تبیان، دستیار زندگی

  چرا باید گاهی از شبکه‌های اجتماعی فاصله بگیریم؟

کمتر آنلاین باش، شادتر زندگی کن!

مطالعات و تحقیقات مختلف در سرتاسر دنیا نشان داده است که دوری از تلفن همراه و شبکه‌های اجتماعی برای بهبود خلق‌وخو، اضطراب و زندگی بهتر مفید است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مهسا زحمتکش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
شبکه‌های اجتماعی ، بهبود خلق‌وخو، اضطراب ، سبک زندگی ، کمتر آنلاین باش، شادتر زندگی کن ،
 مطالعات مختلف در سال‌های اخیر نشان داده‌اند که کنارگذاشتن موقت شبکه‌های اجتماعی می‌تواند تأثیرات مثبتی بر سلامت روانی افراد داشته باشد. این تأثیرات شامل کاهش استرس و اضطراب، بهبود خلق‌وخو، و افزایش رضایت از زندگی است. پژوهش‌ها در دانشگاه‌ها و مؤسسات معتبر، بیانگر این موضوع هستند که استفاده طولانی‌مدت و بدون مدیریت از شبکه‌های اجتماعی می‌تواند به افزایش احساسات منفی، مقایسه اجتماعی و کاهش تعاملات حضوری منجر شود.

 این نتایج تأکید دارند که مدیریت استفاده از شبکه‌های اجتماعی، چه از طریق محدودیت زمانی و چه با وقفه‌های دوره‌ای، می‌تواند ابزار مؤثری برای ارتقای سلامت روان باشد.

 مطالعه اول

 مثلاً در یک مطالعه برای بررسی اثرات یک هفته استراحت از شبکه‌های اجتماعی (مانند فیس‌بوک، اینستاگرام، توییتر و تیک‌تاک) برای زندگی بهتر، افسردگی و اضطراب انجام شد و نتایج آن با استفاده معمول از این شبکه‌ها مقایسه شد. همچنین، پژوهشگران به دنبال این بودند که ببینند آیا مدت‌زمان استفاده از شبکه‌های اجتماعی مختلف تأثیری بر رابطه بین قطع استفاده از آنها و وضعیت روانی دارد یا نه.

 برای این منظور، 154 نفر (با میانگین سنی 29.6 سال) به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند: یک گروه که باید استفاده از شبکه‌های اجتماعی را برای یک هفته متوقف می‌کردند و گروه دیگر که استفاده عادی خود را ادامه می‌دادند. پس از یک هفته، تفاوت‌های قابل‌توجهی بین دو گروه مشاهده شد. شرایط روحی و روانی گروهی که از شبکه‌های اجتماعی فاصله گرفته بودند، بهبودیافته بود و افسردگی و اضطراب آن‌ها کاهش پیدا کرده بود.

 این نتایج حتی با درنظرگرفتن عوامل اولیه مثل سن، جنسیت و وضعیت روانی اولیه نیز ثابت باقی ماند. همچنین مشخص شد که این بهبودها تا حدی به کاهش زمانی که افراد در طول هفته در شبکه‌های اجتماعی صرف می‌کردند، مرتبط بوده است. به‌ویژه، کاهش زمان استفاده از توییتر و تیک‌تاک بیشترین تأثیر را بر کاهش افسردگی و اضطراب داشت.

 این تحقیق نشان می‌دهد که توقف استفاده از شبکه‌های اجتماعی حتی برای یک هفته می‌تواند تأثیرات مثبت زیادی بر سلامت روان داشته باشد. پژوهش‌های آینده می‌توانند این اثرات را در افراد با شرایط بالینی خاص و در دوره‌های زمانی طولانی‌تر بررسی کنند.

 مطالعه دوم

 در مطالعه دیگری با استفاده از تئوری «کاربردها و رضایت‌ها»، تجربه کاربران از وضعیت‌های خاصی به نام جریان را هنگام استفاده از دو پلتفرم اینستاگرام و تیک‌تاک بررسی می‌کند و همچنین اثرات این وضعیت‌ها بر رفاه روانی کاربران را ارزیابی می‌کند.

 جریان حالتی است که در آن فرد آن‌قدر درگیر یک فعالیت می‌شود که توجه او کاملاً به آن معطوف شده و مسائل دیگر اهمیت خود را از دست می‌دهند. این وضعیت ممکن است حتی باوجود پیامدهای منفی، فرد را به ادامه فعالیت ترغیب کند.

