خود تربیتی، یک قدم بزرگ رو به آینده!
تا به حال به این فکر کرده بودید که برای یادگیری یا آموزش هرچیزی گاهی لازم است که با خودتربیتی پیش برویم؟
«مگه بچه ام، خودم بهتر بلدم» و از این دست جملاتی که صبح به صبح حواله خانواده می کنیم، نمونه ای از نقطه اوج خود تربیتی است. یعنی وقت آن رسیده که خانواده یکم راه نفس برای تامل و تفکر درباره شناخت نیازهایمان بدهند. اما خانواده همچنان اصرار دارند همانطور که در 9 تا12 سالگی مراقبمان بودند در 17 و18 سالگی هم به همان شدت در مسائل زندگی مان ورود کنند. درباره خود تربیتی و خود مراقبتی با امیرعلی حبیبی گفتاردرمانگر و پژوهشگر حوزه علوم اعصاب شناختی گفتگو کردهایم.
خود مراقبتی یکی از مباحثی است که چه در سلامت جسمی و چه روحی همیشه مورد بحث و بررسی بوده است. اما من خودم را زدم به ندانستن و برای سوال اول پرسیدم اساسا مبحث خود تربیتی به چه معناست و از چه بازه سنی شروع میشود؟
حبیبی اینطور میگوید: توانایی فرد در بررسی محیط و استفاده از نتایج کارهای خود برای تصحیح کارهای بعدی را خودتربیتی می گویند. خود تربیتی چه از نظر روانشناسان و چه فلاسفه بهترین و کارامدترین نوع تربیت است. چون فرد به نیازهای اولیه خود آگاه است و می تواند آنها را بهتر برآورده کند. اما خودتربیتی از بدو تولد و حتی ممکن است از زمان جنینی شروع شود. همه موجودات زنده یک خصوصیت مشترک دارند و آن هم شرطی شدن است. مثلا چند وقت پیش در فضای مجازی خبری را دیدم که به مردم ناحیهای در کرواسی گفته شده بود اگر در خانه تان به صدا درآمد قبل از این که باز کنید حتما مطمئن شوید که پشت در یک انسان است. چون خرسی در شهر می گردد و یادگرفته در خانه ها را بزند و برای غذا خوردن وارد خانه شود. حالا دو احتمال وجود دارد که چه اتفاقی برای این خرس افتاده است:
1. او با مشاهده افراد متوجه شده که با در زدن می تواند وارد خانه شود
2. دست او اتفاقی به در خورده و بعد از آن در را برایش باز کردهاند و او شرطی شده است که نتیجه در زدن رسیدن به غذاست. این یک خود تربیتی ساده است که روی حیوان اتفاق افتاده است و این روند خود تربیتی را ما تا آخر عمر در زندگی داریم.
حالا شاید به ذهنتان برسد که ما چطور میتوانیم تربیت نصب شده خانواده را پاک کنیم و از خود یک من بهتر بسازیم و اساسا آیا این اتفاق امکان پذیر است؟ حبیبی در جواب این سوال توضیح میدهد:
بله. ما غالب صفات رفتاریمان، وارثتی و اندکی از آن محیطی است. اما ما میتوانیم با تغییرات محیط و خود تربیتی عامل ژنتیک را تا حد زیادی غیرفعال کنیم. در واقع فرد با خودآگاهی که نسبت به این خلق و خو به ارث رسیده دارد با آن مقابله و آن را کنترل می کند و اینطور نیست که این ژن در فرد حذف شود. یکی از مهمترین ارکان خودتربیتی، نظارت برخود است. یعنی من آگاه باشم که در موقعیتهای متفاوت چه رفتاری، با چه شدتی انجام میدهم و اگر نیاز به اصلاح دارد آن را درست کنم.
همه این سوالات را از حبیبی گفتاردرمانگر و پژوهشگر حوزه علوم اعصاب شناختی پرسیدم تا به این سوال برسم که این خود تربیتی چقدر به درد آینده و فردای یک نوجوان می خورد؟ حبیبی در اینباره اینطور میگوید: خودتربیتی بخش مهمی از شرایط موفقیت را برای آدم فراهم می کند. اگر فرد نتواند احساسات خود را بشناسد، آنها را بسنجد و مدیریت کند و نتواند در موقعیتها و روابط تصمیم درستی بگیرد و آن را اصلاح کند، مدام دچار شکست و آسیبهای متعدد میشود. چند وقت پیش در کتابی میخواندم ما همیشه درباره شور و اشتیاق افراد موفق حرف میزنیم اما هیچوقت درباره اشتیاق و انگیزه آدمهای شکست خورده صحبت نکردهایم. یا درباره افرادی که در روابط عاطفی اشتباهات مشابه زیادی می کنند و احتمالا در آنها خود تربیتی اتفاق نیفتاده است تا از آن درس بگیرند، کمتر میشنویم.
خانواده باید محیط را برای شرایط خود تربیتی فرزند آماده کند و مهارتهایی که باعث خودتربیتی می شود را در فرد از کودکی پررنگ کنند. یکی از آن مهارتها اعتماد به نفس و دیگری مسئولیت پذیری است. یعنی اعتماد به نفس انجام کار و پذیرفتن مسئولیت پیامد آن. این باعث می شود در آینده فرد در ابعاد مختلف زندگی موفق تر باشد.
خود مراقبتی یکی از مباحثی است که چه در سلامت جسمی و چه روحی همیشه مورد بحث و بررسی بوده است. اما من خودم را زدم به ندانستن و برای سوال اول پرسیدم اساسا مبحث خود تربیتی به چه معناست و از چه بازه سنی شروع میشود؟
حبیبی اینطور میگوید: توانایی فرد در بررسی محیط و استفاده از نتایج کارهای خود برای تصحیح کارهای بعدی را خودتربیتی می گویند. خود تربیتی چه از نظر روانشناسان و چه فلاسفه بهترین و کارامدترین نوع تربیت است. چون فرد به نیازهای اولیه خود آگاه است و می تواند آنها را بهتر برآورده کند. اما خودتربیتی از بدو تولد و حتی ممکن است از زمان جنینی شروع شود. همه موجودات زنده یک خصوصیت مشترک دارند و آن هم شرطی شدن است. مثلا چند وقت پیش در فضای مجازی خبری را دیدم که به مردم ناحیهای در کرواسی گفته شده بود اگر در خانه تان به صدا درآمد قبل از این که باز کنید حتما مطمئن شوید که پشت در یک انسان است. چون خرسی در شهر می گردد و یادگرفته در خانه ها را بزند و برای غذا خوردن وارد خانه شود. حالا دو احتمال وجود دارد که چه اتفاقی برای این خرس افتاده است:
1. او با مشاهده افراد متوجه شده که با در زدن می تواند وارد خانه شود
2. دست او اتفاقی به در خورده و بعد از آن در را برایش باز کردهاند و او شرطی شده است که نتیجه در زدن رسیدن به غذاست. این یک خود تربیتی ساده است که روی حیوان اتفاق افتاده است و این روند خود تربیتی را ما تا آخر عمر در زندگی داریم.
حالا شاید به ذهنتان برسد که ما چطور میتوانیم تربیت نصب شده خانواده را پاک کنیم و از خود یک من بهتر بسازیم و اساسا آیا این اتفاق امکان پذیر است؟ حبیبی در جواب این سوال توضیح میدهد:
بله. ما غالب صفات رفتاریمان، وارثتی و اندکی از آن محیطی است. اما ما میتوانیم با تغییرات محیط و خود تربیتی عامل ژنتیک را تا حد زیادی غیرفعال کنیم. در واقع فرد با خودآگاهی که نسبت به این خلق و خو به ارث رسیده دارد با آن مقابله و آن را کنترل می کند و اینطور نیست که این ژن در فرد حذف شود. یکی از مهمترین ارکان خودتربیتی، نظارت برخود است. یعنی من آگاه باشم که در موقعیتهای متفاوت چه رفتاری، با چه شدتی انجام میدهم و اگر نیاز به اصلاح دارد آن را درست کنم.
همه این سوالات را از حبیبی گفتاردرمانگر و پژوهشگر حوزه علوم اعصاب شناختی پرسیدم تا به این سوال برسم که این خود تربیتی چقدر به درد آینده و فردای یک نوجوان می خورد؟ حبیبی در اینباره اینطور میگوید: خودتربیتی بخش مهمی از شرایط موفقیت را برای آدم فراهم می کند. اگر فرد نتواند احساسات خود را بشناسد، آنها را بسنجد و مدیریت کند و نتواند در موقعیتها و روابط تصمیم درستی بگیرد و آن را اصلاح کند، مدام دچار شکست و آسیبهای متعدد میشود. چند وقت پیش در کتابی میخواندم ما همیشه درباره شور و اشتیاق افراد موفق حرف میزنیم اما هیچوقت درباره اشتیاق و انگیزه آدمهای شکست خورده صحبت نکردهایم. یا درباره افرادی که در روابط عاطفی اشتباهات مشابه زیادی می کنند و احتمالا در آنها خود تربیتی اتفاق نیفتاده است تا از آن درس بگیرند، کمتر میشنویم.
خانواده باید محیط را برای شرایط خود تربیتی فرزند آماده کند و مهارتهایی که باعث خودتربیتی می شود را در فرد از کودکی پررنگ کنند. یکی از آن مهارتها اعتماد به نفس و دیگری مسئولیت پذیری است. یعنی اعتماد به نفس انجام کار و پذیرفتن مسئولیت پیامد آن. این باعث می شود در آینده فرد در ابعاد مختلف زندگی موفق تر باشد.