اولین دورهمی دهه شصتیها برگزار شد
«همدم» میزبان اولین دورهمی دهه شصتیها
دورهمی دوستانه با دهه شصتیها، به میزبانی مجموعه «همدم»، پنجشنبه 24 آبان ماه با حضور ندا داودی، روانشناس و مشاور ازدواج و جوانان برگزار شد. در این کارگاه به مشکلات ازدواج دهه شصتیها و همچنین نکات آموزشی شناخت طرف مقابل پرداخته شد و موقعیتهای آشنایی، از طریق اجرای رول پلی توسط شرکت کنندگان عینیسازی شد.
· تعدیل و منطقیتر شدن معیارهای انتخاب همسر
· افزایش انگیزه آشنایی و قرار گرفتن در جمع همسالان
· اشنایی با دغدغههای همسالان و آشنایی با حساسیت های دیگران در امر ازدواج و آشنایی
· قرار گرفتن در یک چالش و افزایش آگاهی
· آگاهی نسبت به چالشهای روابط اجتماعی
· شناخت درباره چگونگی ازدواج مجدد
· افزایش آگاهی برای انتخاب بهتر
· بازنگری در معیارها
در ادامه داودی، روانشناس حاضر در این کارگاه، با این حدیث پیامبر که «هیچ بنایی نزد خداوند محبوبتر از ازدواج نیست» به طرح مباحثی از چالشهای دوره آشنایی پرداخت که در ادامه به گزیدهای از آنها میپردازیم.
ازدواج نیز مانند یک سازه و بنا نیازمند پیش زمینههایی است از جمله اینکه نیازمند هدف، طراح، پول، ابزار، زمان و صبوری و از همه مهمتر استحکام است. مهمترین تفاوت بنا با ازدواج این است که برای ازدواج تضمین قطعی وجود ندارد و باید از طریق کسب مهارت، تلاش خود را برای حفظ آن بکنیم.
هر فردی مجموعهای از معیارهای اصلی و فرعی مختص به خود را دارد. در واقع ممکن است معیار اصلی فردی برای فرد دیگری جزوی از معیارهای فرعی محسوب شود و از اولویت پایینتری برخوردار باشد. از آنجایی که ازدواج یک فرد مجرد دهه شصتی کمی دیر شده، اگر هدف به معنای واقعی ازدواج و تشکیل خانواده باشد باید کمی از معیارهای فرعی کوتاه آمد و آنها را تعدیل کرد. برای مثال اگر قد 180 برای دختری معیار فرعی است، باید بتواند این معیار را تعدیل کرده و مثلا اگر با فرد مناسبی با قد 175 مواجه شد، آن را نادیده بگیرد.
تاکید بیش از حد بر موارد غیر ضروری منجر به نادیده گرفتن مسائلی میشود که از درجه اهمیت بیشتری برخوردار است بنابراین باید تجدیدنظر اساسی در اولویتهایمان داشته باشیم و آنها را بازنگری کنیم.
کمال گرایی و اطمینان طلبی دهه شصتیها در سختگیری و انتخابهای اشتباهی که داشتهاند بیتاثیر نبوده است و همانطور که گفته شد باید تغییراتی در این مشخصهها ایجاد کرد تا مسیر ازدواج آسانتر شود.
وقتی در مورد افراد فکر میکنیم دوز معیارهای انتزاعی ما زیاد است که باید عینیسازی شود. مثلا اگر استقلال داشتن برای ما معیار انتخاب شریک عاطفی است، باید استقلال را برای خودمان تعریف کنیم چرا که هر فردی برداشت خاص خود را از مفاهیم دارد. مثلا برای فردی استقلال داشتن صرفا در توانایی درامدزایی خلاصه میشود و برای فرد دیگری عدم وابستگی به خانواده تعریف میشود. باید بدانیم استقلال برای ما در چه حوزهای معطوف میشود.
همچنین مسئله خیانت برای هیچکس خوشایند نیست اما پیش از ازدواج تعریفمان از خیانت را باید برای طرف مقابل شفافسازی کنیم چرا که برای فردی صحبت کردن با جنس مخالف خیانت محسوب میشود و در نظر شخصی دیگر خیانت معنای دیگری دارد.
وقتی در موقعیت آشنایی با فردی قرار میگیریم و فرایند شناخت ادامهدار میشود، باید کنترل عواطف و احساسات خود را در دست داشته باشیم. البته که بخشی از علاقهمندی طبیعی است اما باید مراقب بود بیش از حد نشود چرا که احساسات مانع پرسش سوالات اساسی میشود و چشم ما را روی مسائل مهم میبندد.
در این کارگاه، شرکتکنندگان نیز نقطه نظرات خود را درباره مسائل پیش و پس از آشنایی ارائه دادند که به خلاصهای از آنها میپردازیم.
o محدودیتهایی که در دوره دهه شصتیها وجود داشته در طولانی شدن زمان تاهلشان بی تاثیر نبوده است. بسترهای آشنایی برای جوانان این دهه بسیار محدود بوده است و خانوادهها نیز نسبت به امروز سنتیتر بودهاند.
o کسی که دنبال تشکیل زندگی مشترک است اول باید به شناخت کافی از خود برسد و متوجه باشد که باید بهترین خودش را انتخاب کند و نه بهترین جامعه را. در واقع باید مطابق با ویژگیها و معیارهایی که در اولویت خودمان است دست به انتخاب بزنیم و نه معیارهای خانواده و یا سایر افراد.
o در بسیاری از موارد مسئله معیارهایی نیست که در انتخاب افراد در نظر میگیریم بلکه عدم آگاهی در شناخت و نداشتن مهارتهای لازم در مواجهه با فرد است. اینکه نمیدانیم چطور باید رابطه را جلو ببریم و از مسیر اصلی منحرف نشویم تا به ازدواج ختم شود.
o جذابیتهای ظاهری، نحوه صحبت کردن یا پرستیژ اجتماعی ممکن است نقطه شروع یک رابطه باشد اما چیزی که به رابطه عمق میدهد، نحوه رفتار افراد است.
o داشتن انتظارات و توقعات غیر واقعی از طرف مقابل یکی از اشتباهاتی است که افراد در رابطه با دیگران دارند در حالیکه همسر به تنهایی نمیتواند تمام خلاهای وجودی ما را پر کند و فرد پیش از ازدواج یا در حین آن، باید تلاش کند که بخشی از این خلاها را خودش پر کند.
o عدم انعطافپذیری طرف مقابل و پافشاری بیش از حد بر موارد بی اهمیت و غیر ضروری یکی از موانع ازدواج است که در بیشتر موارد آشنایی با آن مواجه میشویم. همچنین تنوع طلبی افراد در موقعیتهای آشنایی و رد کردن بدون دلیل منطقی برای بررسی افراد دیگر هم از مسائلی است که وجود دارد.
o در جامعه ما محدودیتهای زیادی وجود دارد که این محدودیتها مانع ایجاد شدن بستر آشنایی است و ازدواج را سخت کرده است بنابراین نباید درب آشنایی را بست و باید از هر بستری برای آشنایی استفاده کرد.
o اگر ازدواج یا رابطه ناموفقی در گذشته داشتهایم باید از اشتباهات آن درس بگیریم و با دید بازتری وارد یک رابطه جدید شویم نه اینکه همان اشتباهات را وارد رابطه بعدی کنیم. در واقع رابطه ناموفق باید از ما فرد آگاهتری بسازد و نه خشمگین.