آشنایی با اختلالات گسستگی یا تجزیهای
اختلالات گسستگی یا تجزیهای عوارض ذهنی هستند که شامل احساس قطع ارتباط با واقعیت، بیرون از بدن خود بودن یا ازدستدادن حافظه میشوند (امنزیا یا یادزدودگی!).
کلمه «گسستگی» به معنی قطع ارتباط با دیگران، با دنیای پیرامون و یا از خودتان است. اختلالات گسستگی معمولاً بعد از ترومایی کوتاهمدت یا بلندمدت ایجاد میشوند.
سه نوع اختلال گسستگی وجود دارد:
. اختلال هویت گسسته (DID): افرادی که دچار اختلال هویت تجزیهای هستند دارای دو یا چند هویت متمایز میباشند. این هویتها که آلتر (alter) نامیده میشوند، در زمانهای گوناگون، رفتار فرد را کنترل میکنند. هر آلتر دارای سابقه، ویژگیها و علاقهمندیها و دوستنداشتنیهای خاص خودش است.
. اختلال فراموشی گسسته: این عارضه زمانی اتفاق میافتد که شما نمیتوانید اطلاعات لازم در مورد زندگی خودتان را به یاد بیاورید. این فراموشی میتواند محدود به جنبههای خاصی از زندگیتان یا شامل بخش زیادی از هویت یا تاریخچهٔ زندگیتان باشد.
. اختلال مسخ شخصیت / واقعیت: در این عارضه شما احساس میکنید از افکار و احساسات و بدن خودتان جدا شدهاید (مسخ شخصیت) و یا احساس میکنید با محیط اطراف خود قطع ارتباط کردهاید (مسخ واقعیت).
همچنین علامتی به نام گریز گسسته (dissociative fugue) وجود دارد که یک وضعیت ذهنی موقتی بوده و در آن فرد دچار فراموشی شده و در نهایت به جایی غیرمنتظره میرسد.
اختلالات گسسته در طیف تروما ظاهر میشوند و به همین دلیل بسیاری از افرادی که یک اختلال گسسته دارند معمولاً دچار عوارض ذهنی مکرر و مرتبط با تروما هستند، مانند:
. اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
. اختلال شخصیت مرزی (BPD)
. اختلالات مصرف مواد
. افسردگی
. اختلالات اضطرابی
افرادی که تجربه سوءاستفاده فیزیکی یا جنسی در کودکی دارند، بیشتر مستعد ابتلا به اختلال هویت گسسته (DID) میباشند. تقریباً ۹۰ درصد از افرادی که در ایالات متحده آمریکا، کانادا و اروپا به اختلال هویت گسسته مبتلا هستند، تجربه مورد سوءاستفاده و تجاوز قرارگرفتن در دوران کودکی را دارند.
علائم اختلال هویت گسسته (DID)
کسی که مبتلا به اختلال هویت گسسته است، دو یا چند هویت متمایز دارد، اما هویت «هسته»، هویت اصلی یا معمولی فرد است. همانطور که گفتیم «آلتر» به هویتها یا شخصیتهای دیگر فرد گفته میشود. هویت هسته هویتی است که فرد قبل از ابتلا به اختلال هویت گسسته داشته است.
هر آلتر دارای مجموعه رفتارها، نگرشها، اولویتها، خاطرات و شیوههای فکری خودش است. افراد دیگر یا خود فرد ممکن است بتوانند تفاوت بین این آلترها را تشخیص دهند. رفتن از یک آلتر به آلتری دیگر، ناگهانی و غیرارادی است.
علامت دیگر اختلال هویت گسسته، فراموشیهای مکرر در کارهای روزمره، اطلاعات فردی و یا در حوادث تروماتیک گذشته است. این علائم میتواند از لحاظ شدت دارای طیف گستردهای باشند. برای برخی از اشخاص، این عارضه اختلال بسیار کمی در زندگی روزمره ایجاد میکند؛ اما برای عدهای دیگر باعث مشکلات قابلتوجهی میشود.
