تبیان، دستیار زندگی

 خود تربیتی

از تئوری انتخاب چه می‌دانید؟

در کتاب معروف تئوری انتخاب ؛ نظریه ویلیام گلاسر مطرح شده ، او معتقد است که هر چه مرکز کنترل درونی در آدم‌ها تقویت شود، مشکلاتشان کمتر می شود و روانشناسی رایج را روانشناسی برون‌نگر می‌داند چون ریشه مشکلات را خارج از خود فرد جستجو می کند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : زهرا قربانی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 خود تربیتی ، تئوری انتخاب ، مشکلات روان شناختی ، ذهن ، احساس ، فیزیولوژی ،
احتمالا شما هم این تجربه داشتید که بعد از گفتن جمله: «من حالم خوب نیست و احساس افسردگی می کنم» ، پدر و مادر می‌گویند چه کم داری که احساس ناراحتی کنی یا همین که یک سقف بالای سرت داری خدارا شکر کن که خیلی ها همین را هم ندارند که با همین جمله کفر آدم را در می آورند. اما درواقع ناخواسته دست می گذارند روی قوه انتخاب. یعنی تو خودت خواسته‌ای که حالت ناخوش باشد. برای قدم بعدی خودتربیتی رفته ایم سراغ تئوری انتخاب که می تواند در حال و هوای درونی مان کمکمان کند.

از راسته خیابان انقلاب که رد شوید حتی توی بساط کتاب فروش‌های کنار خیابان کتاب معروف تئوری انتخاب را پیدا می‌کنید. این نظریه توسط ویلیام گلاسر مطرح شد. او معتقد است که هر چه مرکز کنترل درونی در آدم‌ها تقویت شود، مشکلاتشان کمتر می شود و روانشناسی رایج را روانشناسی برون‌نگر می‌داند چون ریشه مشکلات را خارج از خود فرد جستجو می کند.

مثلا : نمی توانم کار بکنم چون شرایط اقتصادی امانم را بریده. درهرحالیکه ریشه مشکلات را باید در درون پیدا کرد.

حرف حساب این تئوری این است که رفتار هر آدمی از انتخاب‌های او برای راضی کردن نیازهایش ریشه می گیرد و این رفتارهای هدفمند بیشتر درونی هستند تا بیرونی و ما درواقع می خواهیم به بهترین نحو با انجام یک رفتار نیاز خود را براورده کنیم.

حالا 10 اصل مهم از نظر گلاسر در تئوری انتخاب وجود دارد که با آگاهی به این اصول می توانید انتخابتان را توی مشت تان بگیرید:

•              اصل اول: انقدر روی عملکرد و رفتار دیگران زوم نکنیم و بدانیم ما فقط مسئول رفتار خود هستیم

•              اصل دوم: تمام آنچه می‌توانیم از دیگران دریافت کنیم و به دیگران بدهیم اطلاعات است. حالا این دست ما و طرف مقابل است که چه بلایی سر این اطلاعات بیاورد

•              اصل سوم: تمام مشکلات روان شناختی طولانی مدت، از مشکلات رابطه‌ای سرچشمه می‌گیرند.

•              اصل چهارم: مشکلات عاطفی، بخشی از زندگی حال حاضر ما هستند.

•              اصل پنچم: هم زدن گذشته دردی را دوا نمی کند. وقایع دردناکی که در گذشته اتفاق افتاده، اگرچه بر آنچه امروز هستیم تاثیر زیادی داشته، ولی بازنگری و مرور این گذشته دردناک، بر آنچه امروز لازم است انجام دهیم، یعنی بهبود بخشیدن به رابطه مهم کنونیمان، اثر ناچیزی دارد و کمکی به ما نمی‌کند.

•              اصل ششم: ما در ذهن خود تصویری فانتزی از دنیای بیرون داریم که همان جهان مورد علاقه مان است و ارضای نیازها یعنی واقعیت بخشیدن به این دنیای خوب و فانتزی.

•              اصل هفتم: می‌توانیم نیازهایمان را فقط از طریق تصویر یا تصاویری که در دنیای مطلوب خود داریم ارضا کنیم. در حقیقت تنها چیزی که وجود دارد رفتار ما است.

•              اصل هشتم: تمام آنچه از تولد تا مرگ از ما سر می‌زند رفتار است. تمام رفتارهای ما از چهار مؤلفه به هم پیوسته عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی تشکیل شده‌است.

•              اصل نهم: رفتارها انتخاب می‌شوند اما از میان چهار ویژگی عمل، فکر، احساس و فیزیولوژی، ما فقط بر روی عمل و فکر کنترل داریم. برای مثال به جای استفاده از عبارت من افسرده هستم یا من افسرده شده‌ام، درست آن است که بگوییم: من افسردگی را انتخاب کرده‌ام یا من افسردگی می‌کنم.

•              اصل دهم: تمام رفتارهای کلی، انتخاب هستند اما ما فقط بر مؤلفه‌های عمل و فکر به‌طور مستقیم و بر مؤلفه‌های احساس و فیزیولوژی به‌طور غیرمستقیم کنترل داریم، یعنی با انتخاب شیوه عمل و فکرمان، احساسات و فیزیولوژی خود را هم می‌توانیم کنترل کنیم.

شاید سخت بنظر برسد اما دانستن این 10 اصل خالی از لطف نیست و حداقل باعث می شود مشکلات برایتان راحت تر طی شود و بهتر خودتان را زیر ذره بین بگذارید.