چطور بذر اندیشه دین را در ذهن کودکان بکاریم؟
بچه شیعه تربیت کنیم!
یکی از مهمترین دغدغههایی که همواره ذهن والدین را به خودش مشغول میکند این است که چطور میتواند بذر اندیشه دینی را در کودکش بکارد تا در آینده اندیشه او پر بار و سالم بماند و هر آفتی نتواند مزرعه ذهن و وجودش را کرم زده کند. همه ما می دانیم که دین ما اسلام، مکتب انسان ساز و بهترین سبک زندگی برای بشر است که خداوند برای ما طراحی کرده، پس این راه و روش از کودکی باید در ذهن کودکان حک بشود تا کم کم به آن عادت کنند و عمل کردن به فرایض دینی در آینده برای آنها طاقت فرسا نباشد و با کوچکترین چرایی و شبههای مسیرشان کج نشود. اما این که چطور میشود این مسیر را پیمود خود حدیث مفصلی است که اندکی از راهکارهایش را اینجا برایتان میگوییم.
گفتگو، گفتگو، گفتگو
گفتگو کردن همیشه مسالهها را راحتتر و گرهها را بازتر میکند. ما باید یاد بگیریم چطور با ادبیات و زبان کودکانه بتوانیم با کودکمان راجع به هرچیزی صحبت کنیم تا هم او به جواب سوالاتش برسد، هم ما چیزهایی که باید را در ذهنش که همچون لوحی سفید است حکاکی کنیم. حرف های شما به عنوان والد روی آنها بسیار تاثیر دارد و قطعا سنجاق ذهنش می شود. سعی کنید راجع به وجود خدا و مهربانیاش با او صحبت کنید. راجع به بهشت و جهنم، کارهای خوب و بد و آدم های و خوب و بد برایش بگویید. بگذارید این دستهبندی در ذهنش بگنجد که آدم ها مثلا اگر دروغ بگویند آدم بده می شوند و اگر راست، آدم خوب... گفتگو کردن همیشه بر هر درد بی درمان دواست.
قصههایی با قهرمانهای واقعی
قصههای قرآنی و قصههایی که مربوط به امامان است با ادبیات کودکانه بسیار وجود دارد. زبان بچه ها، قصه است. پس باید برایشان داستان بخوانید. برایشان از قصه آدم و حوا تا قصه حضرت ابراهیم و بت ها، از قصه حضرت عیسی و صلیب تا قصه پیامبر اسلام و تولدش بگویید. بگذارید کودک به جای الگو گیری از قهرمان های خیالی چون بتمن و بن تن و مرد عنکبوتی، از قهرمان های واقعی الگو برداری کند. زمان محرم و صفر می توانید قصه امام حسین علیهالسلام را با زبان کودکانه و مثلا با عناوینی مثل شهر نور و شهر تاریکی یا پادشاه بد و امام مهربان تعریف کنید تا از همین سنین امام حسین علیهالسلام و مقاومت و دفاع از مظلوم برایش مساله ای مهم باشد. درست است که آنها فقط بچه هستند اما دقت کنید که این مهمترین سنین برای آنها برای شکل گیری شخصیتشان است.
نه افراط نه تفریط
همیشه یکی از بزرگترین آفت های دینی افراط و تفریط است. یا از این ور بام میفتیم یا از آن ورش. در گذشته ور افراط بیشتر بود مثلا بچه ها را از خدا و پیغمبر می ترساندند یا از سن خیلی کم آنها را مجبور می کردند که نمازی که آگاهی زیادی نسبت به آن نداشتند را بخوانند. امروزه این ور بام مد شده. جملاتی مثل (بگذارید بچه خودش بزرگ بشه انتخاب بکنه) ( با بچه که نباید راجع به دین صحبت کرد) مد شده اما شما درگیر بالا و پایین های زمانه نشوید و مسیر اعتدال را برای اینکه فرزند صالحی تربیت کنید، پیش بگیرید.
عملگر خوبی باشیم
گفته ام و باز هم می گویم که بچه ها مثل طوطی می مانند. هر کاری را ببینند و هر چه را بشنوند تکرار می کنند. اگر شما نمازخوان خوبی باشید چند صباح دیگر شاید حتی بدون اینکه بگویید ببینید کودکتان خودش بدون آنکه دقیقا بداند باید چه بگوید و چه بکند دارد حرکات شما را تقلید می کند وبرای خودش مهر و جانماز گذاشته. یا مثلا از یک سنی به بعد دختر بچه ها دوست دارند مانند شما روسری سر بکنند یا چادر بپوشند.
ترغیب کننده باشیم
یکی از اتفاقهایی که به شوق و ذوق کودک ما برای دینداری کمک می کند. این است که مثلا با خود او به خرید ملزومات دینی برویم. برایش مهر و جانماز جدا و بچگانه بگیریم. کتاب های قصه یا فلش کارتهایی برایش بخریم که ارزش خواندن و دیدن دارند. برای دختر بچه ها روسری و چادر بدوزیم. این وسایل با اینکه ظاهری است اما به ذوق او برای اینکه از کودکی با فضای دینی مانوس بشود کمک می کند و کم کم او را عادت می دهد . ما ماهانه خرج های الکی زیادی داریم اگر کمی از این پس اندازمان را خرج وسایل دینی یا حتی کلاس های قرآن و دین بکنیم نه تنها راه دوری نمیرود بلکه ثمرهاش را در آینده ای نه چندان دور خواهیم دید.