چرا بعضی بچهها هرگز استقلال مالی پیدا نمیکنند؟
در اینکه والدین دوست دارند شاهد پیشرفت و موفقیت فرزندشان باشند شکی نیست اما موافقت بی حساب و کتاب و حتی مخالفتهای بی قید و شرط با خواستههای مالی و حتی غیر مالی بچهها، آنها را روز به روز به منبع مالی خانواده وابستهتر میکند.
معمولا جامعه ایران، والدین تمایل دارند فرزندانی وابسته به خانه و خانواده تربیت کنند غافل از اینکه این وابستگی در جوانی و بزرگسالی نیز با آنها همراه میشود و دست از سر خود و والدینشان برنمیدارد. این دسته از والدین به تعبیری حاضرند برای موفقیت فرزندشان هر کاری بکنند تا موفق شوند بنابراین دائما با خواستههایشان موافقت میکنند و همین اشتباه بچهها را وابستهتر میکند. البته که تاثیر سرزنش، مخالفتهای دائمی، مقایسه و رفتارهای منفی از این دست را نیز نمیتوان در وابستگی مالی بچهها نادیده گرفت. در ادامه به اشتباهاتی میپردازیم که باعث میشود فرزندان سالها به منبع مالی خانواده وابسته باشند و هیچگاه نتوانند از آن دل بکنند.
در نتیجه بالا رفتن سطح توقع از مزایای شغلی و کاهش انگیزه برای دنبال کردن شغل مورد علاقه، گزینههای پیش رو برای یافتن شغل مناسب کم شده و وابستگی مالی به خانواده بیشتر میشود.
حتی اگر علاقه فرزند شما بازار کار خوبی ندارد، با لحن مناسب و گفتگوی مصالحهآمیز او را به سمت دیگری سوق دهید.
پول تو جیبی دادن بی قید و شر و بی حساب و کتاب
فراموش نکنید که هر فرد استعدادهای منحصر به فرد خود را دارد که والدین در شناخت این استعدادها نقش بسزایی دارند بنابراین به فرزندان خود یاد دهید که خود را با خود دیروزشان مقایسه کنند نه با دیگران.
سپردن مسئولیت متناسب با توانمندی بچهها یعنی قرار دادن آنها در شرایط مختلف و مواجه شدن با تجربههای جدید. بنابراین دریغ کردن چنین مسئولیتهایی از بچهها، آنها را به لحاظ مالی و غیر مالی وابستهتر میکند.
سرزنش دائمی اعتماد به نفس بچهها را کاهش داده و باعث میشود در پروژههای مختلف شکست بخورند و سرمایهشان را از دست بدهند و در نتیجه به منبع مالی خانواده وابسته شوند.
این هم شد کار!
این یکی از جملات معروف بسیاری از والدین است. البته نه فقط یک جمله بلکه یک نگرش است؛ نگرشی که در پس آن بسیاری از کارها و مشاغل عار تلقی میشود. چنین نگرشی نه تنها سطح توقع بچهها را از مزایای شغلی که قرار است برای اولین بار در آینده داشته باشند بالا میبرد و به راحتی مشغول به کار نمیشوند بلکه حتی اعتماد به نفس آنها را در دنبال کردن استعدادشان نابود میکند.در نتیجه بالا رفتن سطح توقع از مزایای شغلی و کاهش انگیزه برای دنبال کردن شغل مورد علاقه، گزینههای پیش رو برای یافتن شغل مناسب کم شده و وابستگی مالی به خانواده بیشتر میشود.
حتی اگر علاقه فرزند شما بازار کار خوبی ندارد، با لحن مناسب و گفتگوی مصالحهآمیز او را به سمت دیگری سوق دهید.
تو فقط لب تر کن
اگر والدینی هستید که به هیچکدام از درخواستهای مالی و غیر مالی فرزندتان نه نمیگویید، بدانید که اجحاف بزرگی در حق فرزندتان میکنید. البته که والدین پشتیبان و حمایتگر تاثیر بسزایی در پیشرفت بچهها دارند اما افراط در هر چیزی نتیجه عکس دارد. حمایتگری دائمی نه تنها بچهها را بیمسئولیت میکند بلکه باعث میشود تصور کنند نیازی به استقلال مالی نیست.پول تو جیبی دادن بی قید و شر و بی حساب و کتاب
بچه فلانی رو ببین...
مقایسه دائمی بچهها با دیگران(خصوصا نوجوانها و جوانها)، دریایی از عواقب منفی را در پی دارد که سرخورده و منفعل شدن یکی از آنهاست. در واقع با مقایسه شدن بچهها احساس ناکافی بودن در ویژگیها، توانمندیها و استعدادهایشان میکنند و در نتیجه کاهش انگیزهشان قید تلاش برای ساختن آیندهشان را بزنند.فراموش نکنید که هر فرد استعدادهای منحصر به فرد خود را دارد که والدین در شناخت این استعدادها نقش بسزایی دارند بنابراین به فرزندان خود یاد دهید که خود را با خود دیروزشان مقایسه کنند نه با دیگران.
دست به سیاه و سفید نزن!
شاید شنیده باشید که برخی والدین با افتخار میگویند: «نمیذارم بچم دست به سیاه و سفید بزنه». البته این اصطلاح بیشتر برای دخترها به کار میرود اما والدینی هم هستند که حتی مسئولیت خریدن یک نان را هم به پسرشان محول نمیکنند و تصور میکنند لطف بزرگی در حق او میکنند.سپردن مسئولیت متناسب با توانمندی بچهها یعنی قرار دادن آنها در شرایط مختلف و مواجه شدن با تجربههای جدید. بنابراین دریغ کردن چنین مسئولیتهایی از بچهها، آنها را به لحاظ مالی و غیر مالی وابستهتر میکند.
نگران سرمایه نباش
وعده پول و سرمایه دادن از سن پایین و خصوصا نوجوانی، اشتباه بزرگ بسیاری از والدین است. در واقع والدین با این حرف میخواهند به نگرانیهای فرزندشان نسبت به آینده پایان دهند اما با این کار فرصت یادگیری پسانداز و تلاش برای کسب مهارت را از آنها دریغ میکنند؛ نهایتا بدون تلاش صاحب سرمایهای میشوند که ممکن است به راحتی به باد برود.گنجِ بدون رنج
نوجوان روحیه بلند پروازی دارد و اصطلاحا میخواهد ره صد ساله را یک شبه برود. اشتباهات رفتاری والدین هم میتواند به چنین روحیهای دامن بزند و آب و تاب آن را بیشتر کند. مثلا اگر بدون بهانه و تلاش و بدون کسب موفقیت، پاداشهای هنگفت و میلیونی به او بدهید، در آینده نمیتواند با حقوق 10 تومان کار کند و ترجیح میدهد به منبع مالی خانواده وابسته باشد.دیدی گفتم نمیتونی!
سرزنش کردن، کار بعضی والدین است. این دسته از والدین معمولا پیش از شکست خوردن بچهها در کارها و مسئولیتهایشان نیز دائما به آنها یادآوری میکنند که: «نمیشه، نمیتونی». همین بار منفی که پیش انجام کار به بچهها القا میشود تاثیر زیادی در شکست خوردن آنها دارد.سرزنش دائمی اعتماد به نفس بچهها را کاهش داده و باعث میشود در پروژههای مختلف شکست بخورند و سرمایهشان را از دست بدهند و در نتیجه به منبع مالی خانواده وابسته شوند.