توسعه اقتصادی ایران با توسعه محور مقاومت اتفاق میافتد
ایران برای کاهش تورم، بیکاری و فقر نیاز به یک برنامه توسعه صنعتی دارد. برنامهای که مشخص کند ایران در چه صنایعی قصد دارد سرمایهگذاری بیشتری کند و با چه کشورهایی تجارت بیشتری داشته باشد.
طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با عنوان بازتعریف نقش ایران در اقتصاد جهان، اجرای یک برنامه توسعه صنعتی جدید مبتنی برتوسعه تجارت با کشورهای منطقه و شرکای راهبردی ایران در سطح جهان ضروری است تا شرایط توسعه اقتصادی ایران فراهم شود.[1] با توجه به اینکه ارتقا امنیت کریدورها و تاسیسات اقتصادی لازمه سرمایهگذاری و توسعه اقتصادی است، بنابراین باید امنیت منطقه نیز توسط ایران و محور مقاومت تضمین شود. با توضیح شرایط اقتصاد بینالملل و امنیت بینالملل مرتبط با ایران دو استدلال مطرح میکنیم و نشان میدهیم که فقط با توسعه امنیت و اقتصاد کشورهای محور مقاومت امکان توسعه اقتصادی ایران ممکن است. به عبارت دیگر فقط با کاهش جایگاه امنیتی و اقتصادی اسرائیل و آمریکا در منطقه غرب آسیا شرایط توسعه اقتصادی ایران فراهم میشود.
اما اسرائیل برای تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی و امنیتی غرب آسیا سه مانع بزرگ دارد. اولا قومیت یهودی و دین یهودی با قومیت عرب و دین اسلام غالب در منطقه در تضاد با هدف اول شدن اسرائیل در منطقه است. جنگ اعراب با اسرائیل و تنشهای ادامهدار بعدجنگ همیشه مانعی برای اسرائیل بوده است. اسرائیل برای اینکه اعراب را بیشتر به سمت خود متمایل کند دشمنی مشترک به نام ایران را برای اعراب معرفی میکند که نه عرب است و نه اهل سنت. پروژه عادیسازی با عربستان سعودی و امارات در بستر پیمان اقتصادی ابراهیم[3] با این کشورها حاصل سیاست تفرقهسازی و ایرانهراسی بوده است.[4]سیاست ایرانهراسی هستهای نیز در همین راستا بوده تا کشورهای منطقه را از ایران دورتر شوند.[5]
دومین مانع هدف راهبردی اسرائیل برای تبدیل شدن به برترین قدرت غرب آسیا موقعیت طبیعی ایران است. ایران مجموعا بیشترین منابع طبیعی، منابع انسانی و بهترین موقعیت جغرافیایی را برای تبدیل شدن به کشور اول غرب آسیا دارد. وقتی اسرائیل بخواهد با حمایت آمریکا به صورت مصنوعی برترین قدرت غرب آسیا شود در تضاد با منافع ملی ایران قرار خواهد گرفت. محمدرضا شاه نیز در آخرین سالهای عمرپادشاهی با اسرائیل مشکلات سیاسی زیاد داشت و با کشورهایی همچون مصر علیه اسرائیل فعالیت سیاسی میکرد. برنامه توسعه اسرائیل برای غرب آسیا خلاف منافع ملی ایران است و آخرین نمونه آن پیمان ابراهیم در سال 2020 است که سعی کرده است مزیت کریدوری ایران را تضعیف کند و کریدور هندی-عربی-اسرائیلی را به عنوان رقیب قدرتمند کریدور کمربند جاده ابریشم چین-ایران-اروپا مطرح کند.[6] برنامه توسعه اسرائیل برای منطقه ناعادلانه است و کشورهای بازنده در این برنامه توسعه علاوه بر ایران، عراق، سوریه، لبنان نیز خواهند بود. عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر با تعطیل کردن موقت پیمان ابراهیم فرصتی اقتصادی برای ایران فراهم کرده است.