علائم اختلال فراموشی گسسته
در اختلال فراموشی گسسته یا امنزیا، اصلیترین علامت یک اپیزود فراموشی است که ناگهان رخ میدهد و میتواند ماهها یا سالها طول بکشد.
امنزیا یا فراموشی سه نوع دارد:
. فراموشی موضعی یا مکان یافته: شما نمیتوانید دورهای از زمان یا حادثهای را بهخاطر بیاورید (شایعترین نوع امنزیا)
. فراموشی انتخابی یا گزینشی: در عرض مدتزمان مشخصی شما نمیتوانید یک سری از جزئیات حوادثی را بهخاطر بیاورید.
. فراموشی فراگیر یا تعمیم یافته: شما نمیتوانید چیزی درباره هویت و تاریخچه زندگی خود به یاد بیاورید (نادرترین نوع).
ممکن است نسبت به فراموش خود آگاه باشید یا فقط در حد کمی مطلع باشید. اما عزیزان و اطرافیان معمولاً این فراموش را میفهمند.
علائم اختلال مسخ شخصیت / واقعیت
علائم این اختلال گسستگی شامل تجربهٔ یکی از این اپیزودها یا هر دو در الگویی تکرارشونده در عرض مدت زمانی طولانی میشود:
. اختلال مسخ شخصیت: شامل احساسی غیرواقعی و قطع ارتباط با ذهن و بدن و خود میشود. انگار شما فقط یک تماشاچی هستید که زندگی و حوادث را از دور میبینید و خودتان در آنها شرکتی ندارید.
. اختلال مسخ واقعیت: شامل احساسی غیرواقعی و یا قطع ارتباط از اطراف میشود. افراد و چیزها ممکن است واقعی به نظر نرسند.
طی این اپیزودها شما نسبت به پیرامون خود آگاهید و میدانید چیزی که تجربه میکنید نرمال نیست.
این علائم ممکن است از اوایل کودکی شروع شوند. متوسط سن اولین اپیزود، ۱۶ سالگی است. ۲۰ درصد از کسانی که دچار این عارضهاند، اولین اپیزودشان بعد از ۲۰ سالگی اتفاق افتاده است.
اینکه از نظر ذهنی خودتان را از یک موقعیت تروماتیک حذف کنید میتواند یک مکانیسم دفاعی باشد که کمکتان میکند در کوتاهمدت از درد و رنج فرار کنید. این مکانیسم دفاعی درصورتیکه تداوم پیدا کند و شما را از واقعیتها دور کند میتواند مشکلساز باشد.
موقعیتهای تروماتیک ممکن است شامل این موارد شوند:
. مکرراً مورد سوءاستفادههای فیزیکی و روانی و جنسی قرارگرفتن
. یک تصادف
. یک بلای طبیعی
. جنگ
. قربانی یک جنایت بودن
دانشمندان اخیراً روی ساختارهای بخصوصی از مغز و عملکردهای آنها که مربوط به گسستگی هستند در حال مطالعه میباشند. تاکنون آنها دریافتهاند طی گسستگی، ساختارهایی در نواحی حافظه در عمق مغز، فعالیت ریتمیک انجام میدهد؛ اما به نظر میرسد با دیگر نواحی که مسئول تفکر و برنامهریزیاند ارتباط ندارند.
. آسیب به سر
. تومورهای مغزی
. کمبود خواب
. مصرف الکل و مواد مخدر
وقتی پزشک علتهای احتمالی را بررسی کرد، بیمار را به روانپزشک ارجاع میدهد تا تشخیص قطعی داده شود.
رواندرمانی در مطب یک روانشناس حرفهای انجام میشود. رواندرمانگر میتواند به فرد و خانوادهاش آموزش بدهد رفتار و عملکرد بهتری داشته باشند.
انواع خاصی از رواندرمانی که معمولاً برای درمان اختلالات گسسته به کار میروند:
. درمان رفتاری شناختی (CBT): درمان رفتاری شناختی یک نوع رواندرمانی ساختاری و هدفمند است. رواندرمانگر یا روانشناس کمکتان میکند نگاه دقیقتری به افکار و هیجانات خود بیندازید. با CBT شما میتوانید از افکار منفی رها شده و رفتارهایی را یاد بگیرید که باعث میشوند الگوهای فکری و عادات سالمتری داشته باشید.
. رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT): خصوصاً برای افرادی به کار میرود که تجربیات هیجانی بسیار شدیدی دارند. هدف اصلی ایجاد تعادل بین ارزشگذاری (پذیرش) آنچه هستید و چالشها و فواید تغییر است. درمانگر کمک میکند مهارتهای جدید را یاد بگیرید و هیجانات خود را تنظیم کنید.
درمان میتواند سخت باشد؛ زیرا شامل یادآوری و یادگیری نحوه مواجهه با تروماهای گذشته میشود؛ اما در بلندمدت به میزان چشمگیری به کاهش علائم کمک خواهد کرد. دیگر درمانهای مؤثر:
. هیپنوتیزم: هیپنوتیزم وضعیتی از ریلکسیشن عمیق و تمرکز است. وقتی تحت هیپنوتیزم قرار میگیرید، این میزان بالای تمرکز به شما اجازه میدهد حواسپرتکنهای معمول را نادیده بگیرید و نسبت به توصیههای راهنما که باعث تغییراتی در وضعیت تندرستیتان میشوند، بازتر و پذیراتر باشید.
. حساسیتزدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد (EMDR تراپی): این درمان شامل حرکتدادن چشمها به روشی خاص همزمان با پردازش خاطرات تروماتیک میشود. هدف از EMDR کمک به التیام از تروما یا دیگر تجربیات ناخوشایند زندگی است. این شیوه درمانی نسبت به دیگر روشهای رواندرمانی جدید است.
هیچ داروی بخصوصی برای درمان اختلالات گسستگی وجود ندارد؛ اما پزشک ممکن است داروهایی مانند داروی ضدافسردگی را برای پیشگیری از عود عوارض ذهنی تجویز کند.
خیلی از افرادی که اختلال گسستگی دارند با درمان تخصصی میتوانند علائم اصلی این عارضه را کاهش داده و کیفیت زندگی خود را بالاتر ببرند.
برای عدهای از افراد این اختلال بهشدت بر زندگیشان اثر میگذارد.
تلاش برای خودکشی و آسیبرساندن به خود در افرادی که دچار اختلال هویت گسسته هستند شایع میباشد. بیش از ۷۰ درصد از افرادی که به این اختلال دچارند اقدام به خودکشی میکنند.
اقدام بهموقع برای درمان میتواند میزان اختلال در زندگی را کاهش دهد. اگر علائمی از اختلالات گسستگی دارید به پزشک مراجعه کنید تا هر چه زودتر تحت درمان قرار بگیرید و عارضه کنترل شود.
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
انواع اختلالات گسستگی
سه نوع اختلال گسستگی وجود دارد: . اختلال هویت گسسته (DID): افرادی که دچار اختلال هویت تجزیهای هستند دارای دو یا چند هویت متمایز میباشند. این هویتها که آلتر (alter) نامیده میشوند، در زمانهای گوناگون، رفتار فرد را کنترل میکنند. هر آلتر دارای سابقه، ویژگیها و علاقهمندیها و دوستنداشتنیهای خاص خودش است.
. اختلال فراموشی گسسته: این عارضه زمانی اتفاق میافتد که شما نمیتوانید اطلاعات لازم در مورد زندگی خودتان را به یاد بیاورید. این فراموشی میتواند محدود به جنبههای خاصی از زندگیتان یا شامل بخش زیادی از هویت یا تاریخچهٔ زندگیتان باشد.
