تبیان، دستیار زندگی

 روابط آزاد، زنگ خطر خانواده‌ها

می‌گوید دلش نمی‌خواهد ازدواج کند. همه ذهنیتش بند به این شده نکند طرف مقابل هم در گذشته آدمی را داشته باشد که هنوز دلتنگش می شود و در آینده اش بخواهد تاثیری بگذارد. این درد خیلی از دختر و پسرهای جامعه ماست که گریبان تشکیل خانواده و فرزندآوریمان را گرفته. روابط آزادی که سن و سالش به شدت رو به کاهش است و خانواده ها را بیش از پیش نگران می کند و حالا نوجوان دوره اول را هم به خود مبتلا کرده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهرا قربانی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 روابط آزاد دختر و پسر، زنگ خطر خانواده‌ها ،  ازدواج ،  نوجوان ، جامعه ،
می‌گوید دلش نمی‌خواهد ازدواج کند. همه ذهنیتش بند به این شده نکند طرف مقابل هم در گذشته آدمی را داشته باشد که هنوز دلتنگش می شود و در آینده اش بخواهد تاثیری بگذارد. این درد خیلی از دختر و پسرهای جامعه ماست که گریبان تشکیل خانواده و فرزندآوریمان را گرفته. روابط آزادی که سن و سالش به شدت رو به کاهش است و خانواده‌ها را بیش از پیش نگران می کند و حالا نوجوان دوره اول را هم به خود مبتلا کرده است.

این اتفاق فقط یک عامل و علت و مقصر ندارد. عواملی دارد که تک به تک آن ها را بررسی می کنیم اما اول به لحاظ روانشناسی در دوره نوجوانی و جوانی، افراد دچار تغییرات جسمی و روانی متعددی می شوند. تمایل به دیده شدن و مورد توجه قرارگرفتن به ویژه در برابر جنس مخالف در اثر این تغییرات ایجاد می شود . علت ایجاد روابط بین دختران و پسران در بیشتر جوامع ، شدت این هیجانات و کشش های روحی است . از نظر روانشناسان میل و کشش به جنس مخالف از نظر فیزیولوژی یک نیاز فطری، طبیعی و روانی است. در بیشتر فرهنگ ها روابط بین دختر و پسر قبل از ازدواج عادی شده است که این مسئله باعث ایجاد مشکلات جدید در روابط دختر و پسر می شود. هدف از این حرف ها بررسی این معضل و تأثیرات آن بر آینده است. بحران هویت، ناکارآمدی خانواده ها در ارضای نیازها، اختلال در هویت جنسی و حاکمیت روحیه فردگرایی از علت های افزایش روابط دختر و پسر است. افت تحصیلی، فقدان شناخت درست و واقع بینانه، احساس گناه، خیانت به همسر آینده، انحطاط و انحرافات اخلاقی، ایجاد بدبینی، سرکوب شدن استعدادها، سستی ایمان، آسیب دیدن حیثیت خانواده و سست شدن بنیان خانواده از پیامدهای روابط دختر و پسر است.

از پیامد ها که بگذریم، پیش از آن نقش بحران هویت و اختلال در هویت جنسی است که در کشاکش درستی و نادرستی روابط تاثیرگذار است. چه هویت فردی و چه هویت اجتماعی. برخی ناکارآمدی های حکومت درزمینه اقتصاد و سیاست، نهاد آموزش، خانواده و عدم ثبات شغلی، اطمینان نداشتن جوانان به آینده و درنهایت بی اعتنایی آنها نسبت به مرجعیت های سنتی را ایجاد می کند . خرده فرهنگ ها با تمرکز بر تفریح و فراغت به جای کار، بر گروه هم سالان و نیز بر سبک زندگی جدید بدون خانواده تأکید می کنند. از پیامدهای پذیرش این هویت جدید، تأ کید بر به روزبودن است.

و اما ببینیم هر حوزه در این اتفاق چه نقشی داشته است:

من با بابام رفیقم!

عادت کرده‌ایم در هرچیزی شورش را دربیاوریم. مثلا با تفکر و اعتقاد به اینکه شکاف نسلی بین پدر دهه 60 با دختر یا پسرش زیاد شده است می خواهیم به هر نحوی این رابطه را نزدیکتر کنیم و برای همین به جای فرزندپروری مقتدرانه که به لحاظ روانشناسی درست ترین نوع تربیت فرزند است پوسته خود را به یک رفیق پایه تغییر می‌دهیم. فرزندپروی مقتدرانه یعنی والدین در  عین صمیمیت کنترل قاطع و معقولی را اعمال کنند، روی رفتار پخته تاکید دارند و برای انتظارات خود دلیل می آورند. نوجوان را به بیان احساسات، افکار و عواطف ترغیب می کنند و به او اجازه می دهند مطابق آمادگی خود تصمیم بگیرد. این والدین کمتر در نقش قدرت مافوق عمل می کنند بیشتر شبیه دوستی هستند که خوبی فرزندش را می خواهد نه او را بدون فیلتر و با هر اشتباهی و در صورت اختلاف نظر تصمیم‌گیری هایشان مشترک است. در طول تربیت کودک و نوجوان به شیوه مقتدرانه او خویشتن دار، با عزت نفس و با پختگی اخلاقی و اجتماعی بالا بار می آید.

