اسرار طهارت – شماره اول
طهارت، اولین مقدمه واجب نماز
همه فقها بر اساس روایت مشهور رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله «لَا صَلَاةَ إِلَّا بِطَهُورٍ»(محقق داماد، اثنی عشر، رساله المحقق الداماد، ج2، ص27) اولین مقدمه واجب نماز را طهارت میدانند که عبارت است از غسل، وضو و تیمم. عرفا این طهارت را ظاهری دانسته و طهارت باطن را مهم دانسته و گفتهاند از آنجا که بر طبق روایت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله«الْمُصَلِّییُنَاجِی رَبَّه»(هیثمی، مجمع الزوائد، ج1،ص97)؛ نمازگزار در همنشینی با پروردگارش با او به نجوا و مناجات میپردازد، تنها با دستیابی به سنخیت با عالم پاک ملکوت، این عروج مومنانه حاصل خواهد شد.
در قرآن کریم هم به این حقیقت اشاره شده است: «... وَ الطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ ...»(نور،26) بنابراین باید از ناپاکیهای ظاهری و باطنی، دوری شود. به بیان دیگر نمازگزار باید نجاستهای آشکار را بهوسیلة وضو، غسل و تیمم و همچنین ناپاکیهای بدن و لباس را بر اساس احکام موجود در رسالههای عملیه از خود پاك كند.
.
این بیاعتنایی تا جایی گسترش مییابد که گناهان باطنی را به هیچ میشمرند و تنها به ظواهر امر توجه میکنند و حتی گاهی افرادی که این صفات پست باطنی را دارند را در زمره صالحان میآورند، در صورتی که از هر فاسقی، فاسقترند.
به بیان دیگر بیشتر مردم به ظاهر اکتفا کرده و از تطهیر نجاستهای باطنی و آلودگیهای روحی غافل شده، در نتیجه از فوائدی که بر نماز مترتب است، بیبهره ماندهاند. در اینجا به اختصار، به اساس نجاستهای باطنی و مطهرات آن اشاره میشود.
تطهیر از گناهان
اولین گروه از آلودگیها، آلودگیهای اجزاء ظاهری نفس است. تا هنگامی که قوای ظاهری نفس پاک نباشند درک محضر خداوند میسر نمیشود و قادر به درک رحمتهای خداوند نیست. بیگمان انسان بدون تطهیر درون خود نمیتواند به حقیقت انسانیت برسد و یا قلب خود را پاک سازد. ناچیز انگاشتن خودسازی درونی و غفلت از پاکی قلب و روح، غروری شیطانی و از حیلههای بزرگ ابلیس است؛ زیرا بر تاریکیهای قلب که با گناهان پدید میآید، میافزاید. پس میتوان گفت که یکی از موانع بزرگ رسیدن به قرب الهی، آلودگی به گناهان است که باید با آب پاک توبة نصوح، آن را تطهیر کرد.
پاکشدن از حب نفس و دنیا
پس از پاک کردن آلودگیهای ظاهری، نوبت به خالی کردن باطن از گناه و پلیدیهای اخلاقی میرسد. فساد ناشی از اخلاقیات پلید، بسیار خطرناک و در نتیجه درمان آن نیز بسیار دشوار است؛ چرا که تا وقتی باطن انسان در تصرف اخلاق فاسد است لیاقت حضور در درگاه الهی به دست نمیآید. به عبارت دیگر میتوان گفت که عامل اساسی فساد و تباهی نفس، رفتار زشت و ناپسند است.
انسان تا زمانی که اخلاق و رفتار گناهآلود را به ملکات حسنه تبدیل نکند، از شر اعمال خود در امان نیست و اگر به توبه و انابه هم دست بگشاید، نمیتواند به تداوم آن امید ببندد. پس از زدودن اخلاق فاسد از نفس، نوبت تطهیر قلب فرا میرسد، چرا که اگر قلب، صالح و سلامت باشد همة وجود انسان صالح و اگر فاسد باشد همه وجودش، فاسد میشود. آلودگی قلب مبدا و سرچشمه همة آلودگیهاست و با تعلق به غیر خدا، حب دنیا که بزرگترین خطاها و حب نفس که مادر همه امراض است، همراه میشود، تا ریشه این محبتها در قلب انسان جای دارد، از محبت خداوند اثری دیده نمیشود. پس تطهیر از حب نفس و دنیا، اولین گامهای تطهیر نمازگزار است.
