تبیان، دستیار زندگی

دستخط

کاش برای میزبانی به اندازه عفت خانم همت می‌کردید!

این زمین برای کاشت سیب زمینی خوبه نه فوتبال!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : رویا هاشمی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :


"این زمین برای کاشت سیب زمینی خوبه نه فوتبال!" همین یک جمله از گزارشگر عربستانی درباره زمین استادیوم آزادی در فضای مجازی کافی بود تا ما ایرانی‌ها به قدری کاممان از این کج سلیقگی مسئولان تلخ شود که دیگر حتی باخت دو بر هیچ پرسپولیس مقابل النصر هم به چشممان نیاید. النصری که حاشیه‌های آمدنش آن هم با رونالدو به یک اتفاق پر سر و صدا تبدیل شد.

تیم النصر به واسطه خریدن رونالدو مرکز توجهات همه رسانه‌های جهان بوده و از مدتها قبل معلوم بود که ما ایرانی‌ها قرار است میزبان بازیکنی باشیم که سالهاست لقب پرافتخارترین فوتبالیست دنیا را یدک می‌کشد. کسی که توی دوتا دوتا چهارتاهای دنیای مجازی هم پرجمعیت‌ترین صفحه را در شبکه‌های اجتماعی به نام خودش ثبت کرده. بنابراین هرقدر هم که بخواهیم ژست این را بگیریم که رونالدو یک نفر است مثل بقیه اما در نهایت نمی‌توانیم منکر قدرت رسانه‌ای عجیب و غریب کسی باشیم که فقط در اینستاگرامش بیش از ۶۰۰ میلیون دنبال‌کننده دارد.

قصه آمدن رونالدو و تیم النصر به ایران برای من شبیه داستان فیلم «مهمان مامان» بود. آنجا قصه از جایی شروع می‌شود که عفت خانم به عنوان مادر خانواده برای میزبانی از یک مهمان رودروایسی دار همه توانش را جمع می‌کند تا میزبان فوق‌العاده‌ای باشد... مثلا برای جوراب پاره پدر  خانواده حرص می‌خورد.... برای جمع کردن مرغ و خروس‌های مش مریم از حیاط خودش را به آب و اتش می‌زند و در نهایت همه همسایه‌ها را بسیج می‌کند تا با انداختن یک سفره خوش آب و رنگ این مهمانی را آبرومندانه پشت سر بگذارد... یک داستان با پایان خوش که شخصیت نقش اولش خوب بلد است از یک موقعیت بغرنج، بین فرصت و تهدید اولی را انتخاب کند.

بعد از بازی دیشب و با دیدن زمین شخم خورده ورزشگاه آزادی مدام افسوس می‌خورم که مسئولان کج‌سلیقه ما از دیروز تا امروز در تبدیل کردن این تهدیدها به فرصت‌ها چقدر نابلد و بی‌خیال‌اند. آدم‌هایی که گاهی انتظار داری به اندازه یک عفت خانم همت به خرج بدهند و برای برپایی یک میزبانی آبرومندانه آن هم جلوی مهمان‌های رودروایسی‌دار حرص بخورند و خودشان را به آب و آتش بزنند.