تبیان، دستیار زندگی

سندرم حافظه کاذب یا دروغین

چقدر روی واقعی بودن خاطراتمان حساب کنیم؟

خاطراتی که در واقع اتفاق نیفتاده‌اند و ما فکر می‌کنیم که اتفاق افتاده‌اند و یا خاطراتی که اتفاق افتاده‌اند اما ما در ذهنمان شکل آن‌ها را تغییر می‌دهیم، «خاطرات دروغین» (False Memory) هستند. چقدر میشه روی واقعی بودن خاطرات حساب باز کرد؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه ناجی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
سندرم حافظه کاذب، حافظه دروغین،
در سال 1906 میلادی (1285 شمسی)، روانشناسی آلمانی به نام «هوگو مونستربرگ» (Münsterberg)  در مجله تایمز در مورد پرونده‌ای نوشت که در آن زنی در شیکاگو به قتل رسیده بود.

پسر کشاورزی که جسد زن را پیدا کرده بود، متهم به قتل او شد. او پس از بازجویی به پلیس اعتراف کرد که این زن را به قتل رسانده است؛ با این‌که شواهد نشان می‌داد او در صحنه جرم غایب بوده!مونستربرگ به اعترافات او باور نداشت و نوشت: «آن پسر حاضر بود اعترافات خود را بارها و بارها تکرار کند، اما هر بار جزئیات بیشتری اضافه می‌کرد! داستان این مرد جوان در هر بار بیانِ آن پوچ‌تر و متناقض‌تر می‌شد...». مونستربرگ نتیجه گرفته بود که پسر کشاورز تحت تأثیر بازجویی‌های پلیس و حرف‌های آنان، داستان را در ذهن خود تغییر داده است؛ اما این ایده، در زمان مونستربرگ برای مردم قابل پذیرش نبود و پسر هفته‌ بعد به مجازاتی دچار شد که بی‌تقصبر بود.

حافظه کاذب یا دروغین!

خاطراتی که در واقع اتفاق نیفتاده‌اند و ما فکر می‌کنیم که اتفاق افتاده‌اند و یا خاطراتی که اتفاق افتاده‌اند اما ما در ذهنمان شکل آن‌ها را تغییر می‌دهیم، «خاطرات دروغین» (False Memory) هستند. این دسته از خاطرات ممکن است کاملاً واقعی، پر از جزئیات و حتی پر از احساس به نظر برسند و در مورد رخ دادن آن‌ها، مطمئن باشید، اما نمی‌شود گفت که این کاملا درست است!

اصطلاح سندروم حافظه کاذب (FMS) یک اصطلاح بحث برانگیز است که برای اولین بار برای توصیف یک پدیده روانشناختی حل نشده در دهه 1990 ظاهر شد و به دلیل نتیجه حافظه درمانی بهبودیافته به طور گسترده در بین جمعیت ایالات متحده محبوب شد. سندرم حافظه کاذب (FMS)، همچنین به عنوان حافظه بازیابی شده، حافظه کاذب، و تحریف حافظه شناخته می شود، احساس یادآوری ظاهراً رویدادهای گذشته است که هرگز واقعاً اتفاق نیفتاده اند. این شبه خاطرات به ویژه هنگامی که اعمال خشونت‌آمیزی  را که فرد در کودکی تجربه کرده است به تصویر می کشد، اغلب بسیار واضح و به شدت احساسی است.

دلایل ایجاد خاطرات دروغین

پیشنهاد: افراد می‌توانند اطلاعات یا پیشنهاداتی را که با خاطرات یا باورهای قبلی‌شان مخالف است، به خاطراتشان اضافه کنند، همین می‌تواند خاطراتی با اطلاعات غلط ایجاد کند

اثر فریب: زمانی اتفاق می‌افتد که افراد در معرض اطلاعات نادرست یا فریبنده درباره یک رویداد قرار می‌گیرند و این اطلاعات بعداً بر نحوه یادآوری آن رویداد تأثیر می‌گذارد.

سردرگمی منبع: سردرگمی منبع زمانی اتفاق می‌افتد که افراد نتوانند تشخیص دهند که خاطراتشان از کجا آمده است. این ممکن است باعث شود که جزئیات یک زمینه در زمینه دیگری گنجانده شود و خاطرات گمراه کننده ایجاد کند.

تورم تخیل: هنگامی که افراد بارها و بارها چیزی را تجسم و خیال می کنند، ممکن است این باور را در آنها تقویت کند که واقعاً اتفاق افتاده است. تشخیص بین خاطرات واقعی و خاطرات تصور شده در نتیجه این فرآیند، ممکن است برای افراد چالش برانگیز باشد.

تحریف حافظه: خاطرات ناگزیر می توانند در طول زمان محو شوند و تغییر کنند. وقتی مردم سعی می کنند چیزهایی را که در گذشته‌های دور اتفاق افتاده به خاطر بیاورند، می توانند ناخواسته جاهای خالی را با اطلاعاتی پر کنند که باورپذیر به نظر می‌رسد اما لزوماً درست نیست.

