تبیان، دستیار زندگی

کشتار  در نصیرات؛ انگار روزِ قیامت بود!

روایت مرام حُمِید(روزنامه‌نگار و راوی جنگ فلسطینی) از کشتار النصیرات، روزی دلخراش که غزه بین مرگ و زندگی معلق بود. روزی که ارتش رژیم اسرائیل 274 نفر از مردم فلسطین را برای آزادی 4 نفر سلاخی کرد.  
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : برزو صدری
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
کشتار  در نصیرات ، غزه ، فلسطین ، رژیم صهیونیستی ، اسرائیل ، عملیات نظامی ، بمباران ،

فرار کنم یا در خانه دفن شوم؟

شب قبل از حادثه رژیم اسرائیل بی‌امان بر سر مردم آتش می‌ریخت و بمباران از شرق بوریج و دیر‌البلح تا اردوگاه مغازی در جریان بود. حوالی ساعت 11 صبح روز بعد، قبل از اینکه به بیمارستان شهدای الاقصی بروم تا روی داستان‌هایم کار کنم، با فرزندانم صبحانه می‌خوردم که ناگهان همه چیز برعکس شد.تیراندازی‌ها شروع شد و با غرش شلیک تانک‌ها و صدای پرواز بالگرد‌ها، کواد‌کوپتر‌ها و پهپاد‌ها ترس وجودمان را پر کرد. نمی‌دانستم فرار کنم یا در خانه دفن شوم؟ این داستان هر روز است و من هر شب به تشک خود در اردوگاه آوارگان پناه میبرم. پسرم را محکم در آغوش می‌گیرم و از خدا می‌خواهم که ما را از غم و اندوه حفظ کند.

خبرها از نصیرات می‌گفتند

همزمان که اطراف ما زیر بمباران بود، خبر‌ها از اتفاقی در نصیرات خبری می‌گفتند. در همان دقایق صدای انفجار مهیبی درست در کنار بیمارستان الاقصی به گوشمان رسید و لحظاتی بعد ارتش رژیم اسرائیل دستور تخلیه بیمارستان را صادر کرد. فضا و جو دیوانه‌وار بود. در آن لحظه، خدا را شکر کردم که به بیمارستان نرفته بودم، اما وحشت مجروحان و آوارگان بیمارستان برایم محسوس بود.بیمارستانی که پر از خانواده‌های آواره و تنها مرکز درمانی که با تلفات خیره‌کننده‌ای مواجه بود.

سرنوشتِ نامعلوم

در آن لحظات، صدها نفر از آوارگان وحشت زده از بیمارستان فرار کردند، در چهر‌ه‌هایشان ترس حکاکی شده بود و بی‌هدف در خیابان‌های دیرالبلح سرگردان بودند. در آن هرج و مرج، گریه ‌و جیغ فضا را پر کرده بود و همه از خود می‌پرسیدند: کجا بریم؟ شرایط تلخی بود و گزارش‌های متناقض اوضاع را بدتر می‌کرد. برخی از حمله زمینی به نصیرات می‌گفتند و برخی دیگر گفتند که یک واحد تخصصی ارتش به خانه‌ای در نزدیکی بازار نصیرات یورش بردند. گلوله باران، تیراندازی و بمباران هوایی و توپخانه‌ای به شکل جنون آمیزی ادامه یافت و تلاش‌های من برای تماس با خبرنگاران بیمارستان بی‌فایده بود.

274 شهید در کمتر از 2 ساعت!

بعد از دو ساعت بمباران و تیراندازی بی‌وقفه رسانه‌های اسرائیل رسماً از عملیات نظامی آزادی چهار صهیونیست سخن گفتند.

صدای تیراندازی‌ها قطع شد و در بهت فرو رفتیم و سیل انتقال کشته‌ها و مجروحان به بیمارستان آغاز شد. مردم در حال ثبت تعداد قربانیان بودند. اعضای بدن تکه تکه شده کودکان و اجساد افرادی که در کنار جاده افتاده بودند و تانک‌ها از روی آن‌ها رد شده بودند موجی از وحشت را بر مردم منطقه حاکم کرده بود. در ابتدا، آمار تلفات این عملیات 50 نفر بود و در ساعات بعد 226 نفر و به 274 نفر افزایش یافت.

روز قیامت در نصیرات

بغض سنگینی به دلم نشست و در حال تماشای سرخوردگی و اندوه عمیق مصیبت زدگانی بودم که از این فاجعه جان سالم به در برده بودند و با مصائب روحی  خود دست به گریبان بودند. در تنها تماسی که از شوهرم دریافت کردم فهمیدم زن عمو و پسر عمویش کشته شدند. ساعاتی بعد پیگیر شرایط دوستانم شدم. هر بازمانده‌ای زنده‌ماندن خود را به فراری معجزه‌آسا از مرگ تشبیه می‌کرد. یکی از دوستانم به اسم نور می‌گفت:«تجربه امروزم قابل باور نیست. ساعت 11با یامِن کنار چادر بودیم، و ناگهان بالگرد آپاچی را بالای سرمان دیدیم. شلیک بمب و گلوله به مردم و چادر‌ها شروع شد و ما هم شروع به دویدن کردیم، انگار روز قیامت بود.»

آشوب، وحشت، جهنم

یکی از دوستان دیگرم به اسم اسلام، توصیف خواهرش را از حمله به نصیرات اینگونه نقل می‌کند:«مثل روز قیامت، مردم در خیابان‌ها می‌دویدند، گریه‌ می‌کردند و نمی‌دانستند برای زنده‌ ماندن به کجا پناه ببرند. بمباران هوایی، زمینی و دریایی جایی برای فرار نمیگذاشت. . . خدا کافی است و برای ما، او بهترین پشتیبان است، ای توانای آسمان‌ها، انتقام ما را بگیر و سینه‌‌های مارا شفا بده. (حسبنا الله ونعم الوكیل یا جبار السموات، انتقم لنا واشفِ صدورنا.)

داستان برای همه ما یکسان است. ما شهادت می‌دهیم که چه اتفاقی افتاده است: آشوب، جهنم، فریاد، وحشت، بمباران بی‌امان، تیراندازی و مرگ در هر لحظه.

غزه فراموش نمی‌کند و نمی‌بخشد

اما شاید ناراحت‌کننده‌ترین جنبه قتل عام به تصویر کشیدن آن در رسانه‌ها باشد. تصاویر و بیانیه‌هایی که از موفقیت ارتش رژیم اسرائیل می‌گفتند، اما از 274 شهید ما حرفی نبود. آیا ما صرفاً اعداد هستیم؟ خون ما به همین راحتی نادیده گرفته می‌شود؟ رنجمان چطور ؟ جان اسرای اسرائیلی از ما ارزشمندتر است؟ چرا دنیا ما را نمی‌بیند؟ چرا دنیا احساس
نمی کند؟ درد نادیده‌ گرفته شدن دوبرابرِ قربانی جنگ بودن است. انگار همین دیروز بود که می‌گفتند اسکله شناور آمریکا بازسازی می‌شود. اما در عوض از از کامیون‌های آن به عنوان پوششی برای قتل عام نصیرات استفاده شد.