 در این پژوهش، از 195 کاربر اینستاگرام (میانگین سنی 38 سال) و 225 کاربر تیک‌تاک (میانگین سنی 37 سال) نظرسنجی شد. بر اساس پاسخ‌ها، چهار گروه متفاوت از کاربران برای هر پلتفرم شناسایی شدند که این گروه‌بندی بر پایه پنج بُعد جریان صورت گرفت: توجه متمرکز، کنجکاوی، لذت، حضور از راه دور، و تحریف زمان.

 نتایج نشان داد که کاربران تیک‌تاک در مقایسه با کاربران اینستاگرام، سطوح بالاتری از جریان کلی و به‌ویژه ابعاد لذت و تحریف زمان را تجربه می‌کنند. اما بعد جریان حضور از راه دور (غرق‌شدن در دنیایی که اپلیکیشن ایجاد می‌کند) در هر دو پلتفرم با سطوح بالاتری از افسردگی و اضطراب همراه بود.

 این یافته‌ها نشان می‌دهد که اینستاگرام و تیک‌تاک ممکن است به کاربران فرصتی برای فرار از نگرانی‌های روزمره بدهند، اما این فرار نوعی راهبرد مقابله‌ای غیرمؤثر است؛ بنابراین، سؤال اصلی این است که آیا این پلتفرم‌ها فقط «ابزاری پیشرفته برای هدفی ناکارآمد» هستند یا می‌توانند به روش‌های مثبتی به‌سلامت روان کاربران کمک کنند؟ پاسخ به این سؤال نیازمند تحقیقات بیشتری است.

 مطالعه سوم

 در موردی دیگر به بررسی ارتباط بین استفاده از رسانه‌های اجتماعی و علائم افسردگی در نوجوانان و تأثیر ویژگی‌های فردی بر این ارتباط پرداخته است.

 این پژوهش از داده‌های جمع‌آوری‌شده بین سال‌های 2018 تا 2020 استفاده کرد و 237 نوجوان آمریکایی (میانگین سنی 15.1 سال، 51.1٪ دختر و 48.5٪ پسر) را مورد بررسی قرار داد. میزان استفاده از رسانه‌های اجتماعی (به‌طورکلی و برای پلتفرم‌های خاص) و علائم افسردگی اندازه‌گیری شد. همچنین، تعدادی عوامل تأثیرگذار مانند جنسیت، عزت‌نفس، شخصیت (درون‌گرایی یا برون‌گرایی) و واکنش‌های منفی به رسانه‌های اجتماعی نیز بررسی شدند. علاوه بر این، اطلاعاتی از علائم افسردگی یک سال قبل و زمان انجام مطالعه به‌عنوان متغیرهای کمکی استفاده شد. نتیجه ازاین‌قرار بود که زمان بیشتر صرف‌شده در رسانه‌های اجتماعی با افزایش علائم افسردگی مرتبط بود، به‌ویژه در پلتفرم‌های اینستاگرام، تیک‌تاک و یوتیوب. استفاده از توییتر با علائم افسردگی بیشتر در دختران مرتبط بود، اما در پسران چنین اثری مشاهده نشد. نوجوانان برون‌گرای متوسط یا کم که بیشتر از اینستاگرام استفاده می‌کردند، علائم افسردگی بیشتری داشتند، اما این ارتباط در برون‌گرایان بالا دیده نشد. استفاده زیاد از تیک‌تاک در نوجوانانی که یک سال قبل واکنش‌های منفی به رسانه‌های اجتماعی گزارش داده بودند، با افسردگی بیشتر همراه بود.

 به‌طورکلی نتایج نشان می‌دهد که برخی نوجوانان به‌ویژه دختران یا افرادی با ویژگی‌های شخصیتی خاص، ممکن است در هنگام استفاده بیشتر از پلتفرم‌هایی مثل تیک‌تاک، اینستاگرام یا توییتر در معرض خطر افزایش علائم افسردگی قرار بگیرند. این مطالعه اهمیت بررسی ویژگی‌های فردی و اثرات هر پلتفرم را برای درک بهتر و کاهش این خطرات نشان می‌دهد.

مطالعه چهارم

 در این مطالعه به بررسی تأثیر مداخلات سم‌زدایی دیجیتال بر جنبه‌های مختلف سلامت روان، ازجمله افسردگی، استرس، رضایت از زندگی، و بهزیستی روانی پرداخته است و با جستجوهای سیستماتیکی در پایگاه‌های داده‌ای ازجمله PubMed و ScienceDirect انجام شد. محدوده زمانی بررسی مقالات بین سال‌های ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۳ بود. از میان ۲۵۷۸ عنوان و چکیده بررسی‌شده، ۱۰ مطالعه برای تجزیه‌وتحلیل نهایی انتخاب شد. ارزیابی خطر سوگیری با ابزارهای RoB 2.0 و نیوکاسل-اتاوا و تحلیل آماری با نرم‌افزار RevMan 5.4.1 انجام شد.

