بازار چادر مشکی، در رهاشدگی مطلق
اختلاف قیمت واقعی و عرضه چادر؛ از زمین تا آسمان!
رهاشدگی بازار چادر مشکی و نبود نظارت و خط مشیهای مناسب برای تامین این محصول باعث شده عرصه حضور برای غرضورزان و بدمصرفان حجاب باز شود و اختلاف قیمت فاجعهآمیزی میان قیمت واقعی پارچه چادری و قیمت عرضه آن در بازار ایجاد شود.
نابسامانی در بازار چادر و قرارگرفتن بخش بزرگی از بازار این محصول به دست بد مصرفان حجاب، نه تنها تغییرات محسوسی را در ذائقه پوششی قشر مذهبی و حتی شکل متعارف چادر ایجاد کرده، بلکه با تبدیل کردن چادر به یک کالا لوکس منجر به حذف این محصول از سبد کالای بسیاری از خانوارها شده است.
پیگیریهای تبیان نشان میدهد که اختلاف قیمت قابل توجهی که میان قیمت نسبتا واقعی پارچه چادری تولیدی و وارداتی با قیمت هر قواره (آن هم بدون اجرت دوخت) وجود دارد ناشی از وجود واسطههای بسیار، قیمتگذاری سلیقهای انحصارگران، افزایش عمومی قیمتها و خلاهای قانونی است. در واقع تعدد واسطهها از فرایند واردکردن پارچه تا رسیدن به فروشگاه و اعمال اجرت و سودهای نجومی برای قیمت هر قواره، از مسائلی است که حاصل آن، سر به فلک کشیدن قیمت چادر در بازار فعلی است.
انگیزههای جریان نفوذ برای حذف این پوشش از جامعه را نیز نمیتوان در افزایش قیمت چادر نادیده گرفت به طوریکه در حال حاضر نیز با ورود افراد بدون دغدغه حجاب و عرضه محصولاتی به اسم پوشاک حجاب، شاهد کم شدن این پوشش در سطح جامعه و جایگزین شدن محصولات پر زرق و برق دیگر هستیم.
برندسازی از پارچههای وارداتی، معضل دیگری است که در بازار پارچه چادری وجود دارد. در واقع بسیاری از فروشندهها با تغییر نام پارچه به نامهای خارجی، محصولات خود را با قیمتهای چند برابری به فروش میرسانند.
با وجود اهمالکاریهایی که برای نظارت در بازار چادر به عنوان یک پوشش عفیفانه وجود دارد اما فعالان این عرصه و از جمله رئیس انجمن تولیدکنندگان محصولات حجاب معتقدند در صورتی که چادر و ملزومات حجاب در زمره کالاهای فرهنگی قرار بگیرد و برای تامین آنها ارز اختصاص داده شود و یا حتی از مالیات معاف شود، هزینه تولید این محصولات تا 50 درصد کاهش یافته و در بازار عرضه هم این محصولات تا 30 درصد ارزانتر میشود.
در حال حاضر بیش از 90 درصد نیاز این بازار توسط کشورهایی چون سوئیس، ژاپن و کره تامین میشود که واردکنندگانی اغلب غیر قابل شناسایی آن را به بازار تزریق میکنند. فارغ از ول انگاری که در تامین پارچه چادری و واردات آن وجود دارد، قیمتگذاریهای نجومی فروشگاهها و مزونها به اسم برند و اعمال ارزش افزوده چند برابری روی قیمت چادرها نشان میدهد اختصاص دادن ارز نه تنها منجر به کاهش قیمت پارچه چادری نخواهد شد بلکه سود آن در جیب تولیدکننده خواهد رفت.
