مروری بر موضوع انتقال پایتخت در دورهها و بررسی علل شکست این طرح
انتقال پایتخت؛ طرحی تکراری یا راهحلی ضروری؟
«تهران با مشکلاتی دست به گریبان است که هیچ راهحلی جز انتقال مرکزیت نداریم.» این گفته مسعود پزشکیان است که در دولت جدید موضوع انتقال پایتخت را مطرح کرده است. او معتقد است که مشکلات تهران از جمله کمبود آب، نشست زمین، و آلودگی هوا، حلناشدنی بوده و تنها راهحل اساسی، جابهجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی کشور است.
در این گزارش از تاریخچه تا نظرات کارشناسیشده را بررسی میکنیم.
بعد از گذشت چند سال، دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان به دلیل بحرانهایی مانند کمبود آب، آلودگی هوا و نشست زمین بر لزوم انتقال پایتخت تأکید کرده و محمدرضا عارف مسئول بررسی آن شده است. با وجود تجربههای جهانی که نشان میدهد حتی نمونههای موفق انتقال پایتخت مشکلات شهر قبلی را بهطور کامل حل نکردهاند، طرفداران این ایده بحرانهای تهران را دلیل ضرورت اجرای آن میدانند. با این حال، هزینههای سنگین و چالشهای اجرایی، سرنوشت این طرح را همچنان در هالهای از ابهام قرار داده است.
مشکل دیگر اینکه هنوز مشخص نیست کدام نقاط کشور باید بهعنوان قطبهای صنعتی، کشاورزی، معدنی و فناوری معرفی شوند و چه ارتباطی با پایتخت باید داشته باشند. بنابراین، تا این تقسیمبندیها انجام نشود، امکان جایگزینی پایتخت یا جانمایی آن در یک منطقه دیگر وجود ندارد.
تهران میتواند بدون انتقال پایتخت، مشکلات خود را حل کند. این گروه با تفکیک مفاهیم مختلف تهران به سه بخش متفاوت، راهحلهایی برای بهبود وضعیت پایتخت ارائه میدهند:
1. تهران بهعنوان پایتخت: مسائل سیاسی، اداری و اجرایی مرتبط با پایتخت بودن.
2. تهران بهعنوان یک کلانشهر: مدیریت شهری و خدمات عمومی در سطح یک کلانشهر.
3. تهران بهعنوان یک منطقه شهری: پیوستگی مسائل جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی با شهرهای اطراف تهران.
این تفکیک میتواند با هزینه کمتر و کارایی بیشتر، مشکلات تهران را حل کند. بدون آمادهسازی زیرساختها و تدوین برنامهای جامع، انتقال پایتخت عملی نیست و بهتر است به جای جابهجایی، اصلاحات داخلی برای رفع مشکلات تهران انجام شود.
مکزیکوسیتی در دهه 1990 با کاهش آلودگی از طریق بهبود حملونقل عمومی و سوخت، توانست وضعیت زیستمحیطی خود را بهبود دهد.
پکن با محدودیت سوختهای آلاینده و توسعه حملونقل عمومی، اقدامات مؤثری برای مقابله با آلودگی هوا انجام داد.
توکیو از طریق متروی گسترده و سیستم حملونقل منظم، ترافیک و آلودگی را مدیریت کرده است.
لندن با وضع عوارض شهری و تشویق خودروهای برقی، ترافیک و آلودگی را کاهش داده است.
این مثالها نشان میدهند که بهجای انتقال پایتخت، میتوان با تمرکز بر بهبود زیرساختها، اصلاح سیستم حملونقل، و سیاستهای زیستمحیطی، مشکلات تهران را حل کرد.
تاریخچه طرح انتقال پایتخت
طرح انتقال پایتخت ایران، موضوعی تکراری است که هرازچندگاهی در دولتهای مختلف آن را از صندوق بیرون آورده، خاکش را گرفته و دوباره مطرح میکنند! مسئلهای که علیرغم مطرح شدنش معمولاً به نتیجه نمیرسد. این ایده اولین بار در دولت میرحسین موسوی بهطور جدی بررسی شد و در دولتهای بعدی نیز ادامه یافت، اما هیچگاه عملیاتی نشد. در سال ۱۳۹۲ این طرح جدیتر شد و در سال ۱۳۹۴ قانونی برای امکانسنجی آن تصویب شد، اما نتایج تحقیقات در سال ۱۳۹۹ نشان داد که انتقال پایتخت از دستور کار خارج شده است.بعد از گذشت چند سال، دولت چهاردهم به ریاست مسعود پزشکیان به دلیل بحرانهایی مانند کمبود آب، آلودگی هوا و نشست زمین بر لزوم انتقال پایتخت تأکید کرده و محمدرضا عارف مسئول بررسی آن شده است. با وجود تجربههای جهانی که نشان میدهد حتی نمونههای موفق انتقال پایتخت مشکلات شهر قبلی را بهطور کامل حل نکردهاند، طرفداران این ایده بحرانهای تهران را دلیل ضرورت اجرای آن میدانند. با این حال، هزینههای سنگین و چالشهای اجرایی، سرنوشت این طرح را همچنان در هالهای از ابهام قرار داده است.