شیوه تربیتی مقتدرانه بیش از هرچیز باعث تقویت استقلال و فردیت در نوجوان می شود و نوجوان مستقل کمتر به همسالان خود بی قید و شرط گرایش پیدا می کند. درست است که خانواده مقتدر جرئت یادگیری و فرصت کافی را به او می دهند اما نه در تجربه هر چیزی. امروزه می بینیم خانواده ها برای ارتباط بهتر با فرزند حتی مشکلی هم ندارند در جریان روابط آزاد او قرار بگیرند و کاملا شیوه تربیتی آنها اصطلاحا آسان گیر است.

مدرسه چه چیزی یادتان داده است؟

نه کتاب نه معلم پرورشی نه مبانی دروس دینی هیچکدامشان در مسئله روابط آزاد نقشی ندارند. پیشتر درباره ناکارامدی کتاب مدیریت خانواده و سبک زندگی که هم دخترانه دارد و هم پسرانه اما در سنین بالا اطلاعاتی را در اختیار نوجوان قرار می دهد گفته ایم و درباره زنگ های پرورشی که به بطالت می گذرد و طرح درس درستی ندارد. مبانی دروس دینی هم که اکثرا تاریخ اسلام است پس نوجوان چطور باید نسبت به باید ها و نباید های روابطش آگاه شود؟ در واقع شاید سبک زندگی جامعه ما در روابط به سمت مبانی فرویدی پیش می رود که مدعی است که: «اخلاق جنسی کهن براساس محدودیت و ممنوعیت است و تمام مشکلات بشر به دلیل ممنوعیت ها، محرومیت ها، ترس ها و وحشت های ناشی از این ممنوعیت هاست که در ضمیر باطن بشر جایگزین شده است.» دیدگاه اسلامی که در مدارس گفته نمی شود اما دیدگاه اعتدالی است یعنی نگاهی فراجنسیتی و انسانی به همدیگر داشتن. چیزی که بیش از همه دختر به آن نیاز دارد. مدرسه به عنوان محل امنی که باید نگاه پرورشی به دانش آموز در هر سنی داشته باشد نسبت به این امر مهم یعنی روابطی که در بیرون از دیوار های مدرسه اتفاق می افتد یا با رویکرد قهریه عمل می کند یا کاری به کار این بخش مهم و این گرایش جبری نوجوان در سن بلوغ ندارد.

خودم برای خود چه کرده ام!

فکر می کنیم دنیا دو روز است. چرا پس نرویم سراغ کارهایی که دوست داریم و سرگرممان می کند و می شود فراموشی و تزریق حال خوب در زندگی مان؟ حق هم داریم. دنیا دو روز است و عمر آدم یکجوری عجیب می گذرد که گاهی هرچه بادابادی تصمیم می گیرد. انگار قرار نیست چیزی روی سرنوشتشان تاثیربگذارد اما ته ته تمام اتفاقاتی که برایمان می افتد، هرچقدر که صف مقصرینش عریض و طویل باشد باز هم خود ما هستیم که می توانیم خودمان را نجات بدهیم. رابطه آزاد و پیش از ازدواج هم از این دست تصمیمات است که سخت می شود جلوی خودکنترلی در برابرش را گرفت. تغییر نگاه به ازدواج و تشکیل خانواده به ویژه از نیمه دوم قرن بیستم به بعد از ویژگی های جوامع مدرن است. در گذشته ، مجموعه ای از نیازها و اهداف مانند نیازهای عاطفی، نیازهای غریزی، میل به بقا ی نسل و به دست آوردن پایگاه اجتماعی، موجب پدیدآمدن نهاد خانواده و اقدام به ازدواج می شد و تأ کید بر دو عنصر تعهد طرفینی و قداست نهاد خانواده از ویژگی های دیگر خانواده بود. توجه بیش از حد به آرمان های فردگرایانه، خانواده را تا حد ا مکان از تعهداتی که باعث محدودشدن فردیت فرد می شود، تهی می کند؛ یعنی طرفین می پذیرند که این انتخاب، راه را بر انتخاب های دیگر نمی بندد و عمر یک خانواده ، تنها تا وقتی است که یکی از طرفین، انتخاب جدیدی نکرده باشد. به همین دلیل روابط میان دو جنس از شکل و قالب های محدود کننده قانونی آن خارج می شود و به صورت نوعی رابطه عرفی ظاهر می شود. ا گرچه این ویژگی ها مخصوص کشورهای توسعه یافته و به ویژه آمریکاست، اما مطالعه وضعیت جوانان در بیشتر کشورهای جهان نشان می دهد این فرهنگ به دلیل وجود وسایل ارتباط جمعی مانند اینترنت، فرا گیر شده است.