تبیان، دستیار زندگی

جولی اسمیت در کتاب "چرا تابه‌حال کسی این‌ها را به من نگفته بود؟" درباره سوگ و مراحل آن صحبت کرده است

در مرحله‌های سوگ گیر نیفتید!

در گزارش قبل به مفهوم سوگ پرداختیم، پیشامدی طبیعی برای انسان و مرحله‌ای بدیهی که بعد از فقدان کسی یا چیزی که به آن علاقه‌مند یا نیازمندیم یا حس وابستگی داریم و معنابخش زندگی ما بوده است، تجربه‌اش می‌کنیم. در این گزارش به مراحلی می‌پردازیم که فرد سوگوار پشت‌سر می‌گذارد...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه ناجی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
مفهوم سوگ ، سوگ ، سوگواری ،
در گزارش قبل به مفهوم سوگ پرداختیم، پیشامدی طبیعی برای انسان و مرحله‌ای بدیهی که بعد از فقدان کسی یا چیزی که به آن علاقه‌مند یا نیازمندیم یا حس وابستگی داریم و معنابخش زندگی ما بوده است، تجربه‌اش می‌کنیم. در این گزارش به مراحلی می‌پردازیم که فرد سوگوار پشت‌سر می‌گذارد...

تجربه مراحل سوگ دوره معینی ندارد و به ترتیب خاص و یا در بازه زمانی مشخصی اتفاق نمی‌افتد؛ اما رایج‌ترین حالاتی را که بخشی از سوگی عادی و طبیعی است، توصیف می‌کند. این مراحل نسخه‌ای برای نحوه و یا بهترین روش سوگواری نیست؛ بلکه شرح تجربیاتی است که در طی مسیر سوگواری رخ می‌دهد بنابراین اگر هر یک از این مراحل را در تجربیات خود یا یکی از عزیزانتان مشاهده کردید بدانید که این مراحل بخشی از سوگواری عادی و طبیعی هستند.

 انکار

انکار و شوکه شدن به ما کمک می‌کند تا از درد طاقت‌فرسای سوگ نجات پیدا کنیم. قرار نیست وجود درد را انکار کنیم، انکار روندی است تدریجی در نحوه پذیرش موقعیت پیش‌رو و واقعیت تازه‌ای که انتظار شما را می‌کشد خواه آن را انتخاب کرده باشید یا نه،  با گذشت زمان انکار از بین میرود و موج جدیدی از احساسات فرا می‌رسند.

خشم

در لایه‌های زیرین خشم، اغلب درد یا ترس شدید نهفته است. اگر به خود اجازه دهیم که خشمگین شویم و آن را ابراز کنیم می‌توانیم احساسات آمیخته با آن را هم بروز دهیم و به آنها بپردازیم. اما بسیاری از مردم آموخته‌اند که از خشم بترسند و از ابراز آن احساس شرم کنند؛ بنابراین خشم‌شان را پنهان می‌کنند؛ اما درست مانند نگه داشتن هوا زیر آب خیلی زود حبابهای آن در زمان یا مکان دیگری بیرون می زنند و خشم از جایی سر باز می‌کند مانند پرخاشگری به دوست، پزشک یا یکی از اعضای خانواده، رفتاری که از شخصیت فرد بعید به نظر رسد.

فواید خشم در سوگواری

خشم ما را تحریک می‌کند تا به صرافت بیفتیم و اتفاقی را رقم بزنیم؛ وقتی از مسئله‌ای که بر آن کنترلی نداریم عصبانی می‌شویم، استفاده از حرکت فیزیکی به ما کمک می‌کند تا برانگیختگی فیزیولوژیکی‌مان را به روش خودش به کار بگیریم. تحلیل به این روش برای صرف انرژی تولید شده از خشم مفید است و ما را دست کم برای مدتی به حالت اولیه برمی‌گرداند. پس از آرامش بدن می‌توانید به عملکرد شناختی لازم برای سامان دادن به افکار و احساسات خود یا حل مشکل مدنظرتان برسید.

