پدر، تو همیشه بهترینها رو انتخاب میکنی!
به تیتر دقت کنید. شاید باورش سخت باشد اما این جمله، یکی از شعارهای تبلیغاتی کمپانی سیگارسازی مارلبرو است که در سال 1951 منتشر شد و در آن عکس کودکی مشاهده میشود که به پدرش در انتخاب این نوع سیگار افتخار می کند. بله! رسانه تا این حد در ذهن انسان پیشروی میکند و تمام این ماجرا بر میگردد به پول. صنعت دخانیات، صنعت پولسازیست و پول تصمیم میگیرد مردم چه چیزی بدانند و چه چیزی ندانند.
بازی دومینوی صنعت سیگار
اولین تحقیقات درباره مضرات سیگار در اواخر قرن نوزدهم شروع شد. در 1898 یک دانشجوی پزشکی به نام هرمان روتمان، ادعا کرد که گرد و غبار حاصل از تنباکو در کارخانههای تنباکو در آلمان، احتمالا باعث ایجاد تومورهایی در سینه کارگران میشود. وجود سرطان ریه در قرن نوزدهم حتی شناخته شده هم نبود و پزشکان این بیماری را همان سل تلقی میکردند. در قرن بیستم این موضوع بیشتر مورد بررسی قرار گرفت. مثلا در 1912 ایزاک آدلر در مقاله تازه خود پرده از ربط بیماری تنگی نفس با سیگار برداشت و بعد از آن در 1932 جوزف مولر با بررسی 86 بیمار سرطان ریه ارتباط بین این بیماری با سیگار را اعلام کرد و انجمن سرطان آمریکا هم آن را تایید کرد. این اتفاق به صنعت دخانیات شوک وارد کرد و نوبت ورود شرکتهای دخانیات و استفاده از قدرت رسانه بود. در 1953 سران این شرکتها اعلام کردند ادعای ارتباط سرطان ریه و سیگار نیاز به تحقیقات علمی بیشتری دارد و سرطانزا بودن سیگار فعلا تنها یک ادعاست و بعد از آن رادیو و تلویزیون مدام تبلیغاتی را پخش میکرد که تمام هدفش عادی سازی مصرف سیگار و کم نشان دادن عارضههای آن بود.
روزگاری که پزشکان توصیه می کردند سیگار بکشید!
نمونههای تبلیغات مثبت برای سیگار حتی به جامعه پزشکان هم راه پیدا کرد و پزشکانی را میبینیم که خودشان جلوی دوربین با لبخندی بر لب سیگار میکشند و سیگار تبلیغ میکنند. مثلا سیگار «ویسرویز» از یک دندانپزشک برای معرفی محصول خود استفاده کرد، متن تبلیغ میگوید که ویسرویز دودها را فیلتر میکند و دندانپزشک هم توصیه میکند که این سیگار را بکشید. سیگار کمل برای تبلیغ از تصویر پزشکی استفاده کره که در حال کشیدن این سیگار است و در پای عکس او نوشت: "بیشتر دکترها بیش از هر سیگار دیگری کمل میکشند". در تبلیغی عجیب، کشیدن سیگار به نقل از کودک به پدرش توصیه میشود. کودک به پدر میگوید :پدر تو همیشه بهترینها را انتخاب میکنی... مارلبرو" و پدر به کودک میگوید "خوبی ماجرا در این است که هیچوقت احساس نمیکنی زیاد سیگار کشیدی و این معجزه مارلبرو است". ریدلی اسکات کارگردان معروف هالیوود، پیش از آنکه به عنوان کارگردان فیلم شناخته شود فیلمهای کوتاه تبلیغاتی میساخت .اسکات میگوید:"ساختن فیلم تبلیغاتی برای سیگار بسیار جذاب بود چون تو فقط با تصاویر سر و کار داشتی."
یک اثرگذاری عمیق
برای اینکه تاثیر شگرف تبلیغات بر ذهن و سبک زندگی مردم را بدانید به این مثال توجه کنید. در سال 1979 در آمریکا یک فیلم تبلیغاتی به نام «سیگار کشیدن و سلامت و آنچه باید بدانید» توسط کارخانه دخانیات ساخته و پخش شد که در آن اعلام شده بود سیگار ارتباط زیادی با به خطر افتادن سلامت انسان ها ندارد. در حین تماشای این فیلم و بعد از آن سوالاتی از تماشاگران پرسیده شد که بعد از جمع آوری اطلاعات نشان میداد درصد افرادی که مخالف سیگار بودند از 75 درصد به 59 درصد کاهش پیدا کرده است. در دهه هشتاد میلادی کمپانی موریس، میلیونها دلار خرج کرد تا مردم انگلستان را قانع کند که نگران دود سیگار افراد سیگاری نباشند. در سال 2011 تحقیقاتی که در هلند انجام شد نشان داد 61 درصد مردم این کشور معتقدند دود سیگار خطری برای دیگران ندارد. احاطه و قدرت شرکتها به قدری زیاد بود که وقتی تعداد زیادی از دانشمندان را به کنگره ملی آمریکا احضار کردند تا از صحت و سقم اطلاعات و ادعاها اطمینان حاصل شود، همه آنها اعلام کردند این ماده اعتیاد آور نیست. هرچند بعدها مشخص همه این افراد حقوق ثابتی از کارخانههای تولید سیگار می گرفتند.
ژست روشنفکری با سیگارهای گوشه لب
نکته عجیبی که نظر همه ما را در دیدن فیلمها و سریالهای ایرانی و خارجی جلب میکند بیش از حد سیگار کشیدن شخصیتهای اصلی است. انگار هرچه بیشتر سیگار بکشی، جذاب تر، باهوشتر و مرموزتر هستی. یک مرور ساده کنید. در تاریخ سینما بیشتر قهرمانان سیگار به لب دارند. همفری بوگارت سیگار می کشد. مارلون براندو سیگار می کشد. در فیلمهای سینمایی و سریالهای خودمان هم حالا مدتها است که آدم حسابیها سیگار میکشند یا موقع ناراحتی و غم، به سراغ سیگار میروند. انگار که سیگار میتواند حالشان را خوب کند. اینکه گذاشتن این صحنهها در فیلم و سریال ها هم نقشه زیرکانه و زیرپوستی تولیدکنندگان سیگار است یا خیر را نمیدانیم اما آنچه مسلم است الگوبرداری نوجوانان از این شخصیتها و روی آوردن به مصرف دخانیات میتواند بخاطر دیدن این صحنههای جذاب باشد. رسانه خیلی ظریف با این ترفند که روشنفکرها، تحصیلکردهها و طبقات بالای جامعه سیگار میکشند، ذهن افراد را برای ورود سیگار به زندگیشان آماده کرده و تغییر این نگرش سخت و زمانبر است، مگر اینکه صنعتی قوی شکل بگیرد که منافعش در سیگار نکشیدن افراد باشد. آنوقت است که با مجموعه ای از تبلیغات مستمر که نشان می دهد سیگار چقدر برای انسان، زندگیاش و کره زمین مضر است احاطه خواهیم شد!