پنج گام برای غلبه بر ذهنیت بلاتکلیف
یاد بگیرید که چگونه در یک فرآیند عملی و فعال تصمیمگیری شرکت کنید
بلاتکلیفی ناشی از نوعی ترس است؛ ترس از شرایط عدم قطعیت در زندگی و تمایل به دانستن چیزهای ناشناخته. هنگامی که نتیجه مطلوب را نمیتوان تضمین کرد، فرد بلاتکلیف، پیشبینیهایی منفی انجام میدهد و توانایی خود را برای حل پیامدهای ناخواسته دستِکم میگیرد.
این افراد همچنین ممکن است بر این باور باشند که باید انتخابی «درست» و مطلق انجام دهند و اگر مشکلی پیش بیاید، حتماً خودشان را پشیمان میدانند. برای ازبینبردن این احساسات، آنها به تمام سناریوهای ممکن فکر میکنند و راهبردهای خروج را برای مشکلات فرضی برنامهریزی میکنند.
اما این نوع تفکر مانند شن روان است. هرچه کسی بیشتر با عدم قطعیت دستوپنجه نرم کند، بیشتر احساس گیرافتادن میکند.
در مقابل، افراد قاطع، شرایط عدم قطعیت و ابهام را میپذیرند و براساس متغیرهای مشخص تصمیم میگیرند. آنها همچنین برای مدیریت مشکلات پیشبینینشده به خود اعتماد دارند. اینان با خود فکر میکنند: اگر به نتیجه نرسد هم میتوانم تغییری ایجاد کنم تا اوضاع را بهبود بخشم.
در نهایت، تصمیمات خود را در جایگاه گامهای روبهرشد در نظر میگیرند نه انتخابهای تغییرناپذیر نهایی. این به آنها آزادی عمل میدهد.
کلید معکوسکردن ذهنیت بلاتکلیف این است که فالگیری و پیشبینی را از فرآیند تصمیم گیری خود حذف کنید! تلاش برای پیشبینی عواقب انتخاب، نمیگذارد آن را انجام دهید.
در عوض روی اقدامات عملی و ملموس تمرکز کنید. چیزهایی که به شما کمک میکند حقایق را سازماندهی کرده و گزینههای خود را ارزیابی کنید. این کار باعث میشود در دنیای واقعی و ملموس بمانید. راههای مختلفی برای پذیرش اقدام قاطع وجود دارد. در اینجا رویکردی معرفی میشود که شامل پنج مرحله است:
1. فهرستی از حقایقی تهیه کنید که از قبل میدانستید
هنگامی که با مشکل تصمیمگیری جدیدی مواجه میشوید، احتمالاً از قبل برخی چیزها را میدانید. گزینهها و آنچه در ابتدا درباره هرکدام دوست دارید یا دوست ندارید میدانید. یک قلم و کاغذ بردارید و فهرستی از هریک از این حقایق تهیه کنید. این لیست ممکن است شامل اطلاعات عینی تأییدشونده باشد، مانند «برای کار الف در هر ساعت 20 دلار پرداخت میکنند» همچنین ممکن است شامل افکار و احساسات ذهنیتان باشد. حتی اگر دیگران نمیتوانند این واقعیت را در نظر بگیرند، شما میتوانید افکار و احساسات خود را بهعنوان اظهاراتی واقعی درباره چگونگی فکر و احساس خود در نظر بگیرید.
بهعلاوه، شمایید که تجربه خود را میدانید. برای مثال، میتوانید بنویسید: «من از شغل فعلی خود ناراضی هستم»، «من از کار با همکار جدیدم هیجانزده هستم» و «من از محیط شرکت میترسم»
نکته: در لیست حقایق خود عبارت «احتمالاً» را وارد نکنید. مثلاً ننویسید: «من ممکن است رئیس جدید را دوست نداشته باشم.» این نگرانی درباره یک نتیجه احتمالی است، نه یک واقعیت.
2. فهرستی از مجهولات قابل شناسایی تهیه کنید
برای هر تصمیمی، طیف وسیعی از چیزهایی وجود دارد که در حال حاضر نمیدانید؛ اما میتوانید بهراحتی آن را پیدا کنید. مثل اطلاعات حقوق و مزایا درباره شغل آینده، متوسط هزینه اجاره در شهر یا محلهای که قصد مهاجرت به آن را دارید، مدت رفتوآمدتان به باشگاه ورزشی جدید یا هزینه بیمهنامه در مقابل دیگری.