انجام این کار به کمک دوستی معتمد یا عزیزی که حمایتتان می کند، یا از طریق نوشتن، راه حل خوبی به نظر می رسد. با توجه به تحقیقات میدانیم که نشخوار فکری درباره ی احساس خشم یک‌تنه می‌تواند خشم و پرخاشگری را به جای کاهش دادن، شدت ببخشد. تلاش برای انجام تمرینات تمدد اعصاب قبل از رفتارهای فیزیکی، برای عبور از خشم و پایین آوردن سطح برانگیختگی کار بسیار دشواری است؛ اما به محض بروز خشم در قالب روشی که معمولاً از آن استفاده می کنید، استفاده از روش‌های آرام‌سازی هدایت شده برای احیای دوباره بدن و ذهن تا رسیدن موج بعدی عصبانیت مفید خواهد بود.

چانه‌زنی نوعی انکار

این مرحله شاید زودگذر باشد یا ممکن است ساعتها یا روزهایی صرف نشخوار فکری درباره افکاری مثل «چه میشد اگر ... و اگر فقط...» کنیم. این مرحله به راحتی به خودسرزنش‌گری منجر می‌شود و به مرور این سؤال برایمان پیش می‌آید که اگر در موقعیتهای مختلف انتخابهای متفاوتی داشتیم، وضع الان ما چه فرقی می کرد؟ ممکن است به چانه‌زنی با خدا روی آوریم یا شاید قول بدهیم که از این به بعد کارها را طور دیگه‌ای پیش ببریم و بهتر زندگی کنیم و در ذهن‌مان ناامیدانه تلاش کنیم همه چیز را دوباره درست کنیم، ما فقط می خواهیم همه چیز به همان حالت قبل بازگردد

افسردگی

در اینجا افسردگی، اندوه و پوچی شدید پس از مرگ است. افسردگی واکنشی طبیعی به فقدان است و لزوما نشان دهندگی بیماری روانی نیست. افسردگی واکنشی طبیعی به موقعیتی ناامیدکننده است،  گاهی اوقات افسردگی فرد باعث ترس اطرافیان می شود و طبیعتاً فرد پی برطرف کردن و یا درمان آن می‌رود. در حالت بد این است که بخواهد از آن حالت دور شود. در نظر گرفتن افسردگی، به منزله بخش طبیعی از سوگ سالم، به این معناست که از طریق آن دردمان را تسکین دهیم و برای بازگشت به زندگی عادی تلاش کنیم و تا آنجا که میتوانیم از سلامتمان مراقبت کنیم.

 

پذیرش

 با اختصاص زمان و فضای لازم به سوگ به مرور حس می‌کنیم که می‌توانیم دوباره رو به جلو قدم برداریم و نقش فعالی در زندگی ایفا کنیم.  پذیرش به معنای موافقت یا تمایل به موقعیت موجود و یا به معنای خوب بودن شرایط جدید نیست. اوضاع همان است که بود؛ اما به مرور واقعیت جدید را می‌پذیریم و به نیازهای خود توجه می‌کنیم.

پذیرش نقطه پایان سوگ نیست، پذیرش لحظات زودگذری است که از خلال آن راهی برای زندگی در شرایط جدید می یابید. ممکن است گاهی باز به چانه‌زنی و حسرت نبود فردی که از دستش داده‌اید برگردید. رفت و برگشت بین این حالات طبیعی است و احتمال دارد در رویارویی با تمامی چالش‌ها و تجربیات جدید زندگی‌تان با آن مواجهه شوید. به این معناست که اگر در پی لحظاتی، رضایت یا شادی داشته باشید، اوضاع به نظرتان خوب است و اگر باز خود را غرق در موجی از خشم یا غم یا هر چیز دیگری یافتید، به این معنا نیست که پس‌رفت کرده‌اید، سوگواری شما ایرادی ندارد. سوگ فراز و فرودهایی دارد که پیش‌بینی نمی‌شوند.

در گزارش بعدی درباره این حرف میزنیم که چطور از مرحله سخت سوگواری جان سالم به در ببریم؟