تبیان، دستیار زندگی

گزارش میدانی؛ به بازار بزرگ تهران رفتیم و با قرص برنج برگشتیم!

قرص برنج در بازار فقط ۸۰ هزار تومان!

متأسفانه میزان مرگ و میر براثر قرص برنج نسبت به سالهای قبل آمار افزایشی داشته و شاید یکی از این عوامل به راحتی در دسترس قرار گرفتن این ماده سمی در عین ممنوع بودن آن است، کالای قاچاقی که به راحتی در عطاری‌ها با هزینه کم به دست مشتریان مرگ می‌رسد!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه ناجی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بازار بزرگ تهران ، قرص برنج ، مرگ و میر براثر قرص برنج ، کالای قاچاق ،
در اصطلاحات علمی به "آلومینیوم فسفید" معروف است اما خیلی از مردم آن را به اسم "قرص برنج" می‌شناسند؛ همان ماده‌ خطرناکی که بوی مرگ می‌دهد و از قدیم عنوان دستیار قاتل را به یدک می‌کشد. برایش هم هیچ تفاوتی ندارد فرد چه نوع جنسیتی داشته باشد و یا در چه سنی به سر می‌برد ماموریت او زجرکش کردن فرد تا کام مرگ است...

متأسفانه میزان مرگ و میر براثر قرص برنج نسبت به سالهای قبل آمار افزایشی داشته و شاید یکی از این عوامل به راحتی در دسترس قرار گرفتن این ماده سمی در عین ممنوع بودن آن است، کالای قاچاقی که به راحتی در عطاری‌ها با هزینه کم به دست مشتریان مرگ می‌رسد! بعد از سروصدا کردن خبر خودکشی بلاگر معروف با قرص برنج، برخی از عطاری‌ها پلمب شدند و دلال قرص برنج که در ناصرخسرو فعالیت می‌کرد، شناسایی و دستگیر شد.

 با وجود تشدید این سختگیری‌ها، در گرم‌ترین روز تهران و در نقش خریدار قرص برنج سری به بازار تهران زدیم تا از چند و چون ماجرا باخبر شویم. همانطور که فکرش را می‌کردیم پیدا کردن راسته عطاری در بازار کار راحتی نبود و مدتی در کوچه پس کوچه‌های آن به جستجوی خود ادامه می‌دادیم، بعد از پرس وجو از کسبه‌ها و عبور از راسته بازار پوشاک مردانه با شنیدن بوی تند ادویه‎‌ها به مقصد نزدیک شدیم.

"نداریم"، "دنبال شر نیستیم"، "داشته باشیم هم نمی‌فروشیم"، "فروش قرص برنج ممنوعه" و...

در اولین برخورد با چند عطاری مدام با نداریم‌های مختلف به در بسته می‌خوردیم، یکی از حاجی‌های بازاری ماجرای دختری را تعریف کرد که اخیرا خودش را با قرص برنج کشته و در پی شکایت خانواده نیروی انتظامی فروشنده را پیدا و مغازه را پلمب کرده بود، حاجی در ادامه می‌گوید:" یکی خودش رو میکشه، صد نفر از نون خوردن میفتن!"

واکنش‌ها عجیب بود و متفاوت! مثلا در یک عطاری که دو فروشنده حضور داشتند، یکی از آنها با چشمهای ترسیده و عصبانی ‌گفت: "ما اینجا قرص برنج نداریم" دیگری با خونسردی تمام انگار که حرف همکارش را نشنیده باشد ادامه داد:"چقدر میخوای؟چقدر کارت رو راه میندازه؟" با یک نگاه، زور فروشنده اولی به دومی چربید و توجیه کردند که اینجا نمایندگی عطاری است و از این چیزها نداریم و محترمانه ما را به سمت در خروجی هدایت کردند. برخی از فروشندگان هم برای جلوگیری از بید زدن محصول – که یک بهانه برای گرفتن قرص برنج بود- راه‌حلهای بی‌خطری را جایگزین خرید و استفاده از قرص برنج پیشنهاد می‌کردند.

راهمان را ادامه دادیم و به یک عطاری دیگر رسیدیم! جواب فروشنده جوان مثل سایر عطاری‌ها بود:" نداریم!"بعد که گفتیم دروغ می‌گوید و نمی‌خواهد به ما بفروشد خندید و گفت:"نکشید خودتون رو برای من شر درست شه!" گوشی را برداشت و با تردید و ترس با همکارش تماس گرفت، کمتر از 5 دقیقه قرص برنج کف دستمان بود این بار با قیمت 80 هزار تومان! میگفت:" پول نقد میگیرم چرا که فروشنده قبلی قرص برنج از طریق کارت کشیدن فردی که خودکشی کرده با رهگیری تراکنشها به دردسر افتاد."

همچنان به گشتن ادامه دادیم و بعد از سر زدن به چند دکان عطاری، باز هم به راحتی قرص برنج تهیه کردیم! این بار فروشنده عطاری واسطه شد و با یک تماس قرار بر این شد که این ماده مسموم را در کوچه‌ای از دست یک پسر جوان تحویل بگیریم! 80 هزار تومان پول را گرفت و قرص برنج را به دستمان رساند.

هرچند سخت‌گیری و ترس از فروش قرص برنج بیشتر شده؛ اما همچنان این ماده سمی بدون هیچ دردسر و سختی در دسترس افرادی قرار می‌گیرد که قصد خودکشی دارند و به راحتی تمام برخی از فروشنده‌ها وجدان خود را به کمتر از صد هزارتومان می‌فروشند! و اما سوالی که پیش می‌آید این است که باید حتما خبرهای خودکشی رسانه‌ای شود تا مسئولین این موضوع را جدی‌تر بگیرند و نظارتی دقیق بر این ماجرا داشته باشند؟