بر نمازگزار لازم است که با تفکر در حال انبیاء و اولیای الهی صلوات الله علیهم و یادآوری مقامات آنها، این آلودگیها را از قلب خود شستشو دهد، و در هر مرحلهای از معرفت و آگاهی که هست به آن قانع نشود چرا که این قناعت نیز از فریبکاری شیطان و نفس اماره است.
مراتب طهارت را در موارد زیر میتوان خلاصه کرد:
1- عمل به سنتهای الهی و فرمانبری از اوامر خداوند
2- دست یافتن به فضائل اخلاق و فواضل ملکات. (فضائل به صفات نیکی گفته میشود که اکتسابی است و با تمرین بدست میآید اما فواضل، صفاتی است که در وجود انسان قرار دارد و اکتسابی نیست گرچه مورد استفاده قرار نگیرد.)
3- طهارت قلبی که تسلیم قلب در برابر خداوند است. با این طهارت نه تنها قلب نورانی میشود، بلکه به لباس نور در میآید و در نتیجه نورانیت قلب، به دیگر اعضا و قوای باطنی سرایت میکند و تمام وجود انسان نورانی میشود. در این حال در قلب انسان اطمینانی حاصل میآید که همة عالم، محبوب او و خطاها و لغزشها بخشیده میشود و لیاقت ورود در محضر انس الهی را به دست میآورد. (امام خمینی، آداب الصلاه،، صص61-56)
مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی(ره) دربارة طهارت میگوید: نور معرفت نفس، رسیدن به معرفت پروردگار را ممکن میسازد و آدمی با برخورداری از این نور به انسان ملکوتی تبدیل و با چیرهشدن بر نفس و روح خود، به منزلگاه جاودانگی وارد میشود. همانگونه که طهارت بدن، موانع ورود به مسجد و نماز گزاردن را برطرف میسازد، طهارت درون از امیال دنیای ظاهر و پست و تاریک، و موانع بازگشت به بهشت و همجواری با خداوند را از میان برمیدارد. با ورود به این منزل و نزدیكی به خداوند، انسان معرفتی را که تنها بر خاصان آشکار میشود، به دست میآورد و در مییابد که آنچه نزد خداست از آنچه نزد خود و مردم است، بهتر است و در نتیجه این جهان را عالمی نزدیک میبیند. (ملکی تبریزی، اسرارالصلوه،ص78)ت
امام خمینی(ره) دربارة راز طهارت میفرماید: تطهیر قلوب از پلیدیهای روحی و عیوب اخلاقی بسیار مهم است و انسان باید با هر زحمت و ریاضت و مجاهدهای برای آن تلاش، و خود را از ننگ و عار آن خلاص کند. اگر انسان در محضر خداوند بدون پاکیهای معنوی بایستد، جز صورت نماز و سختی و زحمت آن چیز دیگری عایدش نمیشود. چنانکه خداوند متعال میفرماید:«... إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»(مائده،27)؛ خداوند(کار نیک را) تنها از پرهیزکاران میپذیرد.(امام خمینی،سر الصلوه،ص37)
امام خمینی(ره) در جایی دیگر اسرار طهارت را برای هر یک از درجات معرفتی چنین بیان کرده: طهارت اهل ایمان، تطهیر ظاهر از پلیدیهای گناه، شهوت و خشم است و طهارت اهل باطن، پاک شدن از پلیدیهای روحی و تطهیر از عیوب اخلاق ناپسند و طهارت اصحاب حقیقت تنزیه از وسوسههای شیطانی و تطهیر از پلیدیهای افکار باطل و آراء گمراه کننده است، و طهارت قلوب، تنزیه از ریا و پاکی از نفاق و تطهیر از گرفتار آمدن در دام علوم و اصطلاحات است؛ و طهارت اصحاب سّر، تنزیه از گرفتار شدن در حجاب مشاهده است، و طهارت اصحاب محبت، تطهیر از توجه به غیر خداست، و طهارت اصحاب ولایت، تطهیر از رویت مقامات و مدارج خویش است که در انتهای این مقام به طهارت و تنزیه از یقین نسبت به تجلی اسماء و صفات حق دست مییابند، و طهارت بقاء بعد از فناء، دوری از ریای پس از فرمانبرداری است.(ابن فهد حلی،عدهالداعی،ص167)
اهمیت نجاستهای درونی و باطنی
مسئلة مهمی که بیشتر مردم از آن بیخبر یا نسبت به آن بیاعتنا هستند، نجاستهای درونی است که به مراتب از ناپاکیهای ظاهری زیانبارتر و تطهیر آنها واجبتر است. در نگاه اکثر مردم جنبة جسمانی، بر بُعد روحانی غلبه دارد، لذا گناهانی چون دزدی، غصب، قتل و در یك كلام «فسق»، بزرگتر از گناهان درونی مانند حسد، کبر، عُجب، بیبصیرتی و حب دنیا که اساس هر گناهاند، جلوه میکندیکی از موانع بزرگ رسیدن به قرب الهی، آلودگی به گناهان است که باید با آب پاک توبة نصوح، آن را تطهیر کرد
این بیاعتنایی تا جایی گسترش مییابد که گناهان باطنی را به هیچ میشمرند و تنها به ظواهر امر توجه میکنند و حتی گاهی افرادی که این صفات پست باطنی را دارند را در زمره صالحان میآورند، در صورتی که از هر فاسقی، فاسقترند.