از سوی دیگر تخصیص ارز میتواند بیش از پیش راه ورود واردکنندگانی بدون دغدغه حجاب را به این عرصه باز کند و منجر به حذف بیشتر این پوشش از سطح جامعه شود. در واقع نبود هیچگونه تفاوتی میان خط مشیهای تجارت چادر و سایر محصولات بازار باعث شده واردکنندگانی اغلب ناشناس و با اهداف انحصاری، چنین وضعیتی را برای بازار چادر رقم بزنند. در شرایطی که کوچکترین نظارتی بر وضعیت ورودیهای مواد اولیه این محصول یعنی پارچه مشکی و همچنین قیمت عرضه شده وجود ندارد، اختصاص ارز چه تغییری در قیمت این محصول برای متقاضیانش ایجاد خواهد کرد؟
پیگیریهای تبیان نشان میدهد که اختلاف قیمت قابل توجهی که میان قیمت نسبتا واقعی پارچه چادری تولیدی و وارداتی با قیمت هر قواره (آن هم بدون اجرت دوخت) وجود دارد ناشی از وجود واسطههای بسیار، قیمتگذاری سلیقهای انحصارگران، افزایش عمومی قیمتها و خلاهای قانونی است. در واقع تعدد واسطهها از فرایند واردکردن پارچه تا رسیدن به فروشگاه و اعمال اجرت و سودهای نجومی برای قیمت هر قواره، از مسائلی است که حاصل آن، سر به فلک کشیدن قیمت چادر در بازار فعلی است.
انگیزههای جریان نفوذ برای حذف این پوشش از جامعه را نیز نمیتوان در افزایش قیمت چادر نادیده گرفت به طوریکه در حال حاضر نیز با ورود افراد بدون دغدغه حجاب و عرضه محصولاتی به اسم پوشاک حجاب، شاهد کم شدن این پوشش در سطح جامعه و جایگزین شدن محصولات پر زرق و برق دیگر هستیم.
برندسازی از پارچههای وارداتی، معضل دیگری است که در بازار پارچه چادری وجود دارد. در واقع بسیاری از فروشندهها با تغییر نام پارچه به نامهای خارجی، محصولات خود را با قیمتهای چند برابری به فروش میرسانند.
با وجود اهمالکاریهایی که برای نظارت در بازار چادر به عنوان یک پوشش عفیفانه وجود دارد اما فعالان این عرصه و از جمله رئیس انجمن تولیدکنندگان محصولات حجاب معتقدند در صورتی که چادر و ملزومات حجاب در زمره کالاهای فرهنگی قرار بگیرد و برای تامین آنها ارز اختصاص داده شود و یا حتی از مالیات معاف شود، هزینه تولید این محصولات تا 50 درصد کاهش یافته و در بازار عرضه هم این محصولات تا 30 درصد ارزانتر میشود.
در حال حاضر بیش از 90 درصد نیاز این بازار توسط کشورهایی چون سوئیس، ژاپن و کره تامین میشود که واردکنندگانی اغلب غیر قابل شناسایی آن را به بازار تزریق میکنند. فارغ از ول انگاری که در تامین پارچه چادری و واردات آن وجود دارد، قیمتگذاریهای نجومی فروشگاهها و مزونها به اسم برند و اعمال ارزش افزوده چند برابری روی قیمت چادرها نشان میدهد اختصاص دادن ارز نه تنها منجر به کاهش قیمت پارچه چادری نخواهد شد بلکه سود آن در جیب تولیدکننده خواهد رفت.
از سوی دیگر تخصیص ارز میتواند بیش از پیش راه ورود واردکنندگانی بدون دغدغه حجاب را به این عرصه باز کند و منجر به حذف بیشتر این پوشش از سطح جامعه شود. در واقع نبود هیچگونه تفاوتی میان خط مشیهای تجارت چادر و سایر محصولات بازار باعث شده واردکنندگانی اغلب ناشناس و با اهداف انحصاری، چنین وضعیتی را برای بازار چادر رقم بزنند. در شرایطی که کوچکترین نظارتی بر وضعیت ورودیهای مواد اولیه این محصول یعنی پارچه مشکی و همچنین قیمت عرضه شده وجود ندارد، اختصاص ارز چه تغییری در قیمت این محصول برای متقاضیانش ایجاد خواهد کرد؟