بله؛ از فکرکردن درباره عوامل ناشناخته بپرهیزید، اما آنهایی که نمیتوان به شناخت یا پیشبینی از آنها رسید. اما زمانی که اطلاعات مرتبطی هست که میتوانید بهراحتی برخی تحقیقات انتخابی را بهدست آورید، داشتنشان برای تصمیمگیری صحیح ضروری است. در این مرحله، همه چیزهایی را که دوست دارید بدانید، فهرست کنید تا مطمئنتر و آگاهانهتر انتخاب کنید.
نکته: برای محدودکردن تحقیق خود به اطلاعات عینی قابل دستیابی، سؤالات «چه میشد اگر» را وارد نکنید. مشابه جملات «ممکن است»، سؤالات «چه میشود اگر» نگرانیهای شما را درباره آینده بیان میکنند.
3. سؤالات خود را به وظایفی تبدیل کنید که زمانبندی و اجرا میکنید
اکنون که لیستی از سؤالات دارید، آنها را بهعنوان وظایف در تقویم یا دستور کار خود برنامهریزی کنید. برای مثال، تماس با منابع انسانی برای دریافت اطلاعات حقوق و مزایا، کاری است که میتوانید برنامهریزی کنید. یک ضربالاجل برای تصمیمگیری تعیین کنید و بر اساس آن سؤالات خود را برنامهریزی کنید. از هشدارها برای یادآوری زمان پیگیری استفاده کنید.
نکته: جمعآوری اطلاعات را با اطمینان خاطر اشتباه نگیرید. در عین حال، اگر از قبل حقایق را دارید و اگر هدفتان تسکین اضطراب است نه بهدستآوردن لحظهای اطلاعات جدید، از نمونهگیری مکرر نظرات دیگران خودداری کنید.
4. فهرستی از مزایا و معایب تهیه کنید که فقط از عوامل شناختهشده تشکیل شده باشد
اکنون که فهرستی از حقایق و پاسخ به سؤالات پاسخپذیر خود دارید، زمان آن رسیده است که فهرستی از مزایا و معایب تهیه کنید. وقتی نکات مثبت و منفی خود را محدود به اطلاعات عینی کنید، کمکتان میکند در دنیای ملموس و کنترلپذیر ثابت بمانید و هنگامی که اضطراب و نگرانیهایتان کنار گذاشته میشوند، درباره آنچه میخواهید شفافیت فراهم شود.
5. یک گزینه یا مرحلهای میانی انتخاب کنید
مشکل تصمیمگیری معمولی صفر و یکی بودن است؛ مانند حفظ شغل فعلی یا گرفتن شغل جدید. اما این توهم ماندگاری را بههمراه دارد. برای مثال، ماندن در یک شغل یک انتخاب تغییرناپذیر و نهایی نیست. بلکه میتوانید انتخاب کنید که یک روز، یک هفته، یک ماه و... در آنجا بمانید. همچنین میتوانید تا زمانی که فاکتور X مشخص شود یا شرط Y برآورده شود، در آنجا بمانید. به همین ترتیب، جستوجوی شغل جدید مستلزم این نیست که آن شغل را انتخاب کنید یا برای همیشه در آنجا بمانید. مشاهده گزینههای خود به عنوان گامهای نزدیک در سفر زندگی برای ایجاد یک طرز فکر قاطع ضروری است.
تنها کاری که اکنون باید انجام دهید این است که نسبت به یکی از گزینههای خود اقدام کنید.
مثالها: اگر برای تغییر شغل آماده نیستید، چرا با درخواست برای شغلی دیگر شروع نکنید؟ اگر برای عضویت جدید در باشگاه آماده نیستید، چرا با یک آزمایش شروع نکنید؟ تصمیمگیریها نباید انتخابهای صفرویکی نهایی باشند. آنچه مهم است این است که در تحلیل ذهنی بیپایان با چیزی فعال معامله کنید.
یادداشت پایانی
سیستم فوق تنها یکی از چندین روش برای دورزدن فلج تحلیل و اجتناب است. اگر فقط چالشهای خفیف تا متوسط را با اضطراب تصمیم تجربه کنید، احتمالاً بهترین نتیجه را خواهد داشت. با این حال، اگر تمایل به تجربه اضطراب تصمیمگیری شدید یا ناتوان کننده دارید، یا اگر در حال حاضر چیزی را با پیامدهای تغییردهنده زندگی وزن میکنید، از یک متخصص کمک بگیرید تا به شما کمک کند به استراتژی های متناسب با شرایط خود برسید.