پای صحبتهای چند نوجوان امروز از حال و هوای دوستیهایشان
رفاقتهای نسل ضدی!
تا به حال به این فکر کردهاید که 40 سالگی کدام رفیق جینگتان کنارتان میماند؟ اصلا کدام یکیشان به همان اندازه که شما او را رفیق میدانید روی شما حساب باز کردهاست و دلش میخواهد با کیفیت با شما تا آخر عمرتان ادامه بدهد. شما دوست و رفیق هایتان را از کجا پیدا میکنید؟ اگر دوستیتان مجازی باشد بنظرتان چقدر ممکن است عمر کند؟
تا به حال به این فکر کردهاید که 40 سالگی کدام رفیق جینگتان کنارتان میماند؟ اصلا کدام یکیشان به همان اندازه که شما او را رفیق میدانید روی شما حساب باز کردهاست و دلش میخواهد با کیفیت با شما تا آخر عمرتان ادامه بدهد. شما دوست و رفیق هایتان را از کجا پیدا میکنید؟ اگر دوستیتان مجازی باشد بنظرتان چقدر ممکن است عمر کند؟
یکی از مقالههای سایت آتلانتیک را میخواندم، نوشته بود مطابق نظریه چندگانگی رسانه، دوستان هرچه در بسترهای بیشتری باهم در ارتباط باشند دوستیشان قویتر است. اساسا در عصر حاضر، ارتباطات گاهی خلاصه میشود در دورادور حال همدیگر را پرسیدن. در همین مقاله نوشته بود گاهی نمیدانی چرا، ولی از دوست دوران مدرسهات در همین حد خبر داری که او بچهاش به دنیا آمده و با اینکه دیگر با هم تجربه مشترک خاصی ندارید اما او را دوست خود میدانید.
حالا سعی کردهام در این مقاله مصاحبهای کنم با سه دختر نوجوان و از دوستی در دوران جدید بپرسم. رها 19 ساله است و دانشجوی رشته ادبیات. او درباره اینکه دوستانش را از چه طریق پیدا میکند میگوید:
اول در کانالهای دوستیابی عضو میشوم، بعد کامنت و پیوی و... و الان که فکرش را میکنم بیشتر دوستانم را از تلگرام و توییتر و چنلهای دیل پیدا کردهام.
یاسمن18 ساله و رشته اش عکاسی است و دم دمای کنکور.او در پاسخ به همین سوال میگوید:
هم مجازی آشنا شدهام و هم حضوری. ولی ارتباطی که حضوری شکل گرفتهاست برایم که خیلی بیشتر و محکمتر بوده یا خودم راحت تر بودم. اکثرا مکانهایی مثل مدرسه و دانشگاه و سرکار و... چون من شخصیتی دارم که معمولا زود رفیق نمیشه و کلا اولین برخوردم معمولا خوب نیست ولی رفته رفته بهتر میشوم.
زهرا 19 ساله هم درباره سوال اول هردو مدل رفات را تجربه کرده است. او میگوید: مجازی معمولا از طریق تلگرام و واتساپ؛ و حضوری هم از طریق دورهمیهای هنری که شرکت میکند دوست و رفیق پیدا میکند.
اما سوال بعدی من از آنها این است که دوست مجازی دارند که خیلی با او صمیمی و در حد رفیقهای جون جونی باشند که هر سه باهم گفتند بله و در ادامه پرسیدم دوستی هم دارید که تا به حال ندیده باشید و در باز هم جوابشان مثبت بود. انگار در دوره کنونی دوست پیدا کردن و با غریبهها سر بحث را بازکردن به بهانه دوستی کار راحت تری نسبت به دهههای پیشین شده است.
در گپ و گفتمان رها میگوید: من به شخصه دایره آدمهایی که اسم دوست روی آنها میگذارم خیلی گستردهاند. از آدمی که چند وقت استوریهای هم را ریپلای میکنیم تا کسانی که کانال همدیگر را دنبال میکنیم یا توی توییتر باهم ارتباط داریم را دوست میدانم و شاید جالب باشد الان که فکرش را میکنم کسی که فقط در واقعیت ببینمش و توی مجازی با هم در تعامل نباشیم را اصلا دوست نمیدانم.
زهرا به کسی دوست می گوید که با او احساس نزدیکی کند. او میگوید: نزدیکی قلبی که در برخورد اول یا دوم احساسش میکنی خودش روند دوستی را پیش میبرد. به خودت میآیی میبینی ساعت ها دارید صحبت میکنید اما اصلا متوجه گذر زمان نشدید.
داشتن خاطره و تجربههای مشترک در دوستی اهمیت زیادی دارد اگر یک خیابان را با دوستت قدم نزده باشی بنظر من نمیشود اسم را یک دوستی عمیق گذاشت اما رها میگوید: من دوستیهای عمیق دورادوری داشتم. هرچند که به نظرم ما استثنائیم و در حالت عادی دوستی بدون دیدار حضوری آنقدر هم ماندگار نمیماند. زهرا هم دوستی دارد که سه سال است او را ندیده و امیدوار است همچنان دوستیشان ادامه دار بماند.