 نتایج جالب بود. مداخلات سم‌زدایی دیجیتال تأثیر قابل‌توجهی در کاهش علائم افسردگی داشت . ولی برای شاخص رضایت از زندگی، استرس و بهزیستی روانی تأثیر قابل‌توجهی از نظر آماری مشاهده نشد .
داده‌ها نشان می‌دهند که مداخلات سم‌زدایی دیجیتال می‌توانند در کاهش علائم افسردگی مؤثر باشند. این اثر ممکن است ناشی از کاهش عوامل منفی مرتبط با تعامل بیش از حد با رسانه‌های دیجیتال باشد. بااین‌حال، عدم تأثیر معنادار بر استرس، رضایت از زندگی، و بهزیستی روانی ممکن است به دلیل پیچیدگی این مفاهیم و تأثیرپذیری آن‌ها از عوامل متعدد خارج از محدوده مداخلات دیجیتال باشد.
در نهایت سم‌زدایی دیجیتال می‌تواند به‌عنوان یک ابزار مؤثر برای کاهش افسردگی پیشنهاد شود، اما برای دستیابی به بهبود قابل‌توجه در سایر جنبه‌های سلامت روان، مداخلات جامع‌تر و متنوع‌تری موردنیاز است.

 مطالعه پنجم

 در مطالعه‌ای دیگر مقالاتی از پایگاه‌های داده PubMed و PsycINFO از ابتدا تا ۲۰ اوت ۲۰۱۹ برای بررسی امکان استفاده از رسانه‌های اجتماعی و غربالگری افسردگی جستجو شدند.
از میان مقالات بررسی‌شده، ۱۵ مقاله معیارهای لازم برای تحلیل را داشتند. داده‌های مربوط به فعالیت‌های افراد در سه پلتفرم اصلی رسانه‌های اجتماعی (فیس‌بوک، توییتر و اینستاگرام) مورد بررسی قرار گرفت.
نتیجه ازاین‌قرار شد که در فیس‌بوک افراد افسرده در مقایسه با غیرافسرده‌ها، تعداد دوستان و دوستان مشترک کمتری داشتند، پست‌های بیشتری منتشر می‌کردند و کمتر از برچسب‌های مکانی استفاده می‌کردند. همچنین محتوای پست‌های آن‌ها اغلب شامل بیان مستقیم علائم افسردگی، استفاده از ضمایر شخصی و کلماتی مرتبط با درد و احساسات منفی بود.

 در توییتر، کلماتی با محوریت گذشته، احساسات منفی، خشم، و تعداد کلمات کمتر در هر توییت با علائم افسردگی مرتبط بودند.

 در اینستاگرام نیز افراد افسرده و غیرافسرده الگوهای متفاوتی در تعداد فالوورها، دفعات ارسال پست، و ویرایش عکس داشتند. ویژگی‌های زبانی پست‌های آن‌ها نیز متمایز بود.
در نهایت تفاوت‌های قابل‌توجهی در نشانگرهای رسانه‌های اجتماعی بین افراد افسرده و غیرافسرده مشاهده شد. ازجمله این نشانگرها می‌توان به محتوای پیام‌ها، تنوع زبانی، تعداد کلمات و الگوهای فالوورها اشاره کرد؛ بنابراین، تحلیل پروفایل‌های رسانه‌های اجتماعی می‌تواند ابزاری معتبر برای غربالگری افسردگی باشد.

 مطالعه ششم

 مطالعه انجام‌شده توسط دانشگاه استنفورد شامل گروهی از شرکت‌کنندگان بوده که در دو گروه تجربی و کنترل قرار گرفتند. در این تحقیق، شرکت‌کنندگان گروه تجربی به مدت چهار هفته از شبکه اجتماعی فیس‌بوک غیرفعال شدند.

 نتیجه ازاین‌قرار بود که شرکت‌کنندگانی که استفاده از فیس‌بوک را متوقف کردند، افزایش قابل‌توجهی در رضایت از زندگی و کاهش استرس و اضطراب گزارش دادند. میزان توجه به فعالیت‌های اجتماعی حضوری و کیفیت تعاملات آن‌ها نیز بهبود یافت و گروه تجربی پس از این دوره غیرفعال‌سازی، علاقه کمتری به بازگشت به استفاده روزمره از فیس‌بوک نشان دادند که نشان‌دهنده کاهش وابستگی رفتاری به این پلتفرم بود.
 
 https://www.bath.ac.uk/announcements/social-media-break-improves-mental-health-new-study/
 https://web.stanford.edu/~gentzkow/research/facebook.pdf
 https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/33691948/
 https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/39280291/
 https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/35512731/
 https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/36716180/
 https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/37698125/