تبیان، دستیار زندگی

 اسرار طهارت - ۳

اسرار پاک‌شدن از نجاست

یکی از راه‌های رسیدن به طهارت، پاک‌شدن و دوری از نجاست است. چرا که باعث انس با خداوند شده و با نماز که پلکان معراج مومن و موجب تقرب و نزدیک شدن به ارواح خوبان، منافات دارد. از نگاه مردم عادی نجاسات، همان فضولات و کثافات است ولی در نزد خواص، نجاسات ناخالصی‌های معنوی است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مهری هدهدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
اسرار پاک‌شدن از نجاست، اسرار طهارت، آداب دوری از نجاسات، طهارت ، پاک‌شدن،
در آداب دوری از نجاسات آمده است: «بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ‏ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الرِّجْسِ‏ النِّجْسِ الْخَبِیثِ الْمُخْبِثِ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ» (شیخ مفید، المقنعه، ص40)؛ به نام خدا و به ذات مقدس خدا، از پلید ناپاک، خبیث خباثت‌آور، شیطان رانده شده به خدا پناه می‌برم. در قرآن نیز آمده است: «وَ الرُّجْزَ فَاهْجُر» (مدثر، 5)؛ و از آلایش(شرك) بپرهیز.

انسان باید از چیزی که مانع انس با خداوند می‌شود، دوری کرده و ناپاکی‌های ظاهری را به وسیله شستشوی بدن و لباس برطرف سازد و روح خود را از پلیدی‌هایی که مانع رسیدن به حسنات اخلاقی می‌شوند، پاکیزه نماید و از خودخواهی و تكبر که عامل تباهی اخلاق و تیره‌شدن آینه صفادهنده باطن انسان است، بپرهیزد.

هنگامی که فرد نمازگزار به این مقام رسید و با دست کشیدن از ناپاکی و گناه از نفوذ وسوسه‌های شیطانی خارج شد، لیاقت حضور در درگاه خداوند و دوستی با او را می‎یابد. در این صورت است که با دستیابی به اولین مقام، که هجرت از خانه نفس به سوی خداوند است، می‌رسد، و در رکن دوم نیز که حرکت به سوی خداوند و رسیدن به درگاهش و فانی شدن در ذات او است، به حقیقت و اصل نماز دست می‌یابد. (امام خمینی، سرالصلوه، ص54)

انسان با تلاش می‌تواند بذرهای فساد و پلیدی‌های اخلاقی را از درون خویش دور کند و با رهایی از آثار زشت و مرگبار آن، جان و نفس خود را از سنگینی شقاوت‎بار پلیدی‌ها آسوده سازد و با زنده‌کردن روح مناجات در جان خود، آمادگی ایستادن در برابر خداوند را به دست آورد



اسرار باطنی قضای حاجت

یکی از مقدمات نماز، قضای حاجت (نیاز به دستشویی رفتن) است، چرا که نمازگزار باید به هنگام اقامه نماز آرامش داشته باشد. و مکروه است در حالی که نیاز به قضای حاجت دارد، به نماز بایستد.

نمازگزار هنگامی که قصد قضای حاجت دارد باید به یاد آورد که عاجز و ناتوان است و باید در فاصله‌های زمانی كوتاه خود را از پلیدی‌ها تهی کرده و آثار آنها را از جسم خود بزداید و با پوشیدن جامه‌های پاكیزه و زیبا، خود را بیاراید. در حالی که خداوند از پلیدی‌های باطن او آگاه است و جامه‌های پاكیزه و زیبا، ناپاکی‌هایش را نمی‌پوشاند. پس انسان با تلاش می‌تواند پلیدی‌های اخلاقی را از خود دور کرده و بذرهای فساد را از درون خویش بركند و با رهایی از آثار زشت و مرگبار آن، جان و نفس خود را از سنگینی شقاوت‎بار پلیدی‌ها آسوده سازد و با زنده‌کردن روح مناجات در جان خود، آمادگی ایستادن در برابر خداوند را به دست آورد.

انسان باید ضمن جلوگیری از بروز آثار گناه و تباهی، به ریشه‌کن نمودن علل و عوامل آن نیز اقدام کند. زیرا قاموس خلقت بر این قرار گرفته که آنچه در اعماق دل پنهان شده، در قیامت بر همه آشکار می‌شود و فرد ریاکار پس از عمری تزویر و ریاکاری، سرانجام رسوا و مفتضح می‌شود.

امام صادق علیه‌السلام می‎فرماید: «سُمِّیَ‏ الْمُسْتَرَاحُ‏ مُسْتَرَاحاً لِاسْتِرَاحَةِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَثْقَالِ النَّجَاسَاتِ وَ اسْتِفْرَاغِ الْكَثَافَاتِ وَ الْقَذَرِ فِیهَا؛ محل قضای حاجت را از این جهت مستراح نامیده‌اند که انسان از دفع نجاسات و آلودگی‌ها احساس آرامش می‌کند.» (بحارالانوار، ج80، ص165)

انسان با تلاش می‌تواند بذرهای فساد و پلیدی‌های اخلاقی را از درون خویش دور کند و با رهایی از آثار زشت و مرگبار آن، جان و نفس خود را از سنگینی شقاوت‎بار پلیدی‌ها آسوده سازد و با زنده‌کردن روح مناجات در جان خود، آمادگی ایستادن در برابر خداوند را به دست آورد



اسرار نهفته در قضای حاجت

هنگامی که فرد مومن برای قضای حاجت می‎رود، با خود می‌اندیشد که جهان مادیات نیز این چنین است و انسان چون با مرگ از آن رهایی یابد، به آرامش می‌رسد. پس اگر انسان به مادیات بی‌رغبت باشد و خود را به آن آلوده نکند، و از ثروت و مال‌اندوزی حرام، دوری کند آن چنان که از نجاسات و نزدیک شدن به آن می‌گریزد، همواره راحت و سبکبال خواهد بود.

مومن در حالت قضای حاجت می‌اندیشد چنان که بهترین و لذیذترین غذاها، اندک زمانی بعد به نفرت آورترین شکل تغییر می‌کند، و از بدن خارج می‌شود، جان گرانبهای خود را با درآمیختن با متاع دنیا، خوار و زبون نخواهد کرد.

فرد مؤمن با آگاهی و ایمان به ناپایداری دنیا، جاه و مقام دنیوی را ناچیز و بی‌مقدار می‌یابد و در نتیجه دستخوش کبر و خودخواهی نمی‌شود و با در پیش گرفتن راه قناعت و پرهیزکاری، راحتی دنیا و آخرت را به دست می‌آورد؛ چرا که آسایش روح و روان در ترک دنیا، آلوده نشدن به ظواهر آن و نجات یافتن از دام‌های فریبندة دنیا است.

با این اوصاف انسان دیگر برای به دست آوردن چنین دنیایی به گناه متوسل نمی‌شود و برای کسب روزی، به حرام یا شبهه دست‌درازی نمی‌کند و تواضع و فروتنی را جایگزین کبر و تفاخر می‌سازد و با اظهار توبه و پشیمانی از گناهان گذشته، تصمیم قطعی بر حفظ تقوا و پاکدامنی در آینده می‌گیرد. آنگاه با تمام توان، تلاش می‌کند که اوامر خداوند را اجرا و از نواهی او پرهیز کند و شبانه‌روز در طلب حسن عاقبت گام بردارد.

مومن در حالت قضای حاجت می‌اندیشد چنان که بهترین و لذیذترین غذاها، اندک‎زمانی بعد به نفرت‌آورترین شکل تغییر می‌کند، و از بدن خارج می‌شود، جان گرانبهای خود را با درآمیختن با متاع دنیا، خوار و زبون نخواهد کرد



در این صورت است که نمازگزار توفیق می‎یابد که گام در حرم امن الهی نهد و با دستیابی به نعمت‌های جاودان الهی در بهشت، طعم خشنودی خدا را بچشد، که تنها امید و آرزویش است و جز آن هر چه باشد هیچ نمی‌ارزد. (شهیدثانی، اسرار نماز، ص100) 

انسان باید از چیزی که مانع انس با خداوند می‌شود، دوری کرده و ناپاکی‌های ظاهری را به‌وسیله شستشوی بدن و لباس برطرف سازد و روح خود را از پلیدی‌هایی‌که مانع رسیدن به‌حسنات اخلاقی می‌شوند، پاکیزه نماید و از خودخواهی و تكبر که عامل تباهی اخلاق و تیره‌شدن آینه صفادهنده باطن انسان است، بپرهیزد