ژاکلین نسی روانشناس بالینی و استادیار گروه روانپزشکی و رفتار انسانی در دانشگاه براون در رود آیلند است. او در مورد نقش رسانههای اجتماعی در سلامت روان و رشد نوجوانان تحقیق میکند که در ادامه بخشی از مقاله او درباره میزان اثرگذاری رسانههای اجتماعی روی خطر خودکشی را میخوانیم.

رسانههای اجتماعی؛ زهر یا پادزهر؟
«در صحنه ای از فیلم معضل اجتماعی (2020)، یک نوجوان خیالی روی تختش نشسته است، در تاریکی کامل و در حالیکه چشمانش پلک نمیخورد به صفحه تلفن همراهش چشم دوخته. او به طور افراطی به این دستگاه معتاد و از مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه غافل شده است. نور تلفنش در حالی که او محتوایی را تماشا میکند کن لزوما برایش مفید نیست، نمایش تصویری واضح از یک فناوری را نشان میدهد که میتواند جامعه را ویران کند و سلامت روان جوانان آن را از بین ببرد.» برخی از محققان میگویند که استفاده از رسانههای دیجیتال، پیامدهای منفی روی سلامت روان مانند افسردگی دارد، همین موضوع چالشی ایجاد کرد که به سراغ این سوال برویم که اساسا چه زمانی و چگونه رسانههای اجتماعی بر ما، به عنوان یک فرد، تأثیر میگذارند؟
وقتی سروکله رسانههای اجتماعی پیدا شد
برخی از محققان با استناد به ارتباط بین استفاده از رسانههای دیجیتال و پیامدهای سلامت روان مانند افسردگی، به همین اندازه استدلال کردهاند. با این حال، دیگران این دیدگاه را به چالش کشیدهاند و استدلال میکنند که این انجمنها ناسازگار و بسیار کوچک هستند که یک موضوع بحثبراگیز میان محققان و عموم مردم را شکل داده است. اما آیا استفاده از رسانههای اجتماعی برای سلامت روان ما خوب است یا بد؟ زمانی این بحث مهم میشود که اثرات استفاده از رسانههای اجتماعی بر خطر خودکشی را در نظر میگیریم. برای مثال در سالهای 1999 تا 2018، میزان خودکشی در ایالات متحده 35 درصد افزایش یافته است. در میان زنان، دختران 10 تا 14 ساله کمترین خطر خودکشی را داشتند؛ اما در این دوره شاهد افزایش چهار برابری در میزان خودکشی آنها بودیم. در همان زمان، استفاده از رسانههای اجتماعی به طور تصاعدی افزایش داشته است. اما حالا ، 84 درصد از بزرگسالان 18 تا 29 ساله ایالات متحده از رسانههای اجتماعی استفاده میکنند و تقریباً نیمی از نوجوانان میگویند که همیشه آنلاین هستند.
تنها عامل نیست اما تاثیر دارد!
آیا این افزایش در خطر خودکشی و استفاده از رسانه های اجتماعی مرتبط است؟ علیرغم احساسات منفی غالب در مورد رسانههای اجتماعی، حقیقت این است که ما نمیدانیم. چالشهای زیادی برای مطالعه موضوعی مانند این وجود دارد. خودکشی یک پدیده فوقالعاده پیچیده است و تقریباً هرگز اینطور نیست که یک عامل تنها علت آن باشد. کارآزماییهای تصادفیسازی و کنترلشده، استاندارد طلایی علمی، نمیتواند این سوال را حل کند. ما نمیتوانیم به یک دوره باستانی (یعنی سال 2003، قبل از فیسبوک) در زمان سفر کنیم و به طور تصادفی برخی افراد را به استفاده از رسانههای اجتماعی اختصاص دهیم و برخی را نه! علاوه بر آن استفاده زیاد از رسانههای اجتماعی که در عملکرد روزانه اختلال ایجاد میکند.
اذیتهای سایبری، قربانی میگیرد
در مطالعهای که توسط بنیاد آمریکایی پیشگیری از خودکشی انجام شد، افرادی که مورد آزار و اذیت سایبری قرار میگیرند رابطه مستقیمی با افکار خودکشی، خودآزاری و یا اقدام به خودکشی دارند. مثلا طبق تحقیقاتی که انجام شده، نوجوانان در رده سنی 14 سال، معمولاً از انتخاب افراد در زندگی واقعی میترسد... بنابراین می توانند پشت رسانههای اجتماعی پنهان شوند و از طریق آن شما را انتخاب کنند و این میتواند زندگی شما را به راحتی نابود کند. شما از دست بچههای مدرسه و اذیت و آزارهایشان فرار کردید در حالیکه در مجازی افراد بیشتری در جهان بدون آن که شما را بشناسند، قضاوتتان میکنند! مجازی یعنی همین؛ وقتی همه جا پست می شود، همه جا هست.