درباره عبارت های جدید در دوستی پرسیدم از لانگ دیستنس تا جاست فرند و... نظر بچهها این بود همه این مدل دوستیها در گذشته هم بوده و حالا فقط اسم پیدا کردهاست و عبارت جهانی. سوالاتم تمام نشد و با بچه ها گپ را ادامه دادیم. چیزی که ذهنم را درگیر کرده بود مدل دوستیابی و کمیتی بود که بنظر خود بر کیفیت دوستیها غالب است. گرچه از نظر نوجوان نسل جدید و بومی دیجیتال، دوستی مجازی و حقیقی ندارد. دوستی مجازی هم میشود کیفیت داشته باشد و این حرفها قدیمی شده اما من همچنان نمیتوانم به کسی که نمیبینمش دوست بگویم و همینجا درباره اساس دوستی و دوست داشتن مقاله را به پایان میرسانم.
یکی از مقالههای سایت آتلانتیک را میخواندم، نوشته بود مطابق نظریه چندگانگی رسانه، دوستان هرچه در بسترهای بیشتری باهم در ارتباط باشند دوستیشان قویتر است. اساسا در عصر حاضر، ارتباطات گاهی خلاصه میشود در دورادور حال همدیگر را پرسیدن. در همین مقاله نوشته بود گاهی نمیدانی چرا، ولی از دوست دوران مدرسهات در همین حد خبر داری که او بچهاش به دنیا آمده و با اینکه دیگر با هم تجربه مشترک خاصی ندارید اما او را دوست خود میدانید.
حالا سعی کردهام در این مقاله مصاحبهای کنم با سه دختر نوجوان و از دوستی در دوران جدید بپرسم. رها 19 ساله است و دانشجوی رشته ادبیات. او درباره اینکه دوستانش را از چه طریق پیدا میکند میگوید:
اول در کانالهای دوستیابی عضو میشوم، بعد کامنت و پیوی و... و الان که فکرش را میکنم بیشتر دوستانم را از تلگرام و توییتر و چنلهای دیل پیدا کردهام.
یاسمن18 ساله و رشته اش عکاسی است و دم دمای کنکور.او در پاسخ به همین سوال میگوید:
هم مجازی آشنا شدهام و هم حضوری. ولی ارتباطی که حضوری شکل گرفتهاست برایم که خیلی بیشتر و محکمتر بوده یا خودم راحت تر بودم. اکثرا مکانهایی مثل مدرسه و دانشگاه و سرکار و... چون من شخصیتی دارم که معمولا زود رفیق نمیشه و کلا اولین برخوردم معمولا خوب نیست ولی رفته رفته بهتر میشوم.
زهرا 19 ساله هم درباره سوال اول هردو مدل رفات را تجربه کرده است. او میگوید: مجازی معمولا از طریق تلگرام و واتساپ؛ و حضوری هم از طریق دورهمیهای هنری که شرکت میکند دوست و رفیق پیدا میکند.
اما سوال بعدی من از آنها این است که دوست مجازی دارند که خیلی با او صمیمی و در حد رفیقهای جون جونی باشند که هر سه باهم گفتند بله و در ادامه پرسیدم دوستی هم دارید که تا به حال ندیده باشید و در باز هم جوابشان مثبت بود. انگار در دوره کنونی دوست پیدا کردن و با غریبهها سر بحث را بازکردن به بهانه دوستی کار راحت تری نسبت به دهههای پیشین شده است.
در گپ و گفتمان رها میگوید: من به شخصه دایره آدمهایی که اسم دوست روی آنها میگذارم خیلی گستردهاند. از آدمی که چند وقت استوریهای هم را ریپلای میکنیم تا کسانی که کانال همدیگر را دنبال میکنیم یا توی توییتر باهم ارتباط داریم را دوست میدانم و شاید جالب باشد الان که فکرش را میکنم کسی که فقط در واقعیت ببینمش و توی مجازی با هم در تعامل نباشیم را اصلا دوست نمیدانم.
زهرا به کسی دوست می گوید که با او احساس نزدیکی کند. او میگوید: نزدیکی قلبی که در برخورد اول یا دوم احساسش میکنی خودش روند دوستی را پیش میبرد. به خودت میآیی میبینی ساعت ها دارید صحبت میکنید اما اصلا متوجه گذر زمان نشدید.
داشتن خاطره و تجربههای مشترک در دوستی اهمیت زیادی دارد اگر یک خیابان را با دوستت قدم نزده باشی بنظر من نمیشود اسم را یک دوستی عمیق گذاشت اما رها میگوید: من دوستیهای عمیق دورادوری داشتم. هرچند که به نظرم ما استثنائیم و در حالت عادی دوستی بدون دیدار حضوری آنقدر هم ماندگار نمیماند. زهرا هم دوستی دارد که سه سال است او را ندیده و امیدوار است همچنان دوستیشان ادامه دار بماند.
درباره عبارت های جدید در دوستی پرسیدم از لانگ دیستنس تا جاست فرند و... نظر بچهها این بود همه این مدل دوستیها در گذشته هم بوده و حالا فقط اسم پیدا کردهاست و عبارت جهانی. سوالاتم تمام نشد و با بچه ها گپ را ادامه دادیم. چیزی که ذهنم را درگیر کرده بود مدل دوستیابی و کمیتی بود که بنظر خود بر کیفیت دوستیها غالب است. گرچه از نظر نوجوان نسل جدید و بومی دیجیتال، دوستی مجازی و حقیقی ندارد. دوستی مجازی هم میشود کیفیت داشته باشد و این حرفها قدیمی شده اما من همچنان نمیتوانم به کسی که نمیبینمش دوست بگویم و همینجا درباره اساس دوستی و دوست داشتن مقاله را به پایان میرسانم.