تروما و استرس: افراد ممکن است پس از تجربه تروما یا موقعیتهای بسیار استرس‌زا، دچار گسستگی یا شکاف حافظه شوند. برای درک این تجربه، مغز ممکن است این شکافها را پر کند و خاطرات را بسازد یا تغییر دهد

خلق و خو و عاطفه: احساسات می‌توانند بر نحوه رمزگذاری و بازیابی خاطرات تأثیر بگذارند. احساسات مرتبط با یک تجربه خاص، چه مثبت  و چه ناخوشایند، می‌توانند به تثبیت حافظه کمک کنند، علاوه بر این می‌توانند نحوه به خاطر سپردن رویداد را تغییر دهند و احتمالاً خاطرات نادرستی ایجاد کنند.

گذشته سندرم حافظه دروغین

بسیاری از اوقات، پیشنهادات درمانگران، رسانه‌ها یا منابع دیگر باعث تحریک یا تشویق این خاطرات نادرست می شود و باعث می شود افراد اتفاقات کاملا ساختگی را باور کنند. این عبارت برای اولین بار توسط پیتر جی. فرید برای توضیح آنچه که ادعا می کرد یک اتهام دروغین سوء استفاده جنسی توسط دخترش جنیفر فرید علیه او بود، استفاده شد و بعدها توسط بنیاد سندرم حافظه کاذب او (FMSF) به طور گسترده ای شناخته شد. در اوایل دهه 1990، سرزنش پدر یا برادر خود در مورد کودک یا سوء استفاده جنسی، در میان زنان آمریکایی به یک روند در حال ظهور تبدیل شد. آنها قربانی خاطرات نادرستی شدند که به دلیل سوء عملکرد تلقین پذیری در حین حافظه درمانی بهبود یافته توسط روانشناسان و روانپزشکان ایجاد شد. این روند با کار تحقیقاتی الیزابت لوفتوس در مورد شهادت‌های حافظه بازیابی شده در طول محاکمه‌های دادگاه که منجر به از بین بردن تخلفات و نیاز بیشتر به شواهد شد، مقابله کرد

چرا حافظه‌ها  دستکاری شده؟

رویکردهای مختلف مانند تصویرسازی هدایت‌شده، هیپنوتیزم و پیشنهادهای دیگران می‌تواند حافظه انسان را تولید کند، و آن را بسیار قابل تلقین و قادر به ایجاد طیف گسترده‌ای از خاطرات بی‌ضرر، تحقیرآمیز و وحشتناک می‌کند. اگرچه همه افرادی که تحت این روش‌ها قرار می‌گیرند، خاطره‌سازی نمی‌کنند، اما تحقیقات نشان می‌دهد که بخش قابل‌توجهی از مردم این کار را انجام می‌دهند، و آن‌ها به شدت رویدادهایی را که تا به حال رخ داده است انکار می‌کنند، حتی اگر گفته شود که جعلی بوده و عمداً کاشته شده‌اند!

افراد توانا در ساخت خاطرات دروغین

در کل افرادی که خلق منفی دارند و یا افرادی که مبتلا به «اختلال وسواس فکری-عمل (Obsessive-Compulsive Disorder) یا OCD هستند هم مستعد ابتلا به حافظه دروغین هستند، چرا که بسیاری اوقات ضعف حافظه دارند و یا به خاطراتشان اعتمادی ندارند. افرادی که تحت فشارهای اجتماعی هستند و برای‌شان جایگاه و قدرت اجتماعی نقش پررنگی دارد هم تن به خاطرات جعلی می‌دهند مثلا در بازجویی‌ها افرادی که در قشر کم‌سواد و ضعیف جامعه قرار دارند زودتر از سایر اقشار جرم خود را تحت بازجویی قبول می‌کنند.از طرفی در افراد سالخورده با افزایش سن هم، میزان ساخت خاطرات دروغین بالا میرود و ذهن در خلق خاطرات جعلی تواناتر می‌شود. دسته دیگر ادمهایی هستند که به حافظه خود ایمان دارند و تصور میکنند حافظه‌شان هیچ خطایی ندارد! این افراد در مواقعی که با گنگی روبه رو شوند، حفره‌های خالی را با خاطرات دروغین پر می‌کنند!

سندروم خاطرات دروغین خطرناک است؟

وجود خاطرات دروغین در ذهن شما، به این معنا نیست که حافظه شما بد است یا دچار نوعی اختلال حافظه، مثل زوال عقل یا آلزایمر هستید. وجود خاطرات دروغین به شما یادآوری میکند که مغز هم خطا و اشتباه می‌کند! این نوع خاطرات معمولاً از نظر شدت و فراوانی، در حدی نیستند که عملکرد روزمره انسان را مختل کنند؛ اما اگر فردی مرتب درگیر  و معتقد به ساخت این نوع خاطرات کاذب شود می‌توان گفت دچار «سندرم حافظه دروغین» شده است هرچند هنوز روان‌شناسان و دانشمندان بر این نوع از حافظه دروغین، «سندرم»، «اختلال» و «بیماری» شناخته شود،اختلافات نظر دارند، اما به هر حال اگر حافظه دروغین برای شما دائماً دردسرساز شود، باید این موضوع را با روان‌شناس مطرح کنید.