به بیان دیگر بیشتر مردم به ظاهر اکتفا کرده و از تطهیر نجاستهای باطنی و آلودگیهای روحی غافل شده، در نتیجه از فوائدی که بر نماز مترتب است، بیبهره ماندهاند. در اینجا به اختصار، به اساس نجاستهای باطنی و مطهرات آن اشاره میشود.
نجاستهای باطنی و مطهرات
امام خمینی(ره) طهارت را وسیلهای برای دستیابی به حقیقت نماز یا عروج به مقام قرب الهی، میداند و در اینباره میفرماید: آلودگیها اعم از ظاهری و باطنی مانع صعود نمازگزار به معراج میشوند و در ابتدا نمازگزار باید در رفع این موانع تلاش کند، چرا که تا وقتی از همة آلودگیهای ظاهری و باطنی و آشکار و پنهان پاک نباشد هیچ بهرهای از نماز نمیبرد.آلودگیهای ظاهری نفس انسان
تطهیر از گناهان
اولین گروه از آلودگیها، آلودگیهای اجزاء ظاهری نفس است. تا هنگامی که قوای ظاهری نفس پاک نباشند درک محضر خداوند میسر نمیشود و قادر به درک رحمتهای خداوند نیست. بیگمان انسان بدون تطهیر درون خود نمیتواند به حقیقت انسانیت برسد و یا قلب خود را پاک سازد. ناچیز انگاشتن خودسازی درونی و غفلت از پاکی قلب و روح، غروری شیطانی و از حیلههای بزرگ ابلیس است؛ زیرا بر تاریکیهای قلب که با گناهان پدید میآید، میافزاید. پس میتوان گفت که یکی از موانع بزرگ رسیدن به قرب الهی، آلودگی به گناهان است که باید با آب پاک توبة نصوح، آن را تطهیر کرد.
اگر انسان در محضر خداوند بدون پاکیهای معنوی بایستد، جز صورت نماز و سختی و زحمت آن چیز دیگری عایدش نمیشود
پاکشدن از حب نفس و دنیا
پس از پاک کردن آلودگیهای ظاهری، نوبت به خالی کردن باطن از گناه و پلیدیهای اخلاقی میرسد. فساد ناشی از اخلاقیات پلید، بسیار خطرناک و در نتیجه درمان آن نیز بسیار دشوار است؛ چرا که تا وقتی باطن انسان در تصرف اخلاق فاسد است لیاقت حضور در درگاه الهی به دست نمیآید. به عبارت دیگر میتوان گفت که عامل اساسی فساد و تباهی نفس، رفتار زشت و ناپسند است.
انسان تا زمانی که اخلاق و رفتار گناهآلود را به ملکات حسنه تبدیل نکند، از شر اعمال خود در امان نیست و اگر به توبه و انابه هم دست بگشاید، نمیتواند به تداوم آن امید ببندد. پس از زدودن اخلاق فاسد از نفس، نوبت تطهیر قلب فرا میرسد، چرا که اگر قلب، صالح و سلامت باشد همة وجود انسان صالح و اگر فاسد باشد همه وجودش، فاسد میشود. آلودگی قلب مبدا و سرچشمه همة آلودگیهاست و با تعلق به غیر خدا، حب دنیا که بزرگترین خطاها و حب نفس که مادر همه امراض است، همراه میشود، تا ریشه این محبتها در قلب انسان جای دارد، از محبت خداوند اثری دیده نمیشود. پس تطهیر از حب نفس و دنیا، اولین گامهای تطهیر نمازگزار است.
بر نمازگزار لازم است که با تفکر در حال انبیاء و اولیای الهی صلوات الله علیهم و یادآوری مقامات آنها، این آلودگیها را از قلب خود شستشو دهد، و در هر مرحلهای از معرفت و آگاهی که هست به آن قانع نشود چرا که این قناعت نیز از فریبکاری شیطان و نفس اماره است.