سومین و قدیمیترین مانع هدف نهایی اسرائیل برای تبدیل شدن به سرزمین موعود قوم برگزیده و تبدیل شدن به برترین کشور غرب آسیا مناقشه سرزمینی و اشغالگریهایی است که این کشور علیه فلسطینیها انجام داده است. فلسطینیان در خطه غزه و کرانه باختری و فلسطینیهای آواره در کشورهای دیگر مخالف اشغالگری اسرائیلیها بودهاند و فعالیتهای سیاسی و نظامی علیه رژیم صهیونیستی انجام میدهند. دولت اشغالگر اسرائیل با طرح دودولتی نیز مخالف کرده و همین مسئله باعث شده تا امنیت اسرائیل در خطر باشد و در آخرین اقدام فلسطینیها، حماس در طوفان الاقصی نقشه عادیسازی با اعراب را تا اطلاع ثانوی تعطیل کرده است. در مجموع حل نشدن مناقشات سرزمینی در فلسطین و اشغال خاک سوریه و تمایل به اشغال جنوب لبنان باعث شده است تا امنیت منطقه با سیاست آخرالزمانی رژیم اشغالگر برای توسعه سرزمینی کاهش یابد. بخشی از توسعه تجاری ایران نیز وابسته به امنیت سوریه و لبنان است زیرا علاوه بر اشتراکات فرهنگی که تسهیل کننده فعالیتهای اقتصادی است، مسیر تجاری مهم ایران برای فعالیت در مدیترانه نیز محسوب میشود.[7] بنابراین مقدمه توسعه تجاری ایران در منطقه توسعه تسلط امنیتی و نظامی برای افزایش بازدارندگی کشورهای محور مقاومت برای مقابله با سیاستهای تهاجمی اسرائیل است. اتحاد استراتژیک با سازمانهای مردمی مانند حزبالله و کتائب عراق باید به سطح دولتهای عراق و لبنان ارتقا پیدا کند و این اتفاق فقط در صورتی رخ میدهد که فعالیتهای امنیتی و نظامی زمینهساز فعالیتهای اقتصادی وسیع بین دولتهای محور مقاومت باشد. نیروهای سکولار در کشورهای محور مقاومت را میتوان با همکاریهای اقتصادی، همراه برنامه توسعه ایران در منطقه کرد.
در سه موضوع کریدورها، امنیت انرژی و تجارت اسلحه، غرب آسیا در مجموع مهمترین بستر مناقشه آمریکا و چین است. اسرائیل شریک راهبردی آمریکا و ایران شریک راهبردی چین در غرب آسیا است. تامین انرژی چین و ایجاد کریدور کمربند جاده ابریشم به همکاری ایران با چین بستگی دارد، علاوه براین ایران در تبادل فناوری نظامی با چین همکاری زیادی دارد. هرچند هنوز روابط کامل و لازم بین ایران و چین برقرار نشده و ظرفیتهای بالقوه زیادی وجود دارد. چین با عربستان و اسرائیل نیز روابط تجاری دارد اما در مجموع منافع مشترک بالقوه ایران و چین در غرب آسیا بیشتر از هر کشور دیگری در غرب آسیا است.[11]
رقابت چین و آمریکا در غرب آسیا در واقع تشدید کننده مناقشه امنیتی و اقتصادی بین اسرائیل و ایران برای تبدیل شدن به قدرت اول غرب آسیا است. ایران برای اینکه از فرصت جنگ سرد جدید بین چین و آمریکا به خوبی استفاده کند باید با همکاری با کشورهای غرب آسیا در رقابت امنیتی و اقتصادی موقعیت بهتری پیدا کند. البته جنگ فعلی بین ایران و اسرائیل نیز در واقع تعیینکننده این است که در آینده ایران یا اسرائیل کدام در تامین امنیت منطقه غرب آسیا نقش مهمتری خواهند داشت و کشوری که نقش مهمتری در تامین امنیت غرب آسیا داشته باشد، زمینه بهتری برای توسعه اقتصادی نیز خواهد داشت. بنابراین توسعه محور مقاومت از گروههای نظامی-سیاسی به دولتهای رسمی محور مقاومت از طریق پیمانهای اقتصادی و امنیتی ضروری است تا بتوانیم به عنوان شریک راهبردی چین از ظرفیت چین استفاده کنیم. اگر چین و روسیه افقی از رشد قدرت امنیتی و اقتصادی ایران در منطقه ببیند همکاری خود را با ایران گسترش خواهند و حتی در جنگ فعلی نیز با ایران بیشتر همراهی خواهند کرد تا در بازی که ایران پیروز است شریک باشند.[12]
[1] https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1775451
[2] https://B2n.ir/j90335
[3] https://www.ipis.ir/portal/subjectview/714223/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%C2%A0%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D9%88-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85
[4] https://B2n.ir/m07375
[5] https://B2n.ir/b30308
