گزارشی از پیدایش سینمای زیرزمینی و آثاری که جشنوارهای هستند
سینمای زیرزمینی؛ نمایش تصویر غیرواقعی جشنوارهپسند!
سینمای زیرزمینی ایران بهویژه از زمان ظهور آن در دهههای اخیر همواره با تعاریف متناقض همراه بوده است. این نوع سینما در ابتدا بهعنوان آثار معترض و مخالف با قوانین کشور معرفی شد اما در طول زمان بیشتر به ابزارهایی برای جلب توجه جشنوارههای خارجی تبدیل شد. این رویکرد که با دور زدن مجوزهای رسمی و ارائه تصویری اغراقآمیز از مشکلات اجتماعی ایران همراه است نهتنها به رفع مشکلات واقعی جامعه نمیپردازد بلکه در بسیاری از موارد به تشدید بحرانها و تحریف واقعیتها منجر میشود.
فرار از مسئولیت اجتماعی
یکی از نقدهای اساسی به سینمای زیرزمینی ایران فرار از مسئولیت اجتماعی است. فیلمسازان این جریان اغلب بدون توجه به پیامدهای اجتماعی آثار خود بیشتر تمرکز خود را بر نمایش تصاویری از ایران گذاشتهاند که فاصله زیادی با واقعیتهای زندگی مردم دارد. فیلمهایی مانند «کسی از گربههای ایرانی خبر نداره» اثر بیژن شجاعی نمونهای از این نوع سینما است که مشکلات اجتماعی و بحرانهای انسانی را اغراقآمیز و سطحی به نمایش میگذارد این فیلمها بیشتر از آنکه بهدنبال راهحل یا نقد سازنده باشند، در تلاشند تا تصویری تکبعدی و منفی از ایران به نمایش بگذارند که در جشنوارههای خارجی جذاب باشد.این فیلمها در بسیاری از موارد نهتنها مشکلات اجتماعی را حل نمیکنند بلکه تنها به برجسته کردن بحرانها و احساسات منفی مردم پرداختهاند و به جای ارائه راهحلهای عملی تنها بخشی از بحرانهای اجتماعی را نشان دادند که از پیچیدگیهای واقعی فاصله دارند.
بیتوجهی به مخاطب داخلی
از دیگر انتقادهایی که به سینمای زیرزمینی وارد است، نادیده گرفتن مخاطب داخلی است. بسیاری از فیلمهای این جریان بیشتر بهدنبال جلب توجه جشنوارههای خارجی هستند و بهجای اینکه مسائل و دغدغههای مردم ایران را بازتاب دهند تلاش میکنند تصویری سیاه از ایران ارائه دهند.این نوع سینما که بیشتر نگاه بیرونی به مسائل دارد باعث میشود که مخاطب داخلی احساس کند که فیلمساز به او و دنیای واقعیاش بیتوجه است. این آثار نهتنها کمکی به رفع مشکلات نمیکنند بلکه بهطور ناخواسته باعث ایجاد شکاف میان تماشاگر ایرانی و سازندگان آثار میشوند.
تضعیف تصویر جامعه و خطرات تحریف واقعیت
یکی از مشکلات جدی سینمای زیرزمینی ارائه تصویری تکبعدی و اغراقآمیز از جامعه ایران است. این نوع فیلمها اغلب بهجای پرداختن به پیچیدگیهای اجتماعی تنها بر مشکلات و بحرانها تمرکز میکنند. فیلمهایی مانند «دایره اثر جعفر پناهی» یا «دانه انجیر معابد» بهجای تحلیل و تبیین عمق مشکلات اجتماعی، تنها بر سیاهیها و فساد تمرکز دارند و در نتیجه تصویری تحریفشده از جامعه ایران به نمایش میگذارند. این نگاه سطحی و منفی میتواند بر اساسهای فرهنگی و اجتماعی کشور آسیب بزند سینمایی که تنها بر مشکلات متمرکز است نهتنها کمکی به حل آنها نمیکند بلکه ممکن است در بلندمدت باعث تشدید شکافها و بیاعتمادی عمومی نسبت به جامعه شود.تبدیل سینمای زیرزمینی به ابزار جلب توجه جشنوارهها
سینمای زیرزمینی، با استفاده از این سبک و سیاق عملا به ابزاری برای جلب توجه در جشنوارههای خارجی تبدیل شده است بسیاری از فیلمسازان زیرزمینی بهدنبال استفاده از محدودیتهای ایجادشده برایشان هستند تا در جشنوارههای بینالمللی مورد توجه قرار بگیرند این آثار در برخی مواقع بهطور عمدی از مرزهای اخلاقی و فرهنگی عبور میکنند تا واکنشهای هیجانی از تماشاگران خارجی بگیرند.سینمای زیرزمینی بهدنبال شکستن قوانین و چارچوبهای کشور بوده و در عمل به بدنه سینمای ایران آسیب زده است. این نوع سینما با ارائه تصاویری اغراقآمیز و سطحی از جامعه نهتنها مشکلات واقعی مردم را تحلیل نمیکند بلکه شکافهای اجتماعی را تقویت میکند و به جای تغییرات اجتماعی بحرانسازی میکند.
برای حفظ سلامت سینمای ایران در درجه اول آن را تقویت کنیم، سینماگران باید در چارچوب قوانین، آثار مسئولانهای بسازند که نه تنها تصویر واقعبینانهای از ایران ارائه دهند بلکه در جهت اصلاح و تغییرات اجتماعی واقعی گام بردارند سینمای ایران باید بر اساس نقدهای سازنده و امید به بهبود شرایط اجتماعی ساخته شود نه بر بحرانسازی و ترویج تصاویری منفی و اغراقآمیز.