همزمانی ماه مبارک رمضان، ایام نوروز و خاطرهبازی دیگری در رسانه ملی
سریالهای خاطرهساز
سریالهای مناسبتی تعطیلات نوروزی و ماه مبارک رمضان سالهای سال است که طرفداران دارد و اوایل دهه هفتاد بود که این سریالها باب شدند و توانستند جایگاه ویژهای را در میان مخاطبان خود پیدا کنند.
نکته جالبی که وجود دارد، این است که سال 70 ماه مبارک رمضان با تعطیلات نوروزی همزمان شده بود و خسرو ملکان، سریال «مهمان» را اواخر دهه شصت ساخته بود و در روزهای تعطیل نوروز سال 70 به نمایش درآمد. داستان «مهمان» درباره خانواده آقای ستوده بود که یکی از فرزندانش برای ادامه تحصیل به فرانسه رفته بوده و بعد از برگشت به کشور خانوادهاش متوجه میشوند او ازدواج کرده و فرزند هم دارد. بازیگران این سریال جمشید مشایخی و حمیده خیرآبادی بودند.
سریالی که درباره حرص و طمع ساخته شده که فردی برای به دست آوردن زمینهای معمار تلاش دارد پسرش را به عقد دختر او درآورد در حالی که پسرش به دختر دیگری دل بسته است، در این سریال فرهاد اصلانی، نعمتالله گرجی، مهرانه مهین ترابی و ... بازی کردند. حضور بازیگرانی همچون اصلانی و مهینترابی برای خیلیها یادآوری خاطرهانگیزی است.
این سریالها تنها یک عنوان نیستند که بگوییم سریال او یک فرشته بود یا اغما یا بزنگاه، تمام اینها خاطراتی هستند که اگر اسمشان را بیاوریم برای تماشاچی رخدادهای آن روزها زنده میشود همراه با اشکها و لبخندهایی که به همراه داشتند. اصلا مگر میشود سریالهای کمدی رضا عطاران در دهه هشتاد را فراموش کرد؟ حتی کسانی که خیلی به تلویزیونبین نبود آن کمدیها از خاطرهشان نرفته است!
سه دونگ سه دونگ، چمدان، خداحافظ بچه، شاید برای شما اتفاق ّیفتد، دودکش، مادرانه، فاخته، دردسرهای عظیم، برادر و... در دهه 90 خاطرهانگیز شدند اما آنچنان که سریالها در دهه 80 ماندگار شدند نتوانستند خیلی آنگونه که شایسته است مسیری روشنی را به وجود آورند.
البته ضعیف بودن سریالها و پایین بودن سطح دیالوگهای امسال مانند هفت سر اژدها و رستگاری که به حدی ضعف دارند مخاطب را عصبانی میکنند اما سریال زیرخاکی 4 بعد از این همه پخش باز هم تماشاچی را جذب میکند و تقریبی مخاطبان را راضی نگه داشته است.
سریالهایی که در ماه رمضان خاطره شدند
یکی از سریالهایی که ماه رمضان دهه هفتاد پخش میشد «همسایهها» ساخته «حسن فتحی» بود که برای خیلیها حس نوستالژیک و خاطرهانگیزی داشته و همچنان دارد. داستان همسایهها از این قرار بود که در یک محله قدیمی چندین خانواده و همسایه وجود داشتند که در هر قسمت این سریال مشکلات و مصائبی برای اهالی همسایهها به وجود میآمد و با همکفری همدیگر مشکلات را برطرف میکردند. بیوک میرزایی، فریبا متخصص، شهلا ریاحی از بازیگران این سریال قدیمی بودند.سریالی که درباره حرص و طمع ساخته شده که فردی برای به دست آوردن زمینهای معمار تلاش دارد پسرش را به عقد دختر او درآورد در حالی که پسرش به دختر دیگری دل بسته است، در این سریال فرهاد اصلانی، نعمتالله گرجی، مهرانه مهین ترابی و ... بازی کردند. حضور بازیگرانی همچون اصلانی و مهینترابی برای خیلیها یادآوری خاطرهانگیزی است.
افراد خاطرهساز در دو پیک مهم مثل نوروز و ماه مبارک
شاید دهه هفتاد سرآغاز سریالهای مناسبتی بود اما دهه هشتاد اوج سریالهای به یادماندنی و خاطرهانگیز با حضور افرادی همچون رامبد جوان، حمید گودرزی، سروش صحت، سیروس گرجستانی و... بود. چراغهای خاموش، مهمانی از بهشت، گمگشته، یادداشتکودکی، نسیم رویا، همراز، نوعروس، عروج، پشت کنکوریها، رویای ناتمام، رانتخوار کوچک، کمکم کن، رسم عاشقی، مرده متحرک، او یک فرشته بود، متهم گریخت، صاحبدلان، آخرین گناه، اغما، یک وجب خاک، بزنگاه، ملکوت، نون و ریحون و... از سریالهایی بودند که مخاطبان زیادی را پای جعبه جادویی نشاندند و سرگرمشان کردند.این سریالها تنها یک عنوان نیستند که بگوییم سریال او یک فرشته بود یا اغما یا بزنگاه، تمام اینها خاطراتی هستند که اگر اسمشان را بیاوریم برای تماشاچی رخدادهای آن روزها زنده میشود همراه با اشکها و لبخندهایی که به همراه داشتند. اصلا مگر میشود سریالهای کمدی رضا عطاران در دهه هشتاد را فراموش کرد؟ حتی کسانی که خیلی به تلویزیونبین نبود آن کمدیها از خاطرهشان نرفته است!
سریالهایی که دیگر تکرار نمیشوند
بدون اغراق میتوان گفت با توجه به ساخت سریالها در دهه 90 افت و خیز عجیبی را در این دهه شاهد بودیم که جای تعجب داشت، البته تغییر مدیریت و نوع افکار و نظریات هم قائل روی این موضوع است که شاهد این فروکشهای سریالی باشیم.سه دونگ سه دونگ، چمدان، خداحافظ بچه، شاید برای شما اتفاق ّیفتد، دودکش، مادرانه، فاخته، دردسرهای عظیم، برادر و... در دهه 90 خاطرهانگیز شدند اما آنچنان که سریالها در دهه 80 ماندگار شدند نتوانستند خیلی آنگونه که شایسته است مسیری روشنی را به وجود آورند.
سال 1400 را چطور میبینیم و چطور نمیبینم؟
در دههای که هستیم از اوایل 1400 با عبور از پاندمی سهمگین سریالها به سمت و سویی رفت تا دوباره جان تازهای را به تلویزیون بدهد گرچه آمد و رفتهای بسیاری در سازمان صداسیما رخ داد که برخی از دست دادنها ناراحت کننده بود بعضی کوچ کردنهایی که ارزشمند بودند اما در برنامهسازی به پلتفرم دیگری برای اجرا رفتند غبطهای بزرگ بود اما باز هم برخی برنامهها و سریالها میتوانست ذرهای امید را در دل زنده نگه دارد. برگشتنهایی که باز هم رگههای امیدوای و سبز شدن جوانهها را به ارمغان آوردند. تا دیگر نگوییم چقدر جای برنامههایی مثل پارک، ملت، دو قدم مانده به صبح، کلاه قرمزی، خنداونه، عصر جدید، آسمان شب و ... خالی است، البته این برنامهها تکرار ناشدنی بودند و ارزشمند ولی میتوان کمی از آن حسرت را کم کرد.البته ضعیف بودن سریالها و پایین بودن سطح دیالوگهای امسال مانند هفت سر اژدها و رستگاری که به حدی ضعف دارند مخاطب را عصبانی میکنند اما سریال زیرخاکی 4 بعد از این همه پخش باز هم تماشاچی را جذب میکند و تقریبی مخاطبان را راضی نگه داشته است.