بررسی تربیت فرهنگی در اخلاق بندگی از منظر نهجالبلاغه؛
تربیت فرهنگی در اخلاق بندگی
![تربیت فرهنگی در اخلاق بندگی ، امیرالمومنین علی علیهالسلام ،هنجارهای تربیتی ، نهجالبلاغه، فرمانبرداری از خداوند ، ترک گناه، اخلاص ، توکل ،](https://img.tebyan.net/big/1402/11/2421180120225121166121202496615723410645.jpg)
داشتن تقوای الهی:
تقوا؛ یعنی خویشتنداری و دوری از گناه و اطاعت از فرمانهای خداوند. تجهیز بـه تقوای الهی، سعادت دنیا و آخرت را برای انسان به ارمغان میآورد. چرا که اطاعت از خداوند و نافرمانی نکردن از او، مهمترین دستور الهی است. امیرالمومنین علیهالسلام در این رابطه میفرماید: بندگان خدا، شما را به تقوا توصیه میکنم که توشه راه و نقطه اتکایی در معاد میباشد... بندگان خدا! پرهیزگاری، دوستان خدا را از ارتکاب حرام باز میدارد.(خطبه114)تعظیم در مقابل بزرگی خداوند:
در این مرحله از بندگی باید حق و بزرگی خداوند را بشناسیم و آنگونه که خداوند خود را بزرگ دانسته، بزرگش بدانیم. امیرالمومنین علیهالسلام یکی از شرایط تربیت بندگی در مقابل خداوند را بزرگی خداوند و کوچک و خُرد دانستن هر چه غیر اوست را بیان فرمودند.(خطبه193) در این مرحله کسی که بزرگی خداوند را درک کرده، جایی برای جولان خود در مقابل خداوند نمیبیند، در نتیجه خاکساری میکند.(خطبه147)یکی از راههای دفع بلایا و ناملایمات از انسان، رفتار صادقانه با خداوند است. امیرالمومنین علیهالسلام صداقت را راهی برای بازگشت نعمتهای از دست رفته میداند
فردی که به این مرحله از بندگی رسیده، چند مهارت را تجربه میکند:
الف- حالت تواضع و خاکساری نسبت به خداوند انسان را از گناهکردن پرهیز میدهد. چون از مقام والای خداوند شرم میکند که مرتکب نافرمانیاش شود.
ب- وقتی انسان به عظمت و استقلال خداوند معرفت پیدا کرد؛ وجود خویش را از هرگونه شرک پاک میکند.
ج- انسان وقتی در مقابل خداوند به خضوع و خشوع میرسد، خود را از همه رذائل اخلاقی همانند تکبر و خودبزرگبینی و عجب و خودپسندی رها میکند چون در یک کلام خود را در مقابل خداوند عددی نمیبیند.
د- یکی دیگر از محسنات معرفت به بزرگی خداوند این است که چنین فردی دیگر کسی را در مقابل خداوند بزرگ نمیبیند و همه را در مقابل خدا ریز و کوچک و بدون اثر میبیند.(خطبه 216) چون با علم و قدرت بینهایت خداوند آشنا شده، لذا هر چیزی غیر از خدا در نگاهش کوچک و بیمقدار است. و هرگز نمیتواند برای کمک خواستن، دیگران را در مشکلات خود جایگزین خداوند نماید. چون کسی را حتی در موازات خداوند نمیداند چه رسد به این که بالاتر بداند.
