تبیان، دستیار زندگی
. گالری آثار مارك ریبو این روزها خانه عكاسان ایران شاهد برپایی نمایشگاهی از آثار مارك ریبو (Marc Riboud) عكاس معروف فرانسوی است كه از استادان بزرگ عكاسی مطبوعاتی به شمار می رود. او در 50 سال گذشته با سفر به 4 گوشه دنیا مجموع...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

كشف دنیا با یك دوربین عكاسی

. گالری آثار مارك ریبو

این روزها خانه عكاسان ایران شاهد برپایی نمایشگاهی از آثار مارك ریبو (Marc Riboud) عكاس معروف فرانسوی است كه از استادان بزرگ عكاسی مطبوعاتی به شمار می رود.

او در 50 سال گذشته با سفر به 4 گوشه دنیا مجموعه عكسهای ارزشمندی را تهیه كرده كه علاوه بر چاپ در معتبرترین نشریه های جهان ، در قالب 12 جلد كتاب نیز منتشر شده است.

امروزه عكسهای ریبو به عنوان آثاری هنری در مشهورترین موزه ها و مراكز فرهنگی جهان از جمله كتابخانه مركزی فرانسه ، موزه ویكتوریا و آلبرت انگلستان ، موزه هنر معاصر امریكا،موزه متروپولیتن و موزه لودویك آلمان نگهداری می شود.

راز ماندگاری هنر مارك ریبو، در عشق به زندگی است كه در تمام عكسهای وی موج می زند. او در این باره می گوید: «اگر میل به زندگی در شما بمیرد آثارتان رنگ می بازد، زیرا عكاسی یعنی احساس زندگی ، احساسی پرشور و همه جانبه.»

مارك ریبو سال 1923 میلادی در شهر لیون فرانسه به دنیا آمد. او پس از پایان جنگ دوم جهانی ، در رشته مهندسی تحصیل كرد و پس از اتمام درس ، در یك كارخانه صنعتی به كار مشغول شد؛ اما زیاد بر سر این كار نماند، چرا كه پس از تجربه دلپذیر عكاسی طی هفته ای كه در مرخصی به سر می برد، دیگر به كارخانه بازنگشت.

اولین موضوعی كه نگاه مارك جوان را به سوی خود جلب كرد، زندگی مردم در شهرهای بزرگ فرانسه و به ویژه پاریس بود. او كه تصمیم گرفته بود تمام وقت و نیروی خود را وقف عكاسی كند، به دیدار هانری كارتیه برسون شتافت كه همان زمان هم استاد بزرگ عكاسی مستند اجتماعی شمرده می شد.

كارتیه برسون پس از بررسی كارهای ریبو به او توصیه كرد از عكاسی صرف نظر كند و همان رشته مهندسی را ادامه دهد؛ اما زمانی كه اصرار و پافشاری این عكاس جوان را دید، توصیه خود را فراموش كرد و مارك ریبو را در نیل به هدفی كه در پیش گرفته بود، یاری داد.

اولین موفقیت حرفه ای مارك ریبو در سال 1953میلادی رخ داد و آن زمانی بود كه توانست عكسی با عنوان سرخوش برفراز ایفل را به مجله لایف بفروشد؛ موفقیتی كه تا عضویت او در آژانس عكس مگنوم درهمان سال امتداد یافت. سال 1955 میلادی ، سفرهای دور و دراز او آغاز شد.

ابتدا سیر و سیاحتی 2 ساله را در خاورمیانه ، پاكستان و هندوستان به پایان رساند و سپس سال 1957 به عنوان اولین عكاس خارجی ، وارد چین انقلابی شد. مارك ریبو 8 ماهی را در خاور دور گذراند و بعد سرفرصت از آلاسكا تا مكزیك را سیاحت كرد.

سفرهایی نیز به اروپای شرقی كرد و 3 ماه را در اتحاد جماهیر شوروی آن زمان به عكاسی پرداخت. در طول سالهای دهه های 70 و 80 میلادی ، سفرهای متعددی برای مارك ریبو پیش آمد كه به طور عمده زاییده دلبستگی های شخصی اش بود.

او در این باره می گوید: آن روزها شور و شوق داشتم كه دنیا را كشف كنم ، از خانه و كاشانه خود دل بكنم و از بند عادات رایج زندگی رها شوم.» شهرت عمده ریبو در عكاسی مطبوعات مرهون عكسهای سیاه و سفیدی است كه هاله ملایمی از نور در آنها دیده می شود.

توجه او به طرحهای هندسی و تركیب بندی آنها، یكی از مهمترین ویژگی های سبك شخصی اش به شمار می رود. او در توضیح و شرح علاقه خود به این تركیب بندی می گوید:«بسیار دوست دارم اشیا را تماشا و تكرار هماهنگی شكلها و تركیب بندی آنها را در معماری و آدمها جستجو كنم. لذت فوق العاده ای است وقتی می بینید شكلها و طرحها به صورتی دلخواه در چارچوب عكس جای می گیرند.»

بسیاری از منتقدان ، این ویژگی كار ریبو را متاثر از سبك معلمش ، هانری كارتیه برسون می دانند؛ اگر چه خود او نیز اذعان می كند كه با مشاهده عكسهای برسون توانسته است راز معماهای ریاضی تركیب بندی را كشف كند، اما باید گفت شیوه كار ریبو كاملا با سبك هنری معلمش تفاوت دارد.

كارهای كارتیه برسون مالامال از حركت و كشش است ، حال آن كه ویژگی اصلی عكسهای ریبو تعادل و هماهنگی است. عكاسی در نگاه و نظر مارك ریبو، تنها یك وسیله ارتباطی است میان عكاس و مخاطبانش كه به او اجازه می دهد دنیا را از دیدگاه خود در معرض تماشای مردم قرار دهد.

از این رو وی به شدت با كسانی كه می كوشند عكاسی را هنری روشنفكر مآبانه جلوه دهند، مخالف است ، چرا كه به اعتقاد او در این حالت عكاسی ماهیت اصلی خود را كه وسیله ای است برای دیدن، از دست می دهد.

با این كه كارنامه هنری ریبو، از او عكاسی متعهد می سازد كه عكسهایش آیینه فقر، محرومیت و ستیز بشر در نیمه دوم قرن بیستم است ، اما خود وی نگاهی ساده تر به عكاسی دارد و می گوید: «عكاس نباید به دنبال تشویق و یا تحریك كردن باشد؛ زیرا نمی تواند جهان را دگرگون كند، بلكه تنها می تواند آن را به نمایش بگذارد، بویژه هنگامی كه جهان خود در حال دگرگونی است.»