تهران با 230 سال سابقه به آخرخط رسید؟
کارشناسان معتقدند انتقال پایتخت نه تنها مشکلات تهران را حل نمیکند، بلکه مشکلات جدیدی در محل جدید ایجاد خواهد کرد و این اقدام آخرین و دشوارترین راهحل ممکن است. تجربه جهانی نشان داده که انتقال پایتخت تأثیر چندانی بر کاهش جمعیت یا حل مشکلات شهر قبلی ندارد. تهران با بیش از 230 سال سابقه پایتختی، زیرساختهای گستردهای دارد که جابهجایی مرکزیت بر آنها اثرات عمیقی خواهد گذاشت. موفقیت این طرح به ابعاد و ساختار دولت وابسته است و تمرکزگرایی شدید، اجرای آن را پیچیدهتر میکند. به جای انتقال پایتخت، پیشنهاد میشود معاون اول دولت حل مشکلات تهران را در اولویت قرار دهد.آب، پایتخت را جابهجا میکند؟
فشار جمعیتی و اقتصادی، فرونشست زمین و کاهش ذخایر آبی یکی از دلایل اصلی طرح انتقال پایتخت است. کارشناسان معتقدند که انتقال پایتخت راهحل سطحی است و بحران آب را حل نمیکند. به پیشنهاد آنها بهینهسازی مصرف آب و استفاده از فناوریهای نوین برای تصفیه و بازچرخانی آب، به همراه مدیریت بهتر منابع آبی، راهحلهای بهتری هستند. این طرح نیاز به منابع مالی، ابزار قانونی و نظارت دقیق دارد. بهطور کلی، به جای انتقال پایتخت، بهبود مدیریت منابع آبی و زیرساختها، راهحلهای بلندمدتتری برای حل بحرانهای تهران هستند.مشکلاتی که در انتقال پایتخت مطرح شد
انتقال پایتخت ایران، به گفته ناصر امانی، عضو شورای شهر تهران، اقدامی دشوار و نیازمند برنامهریزی چندوجهی و مطالعه عمیق است. تنها زمانی ممکن است که مسائل ملی از مسائل محلی بهدرستی تفکیک شوند و ساختارهای مدیریتی در کشور بهویژه در سطح شوراها و مدیریت شهری به شکل واحد و منسجمی ساماندهی شود. او میگوید در حال حاضر هیچ اشارهای به این موضوع در برنامه هفتم توسعه کشور نشده است و تا زمانی که آمایش سرزمینی و نقش هر استان در توسعه کشور تعیین نگردد، این ایده عملی نخواهد بود.مشکل دیگر اینکه هنوز مشخص نیست کدام نقاط کشور باید بهعنوان قطبهای صنعتی، کشاورزی، معدنی و فناوری معرفی شوند و چه ارتباطی با پایتخت باید داشته باشند. بنابراین، تا این تقسیمبندیها انجام نشود، امکان جایگزینی پایتخت یا جانمایی آن در یک منطقه دیگر وجود ندارد.
راهحل جایگزین؛ تهران سه بخش شود
مشکلاتی مانند آلودگی هوا و ترافیک ناشی از ورود روزانه صدها هزار خودرو به تهران، شهرهای اطراف را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. به جای انتقال پایتخت، پیشنهاد کارشناسان این است که مسئولیتهای مرتبط با تهران به سه بخش تقسیم شود: پایتخت سیاسی، کلانشهر، و منطقه شهری.تهران میتواند بدون انتقال پایتخت، مشکلات خود را حل کند. این گروه با تفکیک مفاهیم مختلف تهران به سه بخش متفاوت، راهحلهایی برای بهبود وضعیت پایتخت ارائه میدهند:
1. تهران بهعنوان پایتخت: مسائل سیاسی، اداری و اجرایی مرتبط با پایتخت بودن.
2. تهران بهعنوان یک کلانشهر: مدیریت شهری و خدمات عمومی در سطح یک کلانشهر.
3. تهران بهعنوان یک منطقه شهری: پیوستگی مسائل جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی با شهرهای اطراف تهران.
این تفکیک میتواند با هزینه کمتر و کارایی بیشتر، مشکلات تهران را حل کند. بدون آمادهسازی زیرساختها و تدوین برنامهای جامع، انتقال پایتخت عملی نیست و بهتر است به جای جابهجایی، اصلاحات داخلی برای رفع مشکلات تهران انجام شود.
از مکزیک تا توکیو، نمونههای موفق در حل مسئله
مخالفان انتقال پایتخت ایران بر این باورند که مشکلات تهران با تجربه جهانی قابل حل است و نیازی به جابهجایی پرهزینه نیست. نمونههایی چون مکزیکوسیتی، پکن، توکیو، و لندن نشان میدهند که با برنامهریزی دقیق میتوان معضلات مشابه را مدیریت کرد.مکزیکوسیتی در دهه 1990 با کاهش آلودگی از طریق بهبود حملونقل عمومی و سوخت، توانست وضعیت زیستمحیطی خود را بهبود دهد.
پکن با محدودیت سوختهای آلاینده و توسعه حملونقل عمومی، اقدامات مؤثری برای مقابله با آلودگی هوا انجام داد.
توکیو از طریق متروی گسترده و سیستم حملونقل منظم، ترافیک و آلودگی را مدیریت کرده است.
لندن با وضع عوارض شهری و تشویق خودروهای برقی، ترافیک و آلودگی را کاهش داده است.
این مثالها نشان میدهند که بهجای انتقال پایتخت، میتوان با تمرکز بر بهبود زیرساختها، اصلاح سیستم حملونقل، و سیاستهای زیستمحیطی، مشکلات تهران را حل کرد.