تبیان، دستیار زندگی

به سوالات بزرگانه بچه‌ها چطور جواب بدهیم؟

کودک سوالهای زیادی دارد که خیلی وقتها با خودتان می گویید: آخه این سوال از کجا به ذهنت رسیده!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهرا قربانی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بچه‌ها، سوالات مذهبی

این اصطلاح که بچه می‌بیند و می‌شنود را جدی بگیرید چون خیلی از سوالات او از چیزهایی است که در خانه و خانواده می بیند و حرف هایی که در مکالمات ما می شنود. علاوه بر دقت در داده دادن به ذهن کودک باید بدانیم در مقابل سوالات او خصوصا در ایام درباره سوالات مذهبی و دینی او چه کار کنیم در نتیجه راهکار هایی برای پاسخ به این سوالات به شما خواهیم گفت.

 

تعمیم دادن و ساده کردن مسائل: قرار نیست کودک را با مفاهیم پیچیده و سنگین معنوی آشنا کنیم. مسائل باید تا حد فهم او ساده سازی و به زندگی روزمره او تعمیم داده شود. برای مثال وقتی کودک می گوید: امام حسین علیه‌السلام چطور این درد و رنج را تحمل کردند می توانیم از تفاوت آستانه تحمل خود و یکی از والدین صحبت کرد. مثلا بگویید: «دیدی بابا وقتی سرما میخوره بازم میتونه بره سرکار ولی وقتی تو سرما میخوری مهدکودک نمیتونی بری؟ اون ها هم نسبت به ما قوی تر بودن و ...»

 

تناسب سنی و اطلاعات: رو به رو کردن کودکان با صحنه های خشونت آمیز و یا مقایسه مرگ در واقعیت و شهادت کودکان در عاشورا می تواند آسیب زننده باشد. بنابرین آن ها را با شخصیت ها از وجوه دیگر آشنا کنید. برای مثال از علاقه به پدر و صبوری حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها برای دختر بچه ها بگویید و یا در مورد نقش مهم حضرت قاسم علیه‌السلام صحبت کنید نه در مورد میزان زخم و نحوه شهادت ایشان. به طور کلی کودکان نیاز نیست از جزئیات خبردار شوند و همینقدر که پیام های متناسب با سن خود را درک کنند کفایت میکند.

 

با کمک همدیگر مسئله را حل کنید: به جای قرار گرفتن در جای یک معلم در جای یک جوینده قرار بگیرید و در مورد مسئله ای که سوال پرسیده است با همدیگر صحبت کنید. اول نظر او را در این مورد بپرسید تا افکارش برای شما واضح شود و بعد از آن این افکار را درصورت نیاز اصلاح کنید. همچنین اجازه دهید او در مورد اظهارات شما نظر بدهد. پرسیدن سوال در مقابل سوال می تواند به شما کمک کند که منشا آن را پیدا کنید و بعد از آن بتوانید بهتر پاسخ دهید.

 

تکمیل کردن تصویر: گاهی اوقات سوالات بچه ها ناشی از عدم وجود تصویر های جامع مخصوصا در مواجهه با واقعه عاشورا درباره ائمه و خدا است. برای این مسئله باید تصویر را کامل کنید. کودکان باید بدانند ائمه هم مانند انسان های عادی آب و غذا می خوردند و یک انسان عادی بودند. همچنین آنها باید بدانند که لحظات باشکوه و لذت بخش فراوانی هم داشته اند و از با هم بودن لذت می بردند. کودکان نباید با این چالش مواجه شوند که چرا یک فرد دائما درگیر درد و رنج است. فکرکنید که داستان حضرت ابراهیم را فقط تا زمانی که قرار بوده در آتش پرتاب شود می دانستید. در نگرش شما چه تفاوتی ایجاد می شد؟ بنابرین اجازه دهید همه چیز(در سطح کودک) برای او کامل باشد.

 

سوال را بی پاسخ نگذارید: بیان مسائلی مانند این که تو هنوز نمیفهمی و کوچکی و ... برای کودکان مناسب نیست. شما باید خود را ناآگاه بدانید.

 

ناآگاهی خود را بیان کنید: در رابطه با سوالات عمیق تر کودکان مانند کیستی و کجایی خدا قرار نیست آن ها را با مفاهیم مانند وجود دائم الزمان و مکان خداوند صحبت کنید. در واقع در برخی از اوقات بد نیست که اعلام کنید شما هم آن را نمی دانید. شما نمی دانید خدا کجاست و فقط می دانید که همراه با فرشته ها و ائمه زندگی می کند. اجازه دهید که رشد مغزی کودک شما به مرور به او اجازه بدهد تا بهتر این مسائل را درک کند.

 

توضیح بدهید: در رابطه با چرایی عزاداری و دلیل غم و اندوه افراد در این دوره برای کودک خود توضیح دهید. قرار گرفتن در یک مجلس که در آن افراد در حال عزاداری آن هم به روش متفاوتی هستند می تواند کودک شما را گیج کند. پس نماد هایی مانند علم و... را برای او به خوبی و به وضوح توضیح دهید.