مراقب محتواهای فضای مجازی باشید
علاوه بر زورگویی سایبری، نوع دیگر ایجاد یا مصرف محتوایی است که صریحاً با خودکشی مرتبط است؛ از جمله پستها، پیامها و ویدیوها با ارجاعات تصویری یا متنی به این موضوع. قرار گرفتن در معرض اطلاعات مربوط به یک خودکشی در یک جامعه هم ممکن است خطر خودکشی را در میان افراد آسیبپذیر به ویژه نوجوانان، افزایش دهد مخصوصا زمانی که اطلاعات خودکشی با جزئیات روشهای آن به صورت پر زرق و برق در اینترنت ارائه میشود. متاآنالیز ما بازنگری بررسیهای قبلی است و نشان میدهد که افرادی که مورد آزار و اذیت سایبری قرار میگیرند بیشتر احتمال دارد افکار خودکشی، خودآزاری غیرخودکشی و یک یا چند اقدام به خودکشی را گزارش کنند. تقریباً همه این مطالعات مقطعی هستند. با این حال، ما میتوانیم از شواهد دیگر استنباط کنیم که قربانیسازی سایبری با سایر پیامدهای سلامت روان (مانند افسردگی، اضطراب) در طول زمان در جوانی مرتبط است و اینکه قربانیسازی آفلاین در طول زمان با (افکار خودکشی) همراه است.
محتواهای مربوط به خودکشی، مسری است؟
متاآنالیز ما نشان می دهد که هم افرادی که محتوای مربوط به خودکشی را پست می کنند و هم افرادی که در معرض آن قرار می گیرند سطوح بالاتری از افکار خودکشی و احتمال تلاش برای خودکشی را گزارش می دهند. دوباره یک سوال کلیدی در اینجا مطرح میشود، اما یک مطالعه نشان داد که جوانانی که در معرض محتوای خودآزاری آنلاین قرار گرفتند، یک ماه بعد افکار خودکشی و خودآزاری شدیدی را تجربه کردند. علاوه بر این، نظریههای به اصطلاح سرایت خودکشی پیشنهاد میکنند قرار گرفتن در معرض اطلاعات مربوط به یک خودکشی در یک جامعه ممکن است خطر خودکشی را در میان افراد آسیب پذیر، به ویژه نوجوانان، افزایش دهد. این اثرات زمانی بیشتر رخ میدهد که اطلاعات، خودکشی را پر زرق و برق می کند یا جزئیات روش های خودکشی را ارائه می دهد. تا جایی که افراد در معرض خطر با این نوع محتوا به صورت آنلاین مواجهه می شوند. بنابراین، آیا پاسخ این است که افرادی که در معرض خطر خودکشی هستند از رسانه های اجتماعی دور نگه داشته شوند یا حذف همه محتوای مربوط به خودکشی در این پلتفرم ها؟ چنین رویکردی به شدت به یک ارتباط متوسط متکی است، ارتباطی که مزایای بالقوه رسانه های اجتماعی را از دست می دهد. استفاده از رسانه های اجتماعی برای ارائه اطلاعات در مورد خطر خودکشی، کاهش انگ، و ارتقای دسترسی به منابع و درمان، شاید یکی از بزرگترین مزایای آن در زمینه سلامت روان باشد.
راه نجات یا مین زمینی؟
اثرات استفاده از رسانه های اجتماعی بر سلامت روان پیچیده است. برای برخی از ما، رسانه های اجتماعی یک راه نجات خواهد بود - ما را در مواقع ضروری به دوستان، خانواده یا غریبه ها متصل می کند. برای دیگران، این یک مین زمینی خواهد بود - ما را در معرض محتوای محرک یا آزار و اذیت قرار می دهد. برای بیشتر، بسته به زمان و نحوه استفاده از آن، هر دو خواهد بود. اینها تفاوت های ظریفی هستند که در یک میانگین گم می شوند. شاید مضرترین نتیجه تکیه بر میانگین ها در مورد رسانه های اجتماعی و سلامت روان این باشد که فرصت بازجویی از تجربیات آنلاین خود را از دست می دهیم. ممکن است هر آنچه الگوریتم به ما ارائه میدهد را بهطور خالی مرور کنیم و احساسی را که در ما ایجاد میکند بپذیریم.
برای والدین و کسانی که با جوانان کار میکنند
میتوانیم نوجوانان را برای استفاده آگاهانهتر تشویق کنیم، به آنها کمک کنیم تشخیص بدهند که چه زمانی رسانههای اجتماعی برایشان مفید است و چه زمان مضر. ما میتوانیم نوجوانان را وادار کنیم تا در مورد تجربیات آنلاین خود فکر کنند، اینکه کدام رفتارها در شبکههای اجتماعی حال آنها را بهتر میکند؟ و کدام یک حال آنها را بدتر میکند؟ آنها چه نقاط قوت و آسیبپذیری فردی را با خود به دنیای دیجیتال میآورند؟ و در نهایت برای تلاش آنها از استفاده مفید رسانههای اجتماعی حمایت کنیم.
بیشتر بخوانید
پرونده ویژه خودکشی – ۳
-
[placeholder]