[6] https://www.magiran.com/paper/2622962/%d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%af%db%8c%d9%be%d9%84%d9%85%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d9%be%d9%86%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%b1%da%98%db%8c%d9%85-%d8%b5%d9%87%db%8c%d9%88%d9%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%b3%d8%a8%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d9%86%d8%b7%d9%82%d9%87-%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%b7%d8%a7%d9%84%d8%b9%d9%87-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af%db%8c-%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%81%d9%82- %d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85
[7] https://www.syriran.ir/portal/viewpage/7094
[8] https://www.cfr.org/blog/new-cold-war-0
[9] https://cmess.sinaweb.net/article_199404.html
[10] https://isacenter.ir/214021116816/
[11] https://qpss.atu.ac.ir/article_14173_373ef3653cade467961e5aee64d58e71.pdf
[12] https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1775785
1. قوم برگزیده در سرزمین موعود
احزاب قدرتمندی در اسرائیل وجود دارد که نگاه کاملا مذهبی و آخرالزمانی به توسعه قدرت رژیم دارند. طبق این طرح آخرالزمانی رژیم صهیونیستی باید قدرت اول اقتصادی و نظامی در غرب آسیا شود تا قوم برگزیده در سرزمین موعود به حق تاریخی خود برسد. سیاست کلی رژیم براین مبنا استوار است که نیروهای سکولار ساکن در اسرائیل و قدرتهای جهانی را مبتنی بر منافع اقتصادی و امنیتی همراه خود بسازد تا به هدف نهایی خود یعنی قدرت برتر شدن اقتصادی و امنیتی در غرب آسیا برسد. لابیهای صهیونیستها در آمریکا با توجیه منافع امنیتی و اقتصادی آمریکا در غرب آسیا یا تطمیع نمایندگان مجلس و سیاستمداران آمریکا سعی میکنند پشتیبانی آمریکا از اسرائیل را بیشتر کنند.[2]اما اسرائیل برای تبدیل شدن به قدرت اول اقتصادی و امنیتی غرب آسیا سه مانع بزرگ دارد. اولا قومیت یهودی و دین یهودی با قومیت عرب و دین اسلام غالب در منطقه در تضاد با هدف اول شدن اسرائیل در منطقه است. جنگ اعراب با اسرائیل و تنشهای ادامهدار بعدجنگ همیشه مانعی برای اسرائیل بوده است. اسرائیل برای اینکه اعراب را بیشتر به سمت خود متمایل کند دشمنی مشترک به نام ایران را برای اعراب معرفی میکند که نه عرب است و نه اهل سنت. پروژه عادیسازی با عربستان سعودی و امارات در بستر پیمان اقتصادی ابراهیم[3] با این کشورها حاصل سیاست تفرقهسازی و ایرانهراسی بوده است.[4]سیاست ایرانهراسی هستهای نیز در همین راستا بوده تا کشورهای منطقه را از ایران دورتر شوند.[5]
دومین مانع هدف راهبردی اسرائیل برای تبدیل شدن به برترین قدرت غرب آسیا موقعیت طبیعی ایران است. ایران مجموعا بیشترین منابع طبیعی، منابع انسانی و بهترین موقعیت جغرافیایی را برای تبدیل شدن به کشور اول غرب آسیا دارد. وقتی اسرائیل بخواهد با حمایت آمریکا به صورت مصنوعی برترین قدرت غرب آسیا شود در تضاد با منافع ملی ایران قرار خواهد گرفت. محمدرضا شاه نیز در آخرین سالهای عمرپادشاهی با اسرائیل مشکلات سیاسی زیاد داشت و با کشورهایی همچون مصر علیه اسرائیل فعالیت سیاسی میکرد. برنامه توسعه اسرائیل برای غرب آسیا خلاف منافع ملی ایران است و آخرین نمونه آن پیمان ابراهیم در سال 2020 است که سعی کرده است مزیت کریدوری ایران را تضعیف کند و کریدور هندی-عربی-اسرائیلی را به عنوان رقیب قدرتمند کریدور کمربند جاده ابریشم چین-ایران-اروپا مطرح کند.[6] برنامه توسعه اسرائیل برای منطقه ناعادلانه است و کشورهای بازنده در این برنامه توسعه علاوه بر ایران، عراق، سوریه، لبنان نیز خواهند بود. عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر با تعطیل کردن موقت پیمان ابراهیم فرصتی اقتصادی برای ایران فراهم کرده است.