نافرمانی از خدا و اطاعت از شیطان، قبل از هر چیزی ظلم به خود است. چرا که آثار گناه اثر مستقیم بر زندگی فرد در دنیا، برزخ و آخرت دارد. و از طرفی اطاعت از خداوند باعث باز شدن راه هدایت میشود
سپاس از خداوند به خاطر نعمتهایش:
اگر انسان با دقت به وجود و درون خود و همچنین به اطراف خود بنگرد، نعمتهایی از خداوند میبیند که اصلا قابل شمارش نمیباشد. و اگر روزی یکی از آنها را از دست دهد تازه متوجه وجود آن نعمت میشود چون به روال طبیعی به داشتن آنها عادت کرده است.انسان در روابط خود با دیگران اگر هدیهای دریافت کند از او تشکر کرده و حتی میتوان گفت هر گاه او را میبیند به یاد هدیه و نیکیاش میافتد و قدردان او میشود. حال چگونه با این همه نعمتی که خداوند به ما داده، نباید قدردانش باشیم؟
امیرالمومنین علی علیهالسلام در خطبه 188 میفرماید: "مردم! شما را به ستایش فراوان الهی، بخاطر بخششهایی که به شما داشته و نعمتهایی که عطا نموده، توصیه میکنم.
بدیهی است که اصلا امکان ندارد انسانی قادر به شکرگزاری در برابر نعمتهای الهی باشد اما در حد توان و وسع خود باید سپاسگزار خداوند باشیم که قطعا باعث افزایش نعمت میشود.(خطبه182)
امیرالمومنین علیهالسلام فرمانبرداری از خداوند و ترک گناه را علت بهرهمندی از نعمت و رزق مادی و معنوی میدانند
تزویر و تقلب نکردن با خداوند:
امیرالمومنینعلیهالسلام رفتار و نیات صادقانه با خداوند را شرط لازم دفع بلا و نقمت و بدبختی میداند. چون بلاهایی که بر سر انسان در دنیا و آخرت میآید همگی نشات گرفته از اعمال و نیات و افکار خودش است. حال آن که انسان تصور میکند که همه مشکلات و بلایا از سوی خداوند میباشد و این اشتباه بزرگ اعتقادی است.یکی از راههای دفع بلایا و ناملایمات از انسان، رفتار صادقانه با خداوند است. یعنی دل و زبان و نیت و رفتارش یکی باشد. اینگونه نباشد که به زبان خدا را صدا زند و در دل به دیگری امید بسته باشد. امیرالمومنین علیهالسلام صداقت را راهی برای بازگشت نعمتهای از دست رفته میداند: چنانچه به هنگام نزول بلا بر مردم و زوال نعمتهای ایشان، اگر با نیت سلیم و دلهای پر از بیم، با فغان از پروردگار درخواست کنند، هر رفتهای را به آنان بازمیگرداند و هـر فاسدی را اصلاح مینماید.(خطبه178)
امام در جایی دیگر میفرماید که صداقت انسان در برابر خداوند، ذلت و خواری را بر دشمنان آنها نازل میکند و پیروزی را بر انسان عنایت میکند.(خطبه56) و در نهایت بهشت را پاداش کسی میدانند که نیت و رفتار صادقانه دارند.(حکمت42)
پرهیز از گناه:
نافرمانی از خدا و اطاعت از شیطان، قبل از هر چیزی ظلم به خود است. چرا که آثار گناه اثر مستقیم بر زندگی فرد در دنیا، برزخ و آخرت دارد. و از طرفی اطاعت از خداوند باعث باز شدن راه هدایت میشود.امیرالمومنین علی علیهالسلام توصیه میکند که مردم با صبر و استقامت بر خواهشهای نفس، از گناه پرهیز کرده، و خدا را اطاعت کنند.(خطبه 188)
در جایی دیگر حضرت کسی را دوست پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله معرفی میکند که خدا را اطاعت کند و کسی را که مرتکب گناه میشود را دشمن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میداند.(حکمت96)
شایان ذکر است که امیرالمومنین علیهالسلام فرمانبرداری از خداوند و ترک گناه را علت بهرهمندی از نعمت و رزق مادی و معنوی میدانند.
