تبیان، دستیار زندگی

مرام حمید، مادر فلسطینی در نامه‌ای برای نوزاد سه ماه‌اش از این روزهای غم انگیز غزه برایش می‌گوید

خواستیم زندگی کنیم؛ نگذاشتند...

زندگی در غزه همیشه چالش برانگیز بوده؛ اما ما سعی کردیم زندگی کنیم، رویاپردازی کنیم و پیشرفت کنیم. حتی امید در حال حاضر مانند یک شی گران‌بها به نظر می رسد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه ناجی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 نوار غزه ، جنگ ، بمباران ، کودکان ، مادر فلسطینی ،  بیمارستان الشفاء ، اسرائیل ، رژیم صهیونیستی 
نوار غزه - نوزاد من "ایاس"سه ماهه شده است و برادرزاده‌ام "عز"به تازگی یک ماهش را تمام کرده است.

این یادداشت من به آنها است: عز و ایاس عزیزم، من می‌فهمم که شما احساس می‌کنید چیزی اشتباه است. واکنش شما به انفجارها قابل لمس است؛ با هر صدای بمباران و هواپیماهای بالای سرمان، پریشان می‌شوید، قلبتان به تپش می‌افتد و گریه می‌کنید.

بچه‌های عزیزم؛

من این نامه را با این امید می‌نویسم که در دنیای امنی بزرگ شوید تا آن را بخوانید. با این حال، متأسفانه، این نتیجه نامشخص است. وضعیت جاری مرا وادار می‌کند که این شهادت را برای نسل شما مستند کنم. همانطور که به چشمان شما خیره می‌شوم، تصور می‌کنم نوزادان نارس در بیمارستان الشفاء در حال جابجایی هستند و زندگی‌شان در خطر است.

دنیا به گورستانی برای بی‌گناه‌ترین موجودات تبدیل شده است. من به داستان‌های دردناک والدینی فکر می‌کنم که نمی‌توانند به دلیل تهاجم زمینی به فرزندان منتظرشان برسند یا بدتر از آن، به کسانی که ممکن است آواره یا کشته شده باشند. بچه‌های من، قلبم به شدت تیر می‌کشد. هر روز در بیمارستان برای بچه‌هایی که در میان این هرج و مرج بزرگ می شوند اشک می ریزم. وقتی می‌بینم آنها در چادرهای موقت می‌خندند، گریه می ‌کنم، غافل از فاجعه غم ‌انگیزی که در اطراف آنها رخ می‌دهد، واقعیتی که آنها ممکن است فقط در آینده درک کنند.

هفته گذشته گریه و ناراحتی بی‌وقفه شما، ما را متحیر کرد تا اینکه درد کلیه مادربزرگتان علت آن را فاش کرد - آب ناپاک. علیرغم آگاهی ما، هیچ جایگزینی نداشتیم، هر روز در جستجوی آب به بیمارستان و محل کار فعلی من به‌عنوان یک روزنامه‌نگار می‌رفتیم و به دنبال اطلاعاتی در مورد منابع آب موجود می‌گشتیم. ما در جستجوی بطری‌های آب معدنی تمیز برای ایمنی شما بودیم.

لذت بازگشت به خانه با آب شبیه به نگه داشتن یک گنج است، یادآور آشفتگی اطراف، یک نیاز اولیه - آب. کمبود فراتر از آب است و ما را نگران کم شدن شیر خشک و لوازم پوشک شما می‌کند. اکنون همه چیز حول محور جلوگیری از گرسنگی می‌چرخد. من می‌خواهم شما را با این دنیای "شگفت انگیز" که شاهد مبارزه ما تحت ابزارهای مختلف نسل‌کشی است، آشنا کنم. گذشته از کمبود آب و غذا، بیش از یک ماه بدون برق، اینترنت، شبکه های ارتباطی، محصولات سوپرمارکت، نان یا سوخت بوده‌ایم.حملات هوایی مداوم باعث خونریزی‌های بی پایان می‌شود و تمام جنبه‌های زندگی را هدف قرار می‌دهد و این دنیا را برای نوزادان بی‌گناهی مانند شما ناامن می کند. هر روز در بیمارستان شاهد جسدهایی هستم که در کفن‌های خونین پیچیده شده‌اند - زنان، مردان و بزرگان - اما دردناک‌ترین آن‌ها بدن بچه‌ها هستند. بچه‌های اینجا صدای موشک‌ها را قبل از ملودی‌های دوران کودکی یاد می گیرند. آوارگی، قطع ارتباط، داغدار بودن و محاصره شدن، این شرایطی است که مردم غزه تجاوزات مداوم اسرائیل را تحمل می‌کنند.

عزیزان من؛

شاید این آخرین نامه من باشد. یادمان باشد کسانی را که در برابر رنج ما ساکت ماندند را نبخشیم. زندگی در غزه همیشه چالش برانگیز بوده است، اما ما سعی کردیم زندگی کنیم، رویاپردازی کنیم و پیشرفت کنیم. اکنون، پشیمانی به هر لحظه‌ای که تصور می‌کردیم شما را به زندگی بهتری می‌آورد، سایه می‌اندازد. مشاهده لبخندها و بغل گرفتن تو در میان این شلوغی و هرج و مرج قلبم را می‌شکند. امید به آینده‌ای بهتر در اینجا کمیاب است. به نظر می‌رسد آینده فقط شکنجه بیشتری را نوید می‌دهد.