سومین و قدیمیترین مانع هدف نهایی اسرائیل برای تبدیل شدن به سرزمین موعود قوم برگزیده و تبدیل شدن به برترین کشور غرب آسیا مناقشه سرزمینی و اشغالگریهایی است که این کشور علیه فلسطینیها انجام داده است. فلسطینیان در خطه غزه و کرانه باختری و فلسطینیهای آواره در کشورهای دیگر مخالف اشغالگری اسرائیلیها بودهاند و فعالیتهای سیاسی و نظامی علیه رژیم صهیونیستی انجام میدهند. دولت اشغالگر اسرائیل با طرح دودولتی نیز مخالف کرده و همین مسئله باعث شده تا امنیت اسرائیل در خطر باشد و در آخرین اقدام فلسطینیها، حماس در طوفان الاقصی نقشه عادیسازی با اعراب را تا اطلاع ثانوی تعطیل کرده است. در مجموع حل نشدن مناقشات سرزمینی در فلسطین و اشغال خاک سوریه و تمایل به اشغال جنوب لبنان باعث شده است تا امنیت منطقه با سیاست آخرالزمانی رژیم اشغالگر برای توسعه سرزمینی کاهش یابد. بخشی از توسعه تجاری ایران نیز وابسته به امنیت سوریه و لبنان است زیرا علاوه بر اشتراکات فرهنگی که تسهیل کننده فعالیتهای اقتصادی است، مسیر تجاری مهم ایران برای فعالیت در مدیترانه نیز محسوب میشود.[7] بنابراین مقدمه توسعه تجاری ایران در منطقه توسعه تسلط امنیتی و نظامی برای افزایش بازدارندگی کشورهای محور مقاومت برای مقابله با سیاستهای تهاجمی اسرائیل است. اتحاد استراتژیک با سازمانهای مردمی مانند حزبالله و کتائب عراق باید به سطح دولتهای عراق و لبنان ارتقا پیدا کند و این اتفاق فقط در صورتی رخ میدهد که فعالیتهای امنیتی و نظامی زمینهساز فعالیتهای اقتصادی وسیع بین دولتهای محور مقاومت باشد. نیروهای سکولار در کشورهای محور مقاومت را میتوان با همکاریهای اقتصادی، همراه برنامه توسعه ایران در منطقه کرد.
