با آشپزی از استرس دور شوید!
اگر در شرایط استرس زا قرار دارید یا نمیتوانید ذهنتان را آرام کنید، آشپزی کنید. یکی از فواید و تاثیرات کوتاه مدت آشپزی بر سلامت روان همین است.
وقتی یک روز غرق در آشپزی میشوم، بازیگوش و پرشهامت و پرخاطره میشوم. بُرد این فعالیت برای من از هر داروی ضداسترسی بیشتر است.
ذهن من اغلب بدون توقف میچرخد. البته که من از تکنیکهای مختلف و محبوب ضداضطراب آگاه هستم: مدیتیشن، نفسکشیدن آگاهانه، یادداشت روزانه و... . من همه آنها را امتحان کردم؛ اما شکست خوردم. شاید هم آنها مرا شکست دادند.
بیشتر روزم را بیحرکت میگذرانم، پشت میز مینشینم، بیسروصدا سعی میکنم ایدههایی را که بینظم در سرم میرقصند، به هم ببافم. تمرینات تمدد اعصاب که شامل نشستن یا درازکشیدن هستند، فقط به چیزی که در وهله اول باعث اضطراب من میشود، خیلی نزدیک هستند. وقتی کارم تمام میشود، بهدنبال انجام کاری کاملاً متفاوت هستم. ممکن است برای شما هم همینطور باشد: شاید لازم باشد با کفشهای اسپرت پیادهروی کنید، در کلاسهای هنری شرکت کنید، به شنا بروید یا با فعالیت دیگری کنار بیایید.
برای من، آن فعالیت نجاتبخش که سرحالم میکند، آشپزی است. من میتوانم تمام بعدازظهرها را در آشپزخانه صرف تهیه گرانولا، تارت یا نان کنم؛ بدون اینکه متوجه گذشت زمان شوم. آشپزی باعث میشود که مفهوم زمان را بهکلی فراموش کنم؛ بهاستثنای زمانی که زمانسنج به من یادآوری میکند که خمیر را استراحت بدهم. من شخصاً پختن غذا را استرسزاترین شکل آشپزی میدانم؛ اما معتقدم هر فردی میتواند در تهیه غذاهایی که بیشتر دوست دارد، اعم از شیرینی، سوشی یا اسموتی، آرامش خود را پیدا کند.
بهطور خلاصه، آشپزی روشی است که من با هوشیاری آرام میشوم. دنیای تمرکز حواس که معمولاً به کسانی که نیاز به رفع فشار دارند توصیه میشود، بزرگتر از آن چیزی است که فکر میکنید. بهطور کلی، تمرکز حواس به تمرین آگاهی از افکار، احساسات، احساسات بدنی یا محیط اطراف خود و انجام این کار بدون قضاوت اشاره دارد. مدیتیشن روشی است که بهطور گسترده برای ذهنآگاهی انجام میشود؛ اما اینطور نیست که فقط همین گزینه وجود داشته باشد. تاد اسیگ، یک روانکاو آموزشی و ناظر در مؤسسه ویلیام آلنسون وایت در شهر نیویورک و از طرفداران پرشور فواید ذهنی آشپزی خانگی میگوید: «هرگونه ذهنآگاهی، ذهنآگاهی خوبی است. چه مدیتیشن، دویدن یا آشپزی که شما را به لحظه آگاه میکند، عالی است.»
هر زمان که چند هفته پراسترس داشته باشم، معمولاً یک «روز آشپزی» را برنامه ریزی میکنم. برای اینکه هفته بعد چه بخورم برنامهریزی میکنم، مقداری مواد مصرف میکنم و بعدازظهر را صرف سه یا چهار دستور غذا میکنم. کار روی دستورالعملهایی که از قبل بلدم، اعتمادبهنفس من را تقویت میکند. در عوض، آزمایش برخی از موارد جدید برایم شگفتیزاست. در پایان، من از ثمره کارم احساس رضایت میکنم؛ حتی اگر همه دستورالعملها خوب از آب درنیایند. بعد از ساعتها حرکت در اطراف آشپزخانه، در واقع از احساس خستگی جسمی خودم قدردانی میکنم؛ حتی زمانی که از نظر ذهنی شادابم.
پس از تأمل درباره نقش آن در زندگیام، شروع کردم به پرسیدن از دیگران که آیا آشپزی برای آنها چیزی فراتر از «فقط آشپزی» است؟ وقتی از دوست موسیقیدان یونانیام در لندن پرسیدم که چرا آشپزی را دوست دارد، گفت چون به او کمک میکند در پایان روز آرام بگیرد؛ بهخصوص وقتی بداهه دستور پختی را دنبال میکند. او میگوید: «من فقط جریان فرآیند را دنبال میکنم و مواد مختلف را با هم ترکیب میکنم.»