نمازگزار در همنشینی با پروردگارش با او به نجوا و مناجات میپردازد، تنها با دستیابی به عالم پاک ملکوت، این عروج مومنانه حاصل خواهد شد
مراتب و مراحل طهارت
مراتب طهارت را در موارد زیر میتوان خلاصه کرد:
1- عمل به سنتهای الهی و فرمانبری از اوامر خداوند
2- دست یافتن به فضائل اخلاق و فواضل ملکات. (فضائل به صفات نیکی گفته میشود که اکتسابی است و با تمرین بدست میآید اما فواضل، صفاتی است که در وجود انسان قرار دارد و اکتسابی نیست گرچه مورد استفاده قرار نگیرد.)
3- طهارت قلبی که تسلیم قلب در برابر خداوند است. با این طهارت نه تنها قلب نورانی میشود، بلکه به لباس نور در میآید و در نتیجه نورانیت قلب، به دیگر اعضا و قوای باطنی سرایت میکند و تمام وجود انسان نورانی میشود. در این حال در قلب انسان اطمینانی حاصل میآید که همة عالم، محبوب او و خطاها و لغزشها بخشیده میشود و لیاقت ورود در محضر انس الهی را به دست میآورد. (امام خمینی، آداب الصلاه،، صص61-56)
مرحوم میرزا جوادآقا ملکی تبریزی(ره) دربارة طهارت میگوید: نور معرفت نفس، رسیدن به معرفت پروردگار را ممکن میسازد و آدمی با برخورداری از این نور به انسان ملکوتی تبدیل و با چیرهشدن بر نفس و روح خود، به منزلگاه جاودانگی وارد میشود. همانگونه که طهارت بدن، موانع ورود به مسجد و نماز گزاردن را برطرف میسازد، طهارت درون از امیال دنیای ظاهر و پست و تاریک، و موانع بازگشت به بهشت و همجواری با خداوند را از میان برمیدارد. با ورود به این منزل و نزدیكی به خداوند، انسان معرفتی را که تنها بر خاصان آشکار میشود، به دست میآورد و در مییابد که آنچه نزد خداست از آنچه نزد خود و مردم است، بهتر است و در نتیجه این جهان را عالمی نزدیک میبیند. (ملکی تبریزی، اسرارالصلوه،ص78)ت
ا وقتی باطن انسان در تصرف اخلاق فاسد است لیاقت حضور در درگاه الهی به دست نمیآید. به عبارتی دیگر، عامل اساسی فساد و تباهی نفس، رفتار زشت و ناپسند است
امام خمینی(ره) دربارة راز طهارت میفرماید: تطهیر قلوب از پلیدیهای روحی و عیوب اخلاقی بسیار مهم است و انسان باید با هر زحمت و ریاضت و مجاهدهای برای آن تلاش، و خود را از ننگ و عار آن خلاص کند. اگر انسان در محضر خداوند بدون پاکیهای معنوی بایستد، جز صورت نماز و سختی و زحمت آن چیز دیگری عایدش نمیشود. چنانکه خداوند متعال میفرماید:«... إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ»(مائده،27)؛ خداوند(کار نیک را) تنها از پرهیزکاران میپذیرد.(امام خمینی،سر الصلوه،ص37)
امام خمینی(ره) در جایی دیگر اسرار طهارت را برای هر یک از درجات معرفتی چنین بیان کرده: طهارت اهل ایمان، تطهیر ظاهر از پلیدیهای گناه، شهوت و خشم است و طهارت اهل باطن، پاک شدن از پلیدیهای روحی و تطهیر از عیوب اخلاق ناپسند و طهارت اصحاب حقیقت تنزیه از وسوسههای شیطانی و تطهیر از پلیدیهای افکار باطل و آراء گمراه کننده است، و طهارت قلوب، تنزیه از ریا و پاکی از نفاق و تطهیر از گرفتار آمدن در دام علوم و اصطلاحات است؛ و طهارت اصحاب سّر، تنزیه از گرفتار شدن در حجاب مشاهده است، و طهارت اصحاب محبت، تطهیر از توجه به غیر خداست، و طهارت اصحاب ولایت، تطهیر از رویت مقامات و مدارج خویش است که در انتهای این مقام به طهارت و تنزیه از یقین نسبت به تجلی اسماء و صفات حق دست مییابند، و طهارت بقاء بعد از فناء، دوری از ریای پس از فرمانبرداری است.(ابن فهد حلی،عدهالداعی،ص167)