2. جنگ سرد جدید
جنگ سرد قبلی بین شوروی و آمریکا بود و بعد از فروپاشی شوروی، جنگ تمام شد. آمریکا بعد از 20 سال یکهتازی در جهان دردهه دوم قرن 21 وارد جنگ سرد جدید با چین شده است.[8] چین و آمریکا در 4 حوزه رقابت جدی دارند که شامل رقابت در توسعه فناوری مانند هوش مصنوعی، زیرساختهای اینترنت و مسائل هایتک اصلی جهان است. حوزه دوم همکاریهای نظامی و امنیتی و فروش اسلحه است که مخصوصا در غرب آسیا این دو کشور رقابت جدی دارند. حوزه سوم رقابت در کریدورها یا مسیرهای تجاری است که حول این مسیرهای تجاری قراردادهای تجاری بزرگ بسته میشود. حوزه چهار بحث انرژی و امنیت انرژی در چین است که غرب آسیا و به طور خاص ایران در این موضوع بسیار مهم هستند. این رقابتها در حال نزدیکتر شدن به تخاصم نظامی در دریای چین جنوبی و تایوان نیز است و شامل جاسوسی شدید از فعالیتهای یکدیگر میشود و به همین دلیل به جنگ سرد جدید شهرت پیدا کرده است.[9][10]در سه موضوع کریدورها، امنیت انرژی و تجارت اسلحه، غرب آسیا در مجموع مهمترین بستر مناقشه آمریکا و چین است. اسرائیل شریک راهبردی آمریکا و ایران شریک راهبردی چین در غرب آسیا است. تامین انرژی چین و ایجاد کریدور کمربند جاده ابریشم به همکاری ایران با چین بستگی دارد، علاوه براین ایران در تبادل فناوری نظامی با چین همکاری زیادی دارد. هرچند هنوز روابط کامل و لازم بین ایران و چین برقرار نشده و ظرفیتهای بالقوه زیادی وجود دارد. چین با عربستان و اسرائیل نیز روابط تجاری دارد اما در مجموع منافع مشترک بالقوه ایران و چین در غرب آسیا بیشتر از هر کشور دیگری در غرب آسیا است.[11]
رقابت چین و آمریکا در غرب آسیا در واقع تشدید کننده مناقشه امنیتی و اقتصادی بین اسرائیل و ایران برای تبدیل شدن به قدرت اول غرب آسیا است. ایران برای اینکه از فرصت جنگ سرد جدید بین چین و آمریکا به خوبی استفاده کند باید با همکاری با کشورهای غرب آسیا در رقابت امنیتی و اقتصادی موقعیت بهتری پیدا کند. البته جنگ فعلی بین ایران و اسرائیل نیز در واقع تعیینکننده این است که در آینده ایران یا اسرائیل کدام در تامین امنیت منطقه غرب آسیا نقش مهمتری خواهند داشت و کشوری که نقش مهمتری در تامین امنیت غرب آسیا داشته باشد، زمینه بهتری برای توسعه اقتصادی نیز خواهد داشت. بنابراین توسعه محور مقاومت از گروههای نظامی-سیاسی به دولتهای رسمی محور مقاومت از طریق پیمانهای اقتصادی و امنیتی ضروری است تا بتوانیم به عنوان شریک راهبردی چین از ظرفیت چین استفاده کنیم. اگر چین و روسیه افقی از رشد قدرت امنیتی و اقتصادی ایران در منطقه ببیند همکاری خود را با ایران گسترش خواهند و حتی در جنگ فعلی نیز با ایران بیشتر همراهی خواهند کرد تا در بازی که ایران پیروز است شریک باشند.[12]
[1] https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1775451
[2] https://B2n.ir/j90335
[3] https://www.ipis.ir/portal/subjectview/714223/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%C2%A0%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D9%88-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82-%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85
[4] https://B2n.ir/m07375
[5] https://B2n.ir/b30308
[6] https://www.magiran.com/paper/2622962/%d9%86%d9%82%d8%b4-%d8%af%db%8c%d9%be%d9%84%d9%85%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d9%be%d9%86%d9%87%d8%a7%d9%86-%d8%b1%da%98%db%8c%d9%85-%d8%b5%d9%87%db%8c%d9%88%d9%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d9%86%d8%a7%d8%b3%d8%a8%d8%a7%d8%aa-%d9%85%d9%86%d8%b7%d9%82%d9%87-%d8%a7%db%8c-%d9%85%d8%b7%d8%a7%d9%84%d8%b9%d9%87-%d9%85%d9%88%d8%b1%d8%af%db%8c-%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%81%d9%82- %d8%a7%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%87%db%8c%d9%85
[7] https://www.syriran.ir/portal/viewpage/7094
[8] https://www.cfr.org/blog/new-cold-war-0
[9] https://cmess.sinaweb.net/article_199404.html
[10] https://isacenter.ir/214021116816/
[11] https://qpss.atu.ac.ir/article_14173_373ef3653cade467961e5aee64d58e71.pdf
[12] https://rc.majlis.ir/fa/report/show/1775785