. اختلال مسخ شخصیت / واقعیت: در این عارضه شما احساس میکنید از افکار و احساسات و بدن خودتان جدا شدهاید (مسخ شخصیت) و یا احساس میکنید با محیط اطراف خود قطع ارتباط کردهاید (مسخ واقعیت).
همچنین علامتی به نام گریز گسسته (dissociative fugue) وجود دارد که یک وضعیت ذهنی موقتی بوده و در آن فرد دچار فراموشی شده و در نهایت به جایی غیرمنتظره میرسد.
اختلالات گسسته در طیف تروما ظاهر میشوند و به همین دلیل بسیاری از افرادی که یک اختلال گسسته دارند معمولاً دچار عوارض ذهنی مکرر و مرتبط با تروما هستند، مانند:
. اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)
. اختلال شخصیت مرزی (BPD)
. اختلالات مصرف مواد
. افسردگی
. اختلالات اضطرابی
چه افرادی معمولاً دچار اختلالات گسسته میشوند؟
افراد در هر سن و نژادی با هر وضعیت اجتماعی و اقتصادی میتوانند دچار یک اختلال گسستگی شوند. زنان نسبت به مردان بیشتر احتمال دارد به این اختلال دچار شوند.افرادی که تجربه سوءاستفاده فیزیکی یا جنسی در کودکی دارند، بیشتر مستعد ابتلا به اختلال هویت گسسته (DID) میباشند. تقریباً ۹۰ درصد از افرادی که در ایالات متحده آمریکا، کانادا و اروپا به اختلال هویت گسسته مبتلا هستند، تجربه مورد سوءاستفاده و تجاوز قرارگرفتن در دوران کودکی را دارند.
علائم اختلالات گسسته
علائم اختلالات گسسته بستگی به نوع آن دارد. این علائم معمولاً برای اولینبار بعد از یک حادثه تروماتیک ایجاد میشوند. موقعیتهای استرس برانگیز میتوانند علائم را بدتر کرده و باعث مشکلاتی در عملکردهای روزانه شوند.علائم اختلال هویت گسسته (DID)
کسی که مبتلا به اختلال هویت گسسته است، دو یا چند هویت متمایز دارد، اما هویت «هسته»، هویت اصلی یا معمولی فرد است. همانطور که گفتیم «آلتر» به هویتها یا شخصیتهای دیگر فرد گفته میشود. هویت هسته هویتی است که فرد قبل از ابتلا به اختلال هویت گسسته داشته است.
هر آلتر دارای مجموعه رفتارها، نگرشها، اولویتها، خاطرات و شیوههای فکری خودش است. افراد دیگر یا خود فرد ممکن است بتوانند تفاوت بین این آلترها را تشخیص دهند. رفتن از یک آلتر به آلتری دیگر، ناگهانی و غیرارادی است.
علامت دیگر اختلال هویت گسسته، فراموشیهای مکرر در کارهای روزمره، اطلاعات فردی و یا در حوادث تروماتیک گذشته است. این علائم میتواند از لحاظ شدت دارای طیف گستردهای باشند. برای برخی از اشخاص، این عارضه اختلال بسیار کمی در زندگی روزمره ایجاد میکند؛ اما برای عدهای دیگر باعث مشکلات قابلتوجهی میشود.
علائم اختلال فراموشی گسسته
در اختلال فراموشی گسسته یا امنزیا، اصلیترین علامت یک اپیزود فراموشی است که ناگهان رخ میدهد و میتواند ماهها یا سالها طول بکشد.
امنزیا یا فراموشی سه نوع دارد:
. فراموشی موضعی یا مکان یافته: شما نمیتوانید دورهای از زمان یا حادثهای را بهخاطر بیاورید (شایعترین نوع امنزیا)
. فراموشی انتخابی یا گزینشی: در عرض مدتزمان مشخصی شما نمیتوانید یک سری از جزئیات حوادثی را بهخاطر بیاورید.
