مادر در سینمای ایران نقش پر رنگ و موثری را داشته و دارد، جایگاهی که اگر این سوال را از کسی بپرسید چگونه به نقش و جایگاه مادر در سینما نگاه میکنید با کمی تامل خواهد گفت، برو «شیار 143» را ببین! به وجد میآیی! به حدی جایگاه مادر و زن را پررنگ نشان داده که هیچ نقد نامثبتی در آن جای نمیگیرد، نه تنها مادر در «شیار143» بلکه فیلم «مادر» با بازی رقیه چهرهآزاد، یا بازی تحسینبرانگیز آفرین عبیسی در سریال «دکتر غریب»، بازی رابعه مدنی در «وضعیت سفید» تماما آینه تمام قد در فیلمها و سریالها هستند که میتوان از آنها یاد کرد که ارج و منزلت مادر را به نمایش گذاشتند.
«الفت» در فیلم «شیار 143» نمایشی از قدرت مادری است که همسرش را از دست داده و همراه مادرش فرزندانش را بزرگ کرده، در روستا کشاورزی، دامداری و قالیبافی میکند و بچههایش را بزرگ میکند. الفت (با بازی مریلا زارعی) سختیهای زندگی او را سر پا نگه داشته تا مادریاش دچار خدشه نشود.
مادر ِ مادر
«رقیه چهره آزاد» از دیگر مادران سینمای ایران است که همه از آن به نیکی یاد میکنند هم از نقشش هم از مادریاش که در فیلم مادر تمامی لحظاتش پر از عشق و عطوفت مادری بود که قصد داشت فرزندانش کنار او باشند، آنها را به آغوش بکشد و قلبشان را از عشق مادری پر کند.
چادر گل گلی حمیده خیرآبادی
حمیده خیرآبادی از دیگر مادرانی بود که حتی لقب مادر سینمای ایران را به او دادند نقش مادری او در سریال «پدرسالار» یکی از بازیهایی بود که از یاد و خاطره هیچ شخصی نمیرود، نوستالژی که همه از او به مادر قدرتمند و تکیهگاه فرزندان یاد میکند. خیرآبادی آن مادری است که زنگ صدایش و رنگ سیمایش تماما مادر است آن مادر مهربانی که نمیخواهد خار به دست فرزندش برود، مشکلات آنها را یک به یک گوش میدهد تا حل کند انگار زیر آن چادر گل گلی همیشه روی سرش عشق موج میزند.
بیبی و قصههایش
قصههای مجید را دهه شصتیها به یاد دارند که بیبی قصه مجید چقدر تمام هم و غماش را گذاشت تا مادری کند، چقدر دلواپس مجید بود، چقدر برای مجید وقت و زندگیاش را گذاشت تا غصه نخورد تا دلش نگیرد تا ناراحتی بر چهره نازکش نشیند، پروین دخت یزدانیان نقش بی بی را در ذهن تمامی دهه شصتیها ماندگار کرده است.
مادری قدرتمند اما دلنشین
مسافران و بازی جمیله شیخی که از مادران ماندگار سینمای ایران به حساب میآید توانست شمایل مادری مادری را به تصویر بکشد که خصلتهای متفاوت و مقتدرانهای دارد بازی جمیله شیخی در فیلم مسافران به حدی دلنشین و با قدرت است که اگر نامی از مسافران ببریم محال است کسی بازی جمیله شیخی را به یاد نیاورد و از اقتدارش نامی نبرد.
قدرت در خود مادر نه در نقش!
زنهای «از کرخه تا راین»، «بوی پیراهن یوسف»، «برج مینو» انگار یک چیز مشترک دارند، زنانی که هم نقش زن قوی را ایفا کردند و هم مادری توانمند به قدرتمند بودن! زنانی که در این فیلمها هستند همه با همهچیز میجنگند تا به آرمانی که مدنظرشان هست، برسند. نه آرمانی ماورایی و آرزویی دستنیافتی بلکه آرمانی که بتوانند زندگی را برای آدمهای اطرافشان آسانتر کنند.
گیلانه؛ مادری تمام عیار
خس خس نفسهای پسر او را مادری تمام عیار کرده، او که جان میدهد به سرش تا نفس بکشد، شده است نفس پسرش، او مادر است نه پرستار تنها مادر و مادر، اینها برشی است در نگاهی از فیلم «گیلانه»! مادر با افکندن سایه لطف، مهربانی و محبت دنبال انتقام و زخم زدن نیست. گیلانه در سینمای ایران فراموش نشدنی است.