گزارش زبان فارسی در عصر فناوری و نقش فرهنگستان
چرا معادلسازی واژههای فرهنگستان ناکام میماند؟
فرهنگستان زبان و ادب فارسی با هدف جلوگیری از نفوذ بیرویه واژگان بیگانه و تقویت هویت ملی، سالهاست که به معادلسازی کلمات خارجی میپردازد. این اقدام ضروری است، چراکه زبان فارسی در مواجهه با گسترش زبانهای خارجی بهویژه انگلیسی با چالشهای بزرگی روبهروست. اما سوال اینجاست که آیا این تلاشها بهتنهایی میتوانند زبان فارسی را از خطر انقراض دور کنند؟
برخی از کارشناسان معتقدند که معادلسازی باید بهعنوان یکی از ابزارها در کنار سایر اقدامات در نظر گرفته شود. از نمونههای موفق معادلسازی فرهنگستان، کلمه «رایانه» بهجای «کامپیوتر» یا «پیامک» به جای «اسام اس» بود که بهخوبی در زبان رسمی و حتی محاوره مردم جا افتاد اما همه واژگان ابداعشده چنین سرنوشتی نداشتند و بعضا حتی مورد تمسخر نیز قرار گرفتند.
به عنوان مثال، واژه «گوشی تلفن» بهجای «موبایل» یا «آبشویه» بهجای «فلشتانک» در برخی موارد در میان مردم مورد استقبال قرار نگرفت. در واقع، تا زمانی که این معادلها برای استفاده عموم جذاب نباشند، پذیرش عمومی را همراه نخواهند داشت.
در این میان، باید توجه داشت که تولید واژگانی که با فضای دیجیتال و فناوری سازگاری داشته باشند، بسیار حیاتی است. برخی از معادلها بهویژه در عرصههای علمی و فنی در مقایسه با واژههای بیگانه ممکن است کمتر به دل مردم بنشینند.
یکی از چالشهای اساسی در این فرآیند، عدم تطابق واژگان جدید با نیازهای زبانی و فرهنگی مردم است. معادلها اغلب طولانی، پیچیده و دور از زبان عامیانه هستند و بهجای تسهیل ارتباط، مقاومت مردم را برمیانگیزند.
این موضوع نشان میدهد که فرهنگستان گاهی بیش از حد بر جنبههای زبانی تمرکز میکند و از روانشناسی زبان و نیازهای ارتباطی غافل است. در بسیاری از موارد، کاربران برای اختصار و راحتی از واژگان بیگانه استفاده میکنند، چراکه آنها راحتتر به ذهن سپرده میشوند و در مکالمات روزمره قابل استفادهتر هستند.
باید این را بپذیریم صرفا معادلسازی نمیتواند بهتنهایی زبان فارسی را نجات دهد. در دنیای امروز تولید محتوا، فناوری و آموزش نقشی کلیدی در زنده نگهداشتن یک زبان دارند. نبود محتوای علمی و تکنولوژیکی به زبان فارسی و کمبود توجه به این زبان در ابزارهای دیجیتال، ازجمله موتورهای جستوجو و نرمافزارهای ترجمه باعث شده که زبانهای خارجی بیش از پیش بر فارسی سایه بیندازند.
به عنوان مثال، هنوز بسیاری از نرمافزارهای آموزشی و تحقیقاتی به زبان انگلیسی در دسترس هستند و این باعث میشود که کاربران برای دستیابی به اطلاعات علمی به زبانهای دیگر روی بیاورند.
شاید بهتر باشد این نهاد بهجای اصرار بر ابداع کلمات غیرمتداول، رویکردی مشارکتیتر اتخاذ کند و با مشورت گسترده با جامعه، واژگان جدید را پیشنهاد دهد. برای این کار میتوان از نظرات کاربران فضای مجازی، دانشآموزان و دانشگاهیان بهره برد تا معادلها علاوه بر کارآمدی، با نیازهای روزمره مردم هماهنگتر شوند. معادلسازی واژگان خارجی گامی مهم در راستای حفظ زبان فارسی است اما موفقیت این اقدام نیازمند توجه به جذابیت، کاربردپذیری و هماهنگی با نیازهای زبانی مردم است.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است آیا فرهنگستان آماده تغییر رویکرد و پذیرش این چالشها خواهد بود؟ آیا اقادر است زبان فارسی را از خطر انقراض در دنیای دیجیتال و جهانیشده دور نگه دارد؟ این پرسشی است که پاسخ آن سرنوشت زبان فارسی را رقم خواهد زد.
به عنوان مثال، واژه «گوشی تلفن» بهجای «موبایل» یا «آبشویه» بهجای «فلشتانک» در برخی موارد در میان مردم مورد استقبال قرار نگرفت. در واقع، تا زمانی که این معادلها برای استفاده عموم جذاب نباشند، پذیرش عمومی را همراه نخواهند داشت.