بلاهایی که بر سر انسان در دنیا و آخرت میآید همگی نشات گرفته از اعمال و نیات و افکار خودش است. حال آن که انسان تصور میکند که همه مشکلات و بلایا از سوی خدا میباشد و این اشتباه بزرگ اعتقادی است
انجام تکالیف واجب و ترک محرمات:
خالق انسان، خیلی خوب میداند ظرفیت وجودی مخلوقش چه میزان است. بنابراین بر اساس ظرف وجودی افراد و مطابق فطرت انسان، او را از انجام اعمالی نهی و بر انجام کارهایی امر فرموده است. بر این اساس میزان تکالیف الهی کاملا مطابق با ظرفیت وجودی انسان و درخور رشد و تعالی او است.امیرالمومنین علیهالسلام در حکمت 78 میفرماید: خداوند بندگانش را به اعمال آسان مكلف کرده و اعمال سخت و دشوار را بر او تکلیف نکرده است. و در برابر عمل اندك، پاداشهاى بسیار داده است.
همچنین در نامه 51 میفرماید: بدانید چیزی که بر گردن شما تکلیف شده، زیاد نیست و در عوض، پاداش آن بسیار است.
امام در جای دیگری میفرماید: همانا خدا واجباتى را بر شما لازم شمرده، آنها را تباه نكنید، و حدودى براى شما معیّن فرموده، از آنها تجاوز نكنید، و از چیزهایى نهى فرمود، حرمت آنها را نگاه دارید.(حکمت105)
امام در این گفتار حکیمانه خود وظایف ما را در چند بخش خلاصه کرده و تکلیف ما را در هر بخشى روشن نموده است:
نخست مىفرماید: «خداوند فرایضى را بر شما واجب کرده، آنها را ضایع نکنید. این فراز اشاره است به واجباتى همچون نماز و روزه و حج و جهاد و زکات و امثال آن که هر یک داراى مصالح مهمى است و باید آنها را کاملاً حفظ کرد و منظور از تضییع کردن شاید ترک نمودن باشد یا ناقص انجام دادن، همانگونه که در حدیثى از امام باقرعلیهالسلام آمده است: نماز هنگامى که در اول وقت انجام شود به آسمان مىرود و سپس به سوى صاحبش بازمىگردد در حالى که روشن و درخشان است و به او مىگوید: من را محافظت کردى خدا تو را حفظ کند و هنگامى که در غیر وقت و بدون رعایت، دستوراتش انجام شود به سوى صاحبش برمىگردد در حالى که سیاه و ظلمانى است و به او مىگوید: مرا ضایع کردى خدا تو را ضایع کند.(کافى،ج3،ص268)
در دومین فراز مىفرماید: خداوند حدود و مرزهایى براى شما تعیین کرده از آن فراتر نروید. حدود، اشاره به شرایط و برنامههاى خاصى است که براى حقوق انسانها در کتاب و سنت آمده که اگر از آنها تجاوز شود، یا حقى پایمال مىگردد و یا به ناحق کسى صاحب اموالى مىشود.
در سومین دستور مىفرماید: «خداوند شما را از امورى نهى کرده، حرمت آنها را نگاه دارید. روشن است که این قسمت اشاره به گناهان کبیره و صغیره است که در کتاب و سنت وارد شده و عمومشان به دلیل مفاسدى که در آنها براى دین و دنیاى مردم هست تحریم شده است.(شرح مکارم شیرازی ذیل حکمت 105)
از مباحث بیان شده نتیجه میگیریم که مسئله تربیت فرهنگی در حوزه بندگی وقتی محقق میشود که توحید با شرایطش که موارد ششگانه فوق است، محقق شود. توجه به موارد فوق توحید بندگان را قوی و غنی و مستحکم میکند و باعث تربیت نفس انسان میشود. اعتقاد به این موارد انسان را از شرک و خودپسندی و تکبر باز میدارد و همچنین باعث میشود که فقط امید و اتکایش به خداوند باشد و نگاهش به هیچ موجود خرد و ضعیفی نباشد. و بدین وسیله است که راه هدایت باز شده و مانع انحرافات انسان میشود. پس تربیت نفس در حوزه بندگی در الویت انسان قرار دارد.