امانوئل تورکت بنیانگذار یک شرکت توسعه فردی بر پایه آشپزی بدون دست پخت است. برای او نیز آشپزی راهی برای تقویت ارتباط فرد با زمان حال است: او میگوید: «ما خیلی بیشتر در جنبه فیزیکی و حسی هستیم. هنگام تمرین آشپزی آگاهانه ما واقعاً در لحظه حضور داریم؛ به خودمان و با آنچه احساس میکنیم مرتبط هستیم.»
با وجود توصیه تورکت، آشپزی بدون دستورالعمل، روش اصلی من نیست. با این حال، من اغلب با استفاده از یک دستورالعمل برای الهامگرفتن نوعی راه میانبر پیدا کردهام. یعنی خودم را ملزم نمیدانم که دقیقاً همان را دنبال کنم و مثلاً ممکن است مواد یا مقادیر خاصی را تغییر دهم. این کار به من اجازه میدهد کمی آزادتر باشم و با تجربه اکنون خودم هماهنگتر شوم.
یکی از ویژگیهای اصلی هر نوع آشپزی این است که تمام حواس پنجگانه را درگیر میکند. این جنبه چندحسی آشپزی مرا به یاد ابزاری برای مقابله با موقعیتهای استرسزا میاندازد: تکنیک 5-4-3-2-1. این تکنیک با تشویق شما به پنج چیز که میتوانید ببینید، چهار چیز که میتوانید لمس کنید، سه چیز که میشنوید، دو چیز که میتوانید بو کنید و یکی که میتوانید بچشید، کمک میکند تا بهسرعت با لحظه حال ارتباط برقرار کنید. امتحان آن باعث میشود خود را در تجربه حسی دریابید. ممکن است متوجه شوید که در پایان کمی آرامتر یا کمتر غرق شدهاید. آشپزی به شما این امکان را میدهد کارهای مشابهی انجام دهید: توجه به مواردی مانند خردکردن سبزیجات رنگارنگ، بافت خمیر، رایحه مخلوط ادویه و البته طعم مواد و محصول نهایی. در آشپزخانه، میتوانید تمام حواس خود را بهطور کامل درگیر کنید؛ این کار دست شما را میگیرد تا تصمیم بگیرید آگاهانه به هر یک از آنها توجه کنید.
در طول یکی از قسمتهای پادکست آزمایشگاه شادی، گرچن روبین، نویسنده کتاب زندگی در پنج حس (2023)، به مجری برنامه لوری سانتوس گفت که در بیشتر عمرش، بهاندازه کافی تجربیات حسی خود را بازتاب نداده است: «من نمیدانستم... چقدر با حس لامسه هماهنگ هستم و چقدر تجربههای لمسی خاص را دوست دارم. حتی چیزهایی مانند پوستکندن تخممرغ آبپز را.» با گوشدادن به این پادکست، متوجه شدم که چرا پختن نان تا حد زیادی، نوع پختوپز محبوب من است. بوی تند مخمر، مزه نان خام، ظاهر یک گلوله هوای سفید کمرنگ! خبری از صداهای تهاجمی دستگاه همزنم نیست، بلکه دارم خمیر را به به یک بریوش بافتهشده یا یک باگت نازک درمیآورم. انگار خمیر بازی بچگانه دست گرفتهام و دارم آن را شکل میدهم . همین حس آن را به یک فعالیت دلپذیر تبدیل میکند.
در حالی که من آشپزی را تا حدی به لطف نگرش آگاهانهای که تشویق میکند، ترمیمکننده میدانم، بهگفته اسیگ، بهعنوان زمان بازی هم میتواند عمل کند. او میگوید: «وقتی به دلایل تفریحی خودتان آشپزی میکنید، میتوانید در این مکان متمرکز باشید؛ جایی که فقط باقالیهایتان را پوست میکَنید، سسهایتان را کنار هم میچینید و فقط اوقات خوشی را سپری میکنید»؛ تبریک! به چهارسالگی برگشتی.
