«تا بخواهید قهرمان و شریف کم نداریم»؛ اصل جملهاش این بود و چقدر درست میگفت اگر بخواهیم اسامی قهرمانان کشورمان را نام ببریم، باید صدها اسم ردیف کنیم که خیلیهایشان را مردم ما نمیشناسند و در میان تمام اتفاقات و رخدادهای فرهنگی گم شدهاند و مهجور ماندهاند.

اگر بخواهیم منصفانه به نقد بپردازیم تا نه سیخ بسوزد و نه کباب از صداوسیما اخیرا سریالی با نام «سوران» پخش میشود که اقتباسی آزاد از کتاب «عصرهای کریسکان» است. کتاب خاطرات جوان انقلابی و مبارز در آستانه وقوع انقلاب به نام امیر سعیدزاده است که کیانوش گلزار راغب آن را نوشته است. سریال «سوران» هم تقریبا در همین حال و هوا به سر میبرد، درست است که در این چند دهه سریالهای تاریخی از دوران دفاع مقدس، دوران قاجار یا پهلوی ساخته و تولید شده است و مخاطبان هم دوست داشتند اما انگار از آن دوران فاصله گرفتیم که وقتی «سوران» از تلویزیون پخش شد برخی از مخاطبان این اتفاق را با دیدی مثبت نگاه کردند و درباره سریال حرف میزنند. چون اتفاقات این سریال روایتی از احزاب مختلف در کردستان است که گروههای کومله در قالب گروههای شبه مبارز نظامی چه کار کردند و چه کسانی بودند. نگهبان او را کاک صالح صدا میزند. به محض نشستن کاک صالح میپرسد: «میدانی اینجا کجاس؟ -نمیدانم. -اینجا زندان مرکزی کوملهس. قوانین اینