ارتباط پاریدولیا با هنر و داوینچی
پاریدولیا در سال 1962 در انگلستان ظهور کرد. در دوران رنسانس، هنرمندان از پاریدولیا به عنوان یک تکنیک در آثار خود استفاده کرده و مجموعهای از میوهها، سبزیجات و سایر اشیاء را برای شبیهسازی پرترههای انسان نقاشی میکردند. لئوناردو داوینچی در رابطه با پاریدولیا گفت:«اگر شما به هر دیواری که با لکههای مختلف یا انواع سنگها مخلوط شده است، نگاه کنید و بخواهید صحنهای را اختراع کنید، میتوانید شباهت آن به مناظر مختلف که با کوهها، رودخانهها، صخرهها، درختان تزئین شدهاند، ببینید» بنابراین سری بعد که چهره مردی ریشدار یا سگی خسته و خوابیده را در طبیعت مثل ابر و تپهها دیدید، میتوانید با داوینچی همذاتپنداری کنید!
صورت انسان، بیشترین سوژه پاریدولیا
پاریدولیا نوعی ادراک نادرست یا توهمی است که توسط محرکهای مبهم و بیمعنی ایجا شده که همراه با معنا درک میشوند. این پدیده رایج و پدیدار شناختی است و در بسیاری از مواقع افراد با دیدن آن، احساساتشان درگیر میشود. محققان موسسه ملی سلامت در آزمایشی مربوط به پاریدولیا به این نتیجه رسیدند که زنان بیشتر از مردان چهرههای پاریدولی را شناسایی میکنند. از طرفی سیگاریها و مصرفکنندگان طولانی مدت دارو به تصاویر پاریدولی در محیط ساخته شده حساسیت بیشتری نشان میدهند. نکته جالبتر ماجرا هم این است که اکثر تصاویر پاریدولی در محیطهای ساخته شده در اوایل صبح و نیمهشب بسیار راحتتر تشخیص داده میشوند، اما در ظهر بسیار کمتر قابل درک هستند. شایعترین سوژههایی که هم به عنوان پاریدولیا ظاهر میشوند، صورت انسان است!
پاریدولیا از کجا و چطور به وجود میاد؟
دلایل زیادی برای به وجود آمدن پاریدولیا وجود دارد. در روانشناسی، پاریدولیا یک توهم جزئی است و در شرایط روشنایی کم اتفاق می افتد. در حالی که در نوروپاتولوژی، وجود پاریدولیا غیرعمدی و یک پدیده تصادفی است. به طور معمول تصاویر پاریدولی دریافت شده توسط مغز انسان ناقص هستند، اما پس از آن مغز به طور خودکار از دانش درونی و دادههای جمعآوری شده از تجربیات قبلی برای پر کردن قسمتهای از دست رفته استفاده کرده و یک تفسیر کامل ایجاد میکند که این به ایجاد یک تصویر منسجم کمک میکند.همچنین پدیده پاریدولیا در محیط ساخته شده ممکن است باعث واکنشهای عاطفی مانند شادی، ترس، اضطراب و افسردگی شود.
چرا این پدیده رخ می دهد؟
شبکه ای در مغز ما که شامل ناحیه دوکی شکل سمت راست، قشر بینایی اولیه و قشر جلوی پیشانی است، در تشخیص چهره واقعی و همچنین درک چهره وهمی مشخصه پاریدولیا نقش دارد. مطالعات fMRI نشان می دهد که هر دو به "تعامل بین نواحی مغز از بالا به پایین و پایین به بالا" نیاز دارند. علاوه بر این، اگرچه چهرههای واهی در ابتدا مشابه چهرههای انسان در مغز نمایش داده میشوند، اما در عرض چند میلیثانیه، آنها معادل اشیاء معمولی تبدیل میشوند.
از خلاقیت تا ابتلا به بیماریهایی مثل آلزایمر و زوال عقل!
برخی معتقدند که پاریدولیا یک "نشانگر برای تولید ایده و یک پیشبینیکننده خلاقیت" است، زیرا منعکسکننده یکپارچگی "انعطاف پذیرتر" از محرکهای مبهم است، همچنین این پیشنهاد وجود دارد که چهرههای توهمآمیز پاریدولیا یک "سن، جنسیت و بیان احساسی درک شده" و حداقل در یک مطالعه، یک سوگیری شناختی "قوی" برای درک و تفسیر آنها به عنوان مذکر ایجاد میکند. اگرچه دیدن این چهرههای واهی در اجسام بیجان کاملاً عادی و رایج است، اما اشارههایی به پاریدولیا در شرایط تخریبکننده عصبی مانند بیماری پارکینسون، بیماری آلزایمر و زوال عقل لوی وجود دارد.برای مثال، یک مطالعه نشان داد که بیماران مبتلا به بیماری پارکینسون، حتی بدون توهمات بصری رایج در این بیماران، اغلب پاریدولیا مرتبط با اضطراب را تجربه میکنند. این در حالی است که پاریدولیا در اختلالات عصبی شناختی "خود توهمات بصری را منعکس نمی کند"، ممکن است منعکس کننده "مستعد بودن" یا "استعداد" به آنها باشد.