قضاوت ارزشی
ما دو جور قضاوت داریم: قضاوت ارزشی و قضاوت اخلاقی. هرکس فضیلتهایی مثل صداقت، وفاداری و حقجویی و... را برای خود به نوعی تبدیل به اصول شخصی زندگی میکند و با آنها قضاوت ارزشی میکند. مثلاً برای یک نفر صداقت داشتن در هر زمان مهم است. پس دروغگویی برای او یک ضدارزش محسوب میشود.
قضاوت اخلاقی
مشکل جایی پیش میآید که اعمال و رفتار دیگران با قضاوتهای ارزشی ما جور درنمیآید و آنها را تأیید نمیکند. مثلاً ما معتقدیم «صداقت خوب است» پس در ذهنمان اینطور نقش بسته که «دروغگویی بد است و ضدارزش». بنابراین وقتی کسی در موضوعی صداقت به خرج نمیدهد، میگوییم او آدم بدی است.
راهکار: بیان نیاز
وقتی دیگران را تحلیل میکنیم، بهعبارتی نیازها و ارزشهای خودمان را بیان میکنیم؛ اما وقتی آنها را در دسته بد یا ضدارزشها میگذاریم، در موضع دفاع قرارشان میدهیم. مثلاً بهجای اینکه بگوییم «تو دروغ میگویی و دروغگو ارزشی ندارد»، میتوانیم بگوییم «برای من مهم است که همه چیز شفاف و بر اساس صداقت پیش برود.»
مقایسه
مقایسه نوع دیگری از قضاوت است. هنر مقایسه ایجاد احساس بدبختی در فرد است! در کتاب طنزی که به قدرت مخرب مقایسه میپردازد، آمده است: اگر کسی حقیقتاً میخواهد زندگی را برای خود تلخ کند، کافی است یاد بگیرد خودش را با دیگران مقایسه کند. مقایسهکردن امکان مهر و محبت در ارتباط را از بین میبرد.
انکار مسئولیت
انکار مسئولیت از آنجا میآید که ما دیگران را مسئول احساس خودمان میدانیم و ادبیاتمان اینگونه میشود: «تو در من عذاب وجدان ایجاد کردی»، «تو کاری میکنی که من لجبازی کنم» و... . دستور مافوق، فشار گروه، قوانین اداری، نقشهای اجتماعی و سنتی و... نمونههایی از دلایل انکار مسئولیت ما هستند.
قدرت انتخاب
طبیعی است تا زمانی که دیگران را مسئول احساس و تفکر خود بدانیم، از هر خطایی مبرا هستیم. پس اگر هم اشکالی متوجه کسی باشد، متوجه دیگران است و در ارتباط با آنها زبانی از خشونت خواهیم داشت. حالا فکر کنیم اگر خشم و احساس گناه و... انتخاب خودمان باشد، ادبیات ما چه خواهد شد؟
موانع دیگر
وقتی پای درخواست آمرانهای به میان بیاید، در بسیاری مواقع ارتباط خالی از محبت میشود. واژه مستحق بودن هم یک جور دیوارکشی بین خوب و بد است.
ارتباط بدون خشونت
ارتباطها گلگفتن و گلشنیدن میشود اگر بتوانیم خودمان را مسئول افکار و اعمال خود بدانیم، از مقایسه دست برداریم و وقتی میخواهیم قضاوت خود را درباره دیگران بیان کنیم، نیاز خودمان را پشت آن موضوع پیدا کنیم و آن را بگوییم.