آیا معادلسازی، راهی برای حفظ زبان فارسی است؟
تازهترین نمونه این معادلسازی، واژه «تصدانه» بهجای «پیکسل» است که واکنشهای متناقضی را ایجاد کرد. بسیاری از کاربران فضای مجازی آن را غیرکاربردی و بدون جذابیت دانستند درحالیکه هدف فرهنگستان استفاده از ریشههای فارسی بوده است.در این میان، باید توجه داشت که تولید واژگانی که با فضای دیجیتال و فناوری سازگاری داشته باشند، بسیار حیاتی است. برخی از معادلها بهویژه در عرصههای علمی و فنی در مقایسه با واژههای بیگانه ممکن است کمتر به دل مردم بنشینند.
یکی از چالشهای اساسی در این فرآیند، عدم تطابق واژگان جدید با نیازهای زبانی و فرهنگی مردم است. معادلها اغلب طولانی، پیچیده و دور از زبان عامیانه هستند و بهجای تسهیل ارتباط، مقاومت مردم را برمیانگیزند.
این موضوع نشان میدهد که فرهنگستان گاهی بیش از حد بر جنبههای زبانی تمرکز میکند و از روانشناسی زبان و نیازهای ارتباطی غافل است. در بسیاری از موارد، کاربران برای اختصار و راحتی از واژگان بیگانه استفاده میکنند، چراکه آنها راحتتر به ذهن سپرده میشوند و در مکالمات روزمره قابل استفادهتر هستند.
چرا معادلهای فارسی در دنیای دیجیتال کارساز نیستند
البته بررسی عملکرد نهادهای مشابه در دیگر کشورهای جهان میتواند راهگشا باشد. برای مثال، در فرانسه، ارگان مختص به زبان فرانسه از طریق سیاستهای مشابه تلاش کرده تا زبان خود را در برابر نفوذ زبان انگلیسی حفظ کند. بهویژه در حوزه فناوری معادلهای فرانسوی برای واژههای تکنولوژیک پیشنهاد کرده است، اما در عمل همواره با چالشهایی در جذب عموم مردم مواجه بوده است. در ایران نیز باید از این تجربیات جهانی درس بگیریم و ضمن حفظ اصالت زبان، به نیازهای روزمره و دیجیتال توجه داشته باشیم.باید این را بپذیریم صرفا معادلسازی نمیتواند بهتنهایی زبان فارسی را نجات دهد. در دنیای امروز تولید محتوا، فناوری و آموزش نقشی کلیدی در زنده نگهداشتن یک زبان دارند. نبود محتوای علمی و تکنولوژیکی به زبان فارسی و کمبود توجه به این زبان در ابزارهای دیجیتال، ازجمله موتورهای جستوجو و نرمافزارهای ترجمه باعث شده که زبانهای خارجی بیش از پیش بر فارسی سایه بیندازند.
به عنوان مثال، هنوز بسیاری از نرمافزارهای آموزشی و تحقیقاتی به زبان انگلیسی در دسترس هستند و این باعث میشود که کاربران برای دستیابی به اطلاعات علمی به زبانهای دیگر روی بیاورند.
فرهنگستان و دنیای دیجیتال؛ کدام یک برنده است؟
فرهنگستان برای موفقیت بیشتر نیاز دارد که با مردم تعامل بیشتری داشته باشد و واژگان پیشنهادی را از میان کلمات روانتر و خوشآواتر انتخاب کند. البته توجه به آموزش و ترویج این کلمات در مدارس و دانشگاهها به همراه تولید محتوای ترغیبکننده در حوزههای علمی و دیجیتال، میتواند در استفاده از این معادلها موثر باشد. اگر واژگان جدید در منابع علمی و آموزشی گنجانده شوند، امکان پذیرش آنها در جامعه بهطور طبیعی افزایش مییابد.شاید بهتر باشد این نهاد بهجای اصرار بر ابداع کلمات غیرمتداول، رویکردی مشارکتیتر اتخاذ کند و با مشورت گسترده با جامعه، واژگان جدید را پیشنهاد دهد. برای این کار میتوان از نظرات کاربران فضای مجازی، دانشآموزان و دانشگاهیان بهره برد تا معادلها علاوه بر کارآمدی، با نیازهای روزمره مردم هماهنگتر شوند. معادلسازی واژگان خارجی گامی مهم در راستای حفظ زبان فارسی است اما موفقیت این اقدام نیازمند توجه به جذابیت، کاربردپذیری و هماهنگی با نیازهای زبانی مردم است.
سوالی که اینجا مطرح میشود این است آیا فرهنگستان آماده تغییر رویکرد و پذیرش این چالشها خواهد بود؟ آیا اقادر است زبان فارسی را از خطر انقراض در دنیای دیجیتال و جهانیشده دور نگه دارد؟ این پرسشی است که پاسخ آن سرنوشت زبان فارسی را رقم خواهد زد.