ریشه فساد هستند، عذاب الهی با نابودی آنان آغاز می‌شود:

«تا هنگامی که مترفان آن‌ها را به عذاب گرفتیم، ناگهان فریاد برآوردند.» (المؤمنون: ۶۴-۶۵)