بخش اعظم زیبایی دوران کودکی در این است که بتوانیم بدون نگرانی عمل کنیم، کنجکاو باشیم و بدون تردید حضور داشته باشیم. این حالتی است که بسیاری از ما در زندگی پراسترس خود در بزرگسالی آرزوی آن را داریم و ممکن است فکر کنیم اجازه دسترسی به آن را نداریم. آشپزی به من کمک می کند تا این حالت را بهدست بیاورم. وقتی کوکی میپزم، دوست دارم روی آنها را با مرواریدهای طلایی یا پاشیدن پودر قند تزئین کنم یا با چاقو یا وسایل دیگر شکلهای خندهدار درست کنم. حتی اگر خیلی خوب از آب درنیاید، خیلی اهمیتی نمیدهم؛ زیرا این کار را بهخاطر زیبایی انجام نمیدهم، بلکه هدفم فقط سرگرمی است. بنابراین، برخی از بازیهای همیشگی در آشپزخانه، در حکم وسیلهای برای اتصال مجدد به این شیوه زندگی است.
یکی دیگر از عناصر مهم آشپزی این است که بههمان اندازه که شما را تشویق میکند در لحظه حال گم شوید، به گذشته نیز مرتبط است و با آن شکل میگیرد. آنچه برای طبخ انتخاب میکنید و روشی که آن را تهیه میکنید، ممکن است تا حدی از ترجیحات و تکنیکهای والدین، پدربزرگ و مادربزرگ، دوستان یا همکاران شما ناشی شود. هر بو و مزهای قدرت احیای خاطرات خاصی را دارد.
این پیوند با گذشته بخشی از غنای روانی آشپزی و پتانسیل آن برای بازیابی است. اسیگ میگوید: «آشپزی با خاطرات کسانی که شما را دوست داشتند و کسانی که دوستشان داشتید، بسیار گره خورده است.» البته همانطور که او اشاره میکند، غذا و خوردن برای افراد مختلف میتواند معانی بسیار متفاوتی داشته باشد. برای برخی، تداعیهایی را در ذهن بازخوانی میکند که ممکن است خوشحالکننده نباشد؛ مثلاً یادآوری دوران کودکی سخت یا جنگیدن با اختلال در خوردن غذا. در این موارد، آشپزی ممکن است بهترین راه برای تمرین تمرکز حواس یا بازی نباشد؛ حداقل در حال حاضر. با این حال، همانطور که روبین در پادکست آزمایشگاه شادی صحبت کرد، میتوان عمداً از حواس، از جمله بویایی، در خلق خاطرات جدید نیز استفاده کرد. او مثالی از زن و شوهری را به اشتراک میگذارد که در طول ماه عسل خود از یک عطر خاص استفاده میکنند تا به خود اجازه دهند تا آخر عمر از خاطرات شاد و برخاسته از عطر آن دوران استفاده کنند. امتحانکردن دستورالعملهای جدید و مواد جدید و انتخاب از میان معطرترینها مانند شکوفه پرتقال یا گارام ماسالا، ممکن است به شما کمک کند تا بهراحتی از خاطرات مثبتی که در فرآیند پخت غذا و بهاشتراکگذاری آن با دیگران ایجاد میکنید، استفاده کنید. شما از این نظر برای خودِ آیندهتان آشپزی میکنید. و اگر در انتخاب مواد غذا هوشمندانه مواد سالمی را انتخاب کنید، خود غذا میتواند مزایای بعدی برای سلامت روانی شما داشته باشد.
اگر بهتازگی عادت آشپزی را در خود ایجاد کردهاید، پیشنهاد میکنم با چیزهایی شروع کنید که برایتان آسان است. اولین باری که سعی کردم خیالم را با آشپزی راحت کنم، دو غذای مورد علاقهام را درست کردم: تارتی بود که با سالاد تبوله سرو میشود. برای یک ساعت کامل، مسئله خردکردن مواد و مخلوطکردن آنها با هم بود. جای شکستخوردن نداشت و بهاندازه کافی آسان بود تا بتوانم شروع کنم.
آشپزی اغلب یا کاری سخت دیده میشود یا اشتیاق! اما همانطور که تجربیات خودم و دیگران نشان میدهد، میتواند یک فعالیت آرامشبخش باشد که شما را از طریق حافظه، به زمان حال، از طریق حواس به آینده و از طریق تغذیه فیزیکی و ذهنی که فراهم میکند، به یکباره به گذشته متصل کند. دفعه بعد که وارد آشپزخانه میشوید و دستتان را در یک غذای جدید امتحان میکنید، سعی کنید آگاهانه به آنچه در ذهن و بدنتان میگذرد، توجه داشته باشید که آشپزی چه نوع احساساتی را در شما ایجاد میکند.
ترجمه از سایت https://psyche.co/