. فراموشی فراگیر یا تعمیم یافته: شما نمیتوانید چیزی درباره هویت و تاریخچه زندگی خود به یاد بیاورید (نادرترین نوع).
ممکن است نسبت به فراموش خود آگاه باشید یا فقط در حد کمی مطلع باشید. اما عزیزان و اطرافیان معمولاً این فراموش را میفهمند.
علائم اختلال مسخ شخصیت / واقعیت
علائم این اختلال گسستگی شامل تجربهٔ یکی از این اپیزودها یا هر دو در الگویی تکرارشونده در عرض مدت زمانی طولانی میشود:
. اختلال مسخ شخصیت: شامل احساسی غیرواقعی و قطع ارتباط با ذهن و بدن و خود میشود. انگار شما فقط یک تماشاچی هستید که زندگی و حوادث را از دور میبینید و خودتان در آنها شرکتی ندارید.
. اختلال مسخ واقعیت: شامل احساسی غیرواقعی و یا قطع ارتباط از اطراف میشود. افراد و چیزها ممکن است واقعی به نظر نرسند.
طی این اپیزودها شما نسبت به پیرامون خود آگاهید و میدانید چیزی که تجربه میکنید نرمال نیست.
این علائم ممکن است از اوایل کودکی شروع شوند. متوسط سن اولین اپیزود، ۱۶ سالگی است. ۲۰ درصد از کسانی که دچار این عارضهاند، اولین اپیزودشان بعد از ۲۰ سالگی اتفاق افتاده است.
علت اختلالات گسستگی چیست؟
اختلالات گسستگی اغلب بهعنوان شیوهای برای روبرویی با یک حادثه فاجعهبار یا استرس طولانیمدت و یا تجاوز و تروما ایجاد میشوند. این مسئله خصوصاً وقتی درست است که چنین حوادثی در اوایل کودکی اتفاق افتاده باشند. در این دوره از زندگی، محدودیتهایی برای توانایی درک کامل اتفاقاتی که افتاده وجود دارد. ضمناً مکانیسمهای دفاعی در دوران کودکی هنوز کامل شکل نگرفتهاند و دریافت درک و حمایت بستگی به حضور والدین آگاه دارد.اینکه از نظر ذهنی خودتان را از یک موقعیت تروماتیک حذف کنید میتواند یک مکانیسم دفاعی باشد که کمکتان میکند در کوتاهمدت از درد و رنج فرار کنید. این مکانیسم دفاعی درصورتیکه تداوم پیدا کند و شما را از واقعیتها دور کند میتواند مشکلساز باشد.
موقعیتهای تروماتیک ممکن است شامل این موارد شوند:
. مکرراً مورد سوءاستفادههای فیزیکی و روانی و جنسی قرارگرفتن
. یک تصادف
. یک بلای طبیعی
. جنگ
. قربانی یک جنایت بودن
دانشمندان اخیراً روی ساختارهای بخصوصی از مغز و عملکردهای آنها که مربوط به گسستگی هستند در حال مطالعه میباشند. تاکنون آنها دریافتهاند طی گسستگی، ساختارهایی در نواحی حافظه در عمق مغز، فعالیت ریتمیک انجام میدهد؛ اما به نظر میرسد با دیگر نواحی که مسئول تفکر و برنامهریزیاند ارتباط ندارند.
اختلالات گسستگی چگونه تشخیص داده میشوند؟
پزشکان با ارزیابی علائم و سابقه پزشکی فرد، اختلالات گسستگی را تشخیص میدهند. ممکن است پزشک دستور آزمایشهایی را بدهد تا وضعیت فرد را از جهت عوارض و بیماریهای احتمالی که علائم مشابهی میتوانند ایجاد کنند بسنجد:. آسیب به سر
. تومورهای مغزی
. کمبود خواب
. مصرف الکل و مواد مخدر
وقتی پزشک علتهای احتمالی را بررسی کرد، بیمار را به روانپزشک ارجاع میدهد تا تشخیص قطعی داده شود.
مدیریت و درمان اختلالات گسستگی
درمان اختلالات گسستگی معمولاً شامل رواندرمانی (گفتگودرمانی) با هدف بهدستآوردن کنترل روی علائم و پروسههای گسستگی میشود.رواندرمانی در مطب یک روانشناس حرفهای انجام میشود. رواندرمانگر میتواند به فرد و خانوادهاش آموزش بدهد رفتار و عملکرد بهتری داشته باشند.
انواع خاصی از رواندرمانی که معمولاً برای درمان اختلالات گسسته به کار میروند:
. درمان رفتاری شناختی (CBT): درمان رفتاری شناختی یک نوع رواندرمانی ساختاری و هدفمند است. رواندرمانگر یا روانشناس کمکتان میکند نگاه دقیقتری به افکار و هیجانات خود بیندازید. با CBT شما میتوانید از افکار منفی رها شده و رفتارهایی را یاد بگیرید که باعث میشوند الگوهای فکری و عادات سالمتری داشته باشید.
. رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT): خصوصاً برای افرادی به کار میرود که تجربیات هیجانی بسیار شدیدی دارند. هدف اصلی ایجاد تعادل بین ارزشگذاری (پذیرش) آنچه هستید و چالشها و فواید تغییر است. درمانگر کمک میکند مهارتهای جدید را یاد بگیرید و هیجانات خود را تنظیم کنید.
درمان میتواند سخت باشد؛ زیرا شامل یادآوری و یادگیری نحوه مواجهه با تروماهای گذشته میشود؛ اما در بلندمدت به میزان چشمگیری به کاهش علائم کمک خواهد کرد. دیگر درمانهای مؤثر:
. هیپنوتیزم: هیپنوتیزم وضعیتی از ریلکسیشن عمیق و تمرکز است. وقتی تحت هیپنوتیزم قرار میگیرید، این میزان بالای تمرکز به شما اجازه میدهد حواسپرتکنهای معمول را نادیده بگیرید و نسبت به توصیههای راهنما که باعث تغییراتی در وضعیت تندرستیتان میشوند، بازتر و پذیراتر باشید.
. حساسیتزدایی از طریق حرکت چشم و پردازش مجدد (EMDR تراپی): این درمان شامل حرکتدادن چشمها به روشی خاص همزمان با پردازش خاطرات تروماتیک میشود. هدف از EMDR کمک به التیام از تروما یا دیگر تجربیات ناخوشایند زندگی است. این شیوه درمانی نسبت به دیگر روشهای رواندرمانی جدید است.
هیچ داروی بخصوصی برای درمان اختلالات گسستگی وجود ندارد؛ اما پزشک ممکن است داروهایی مانند داروی ضدافسردگی را برای پیشگیری از عود عوارض ذهنی تجویز کند.
چشمانداز اختلالات گسستگی چیست؟
خیلی از افرادی که اختلال گسستگی دارند با درمان تخصصی میتوانند علائم اصلی این عارضه را کاهش داده و کیفیت زندگی خود را بالاتر ببرند.برای عدهای از افراد این اختلال بهشدت بر زندگیشان اثر میگذارد.
تلاش برای خودکشی و آسیبرساندن به خود در افرادی که دچار اختلال هویت گسسته هستند شایع میباشد. بیش از ۷۰ درصد از افرادی که به این اختلال دچارند اقدام به خودکشی میکنند.
اقدام بهموقع برای درمان میتواند میزان اختلال در زندگی را کاهش دهد. اگر علائمی از اختلالات گسستگی دارید به پزشک مراجعه کنید تا هر چه زودتر تحت درمان قرار بگیرید و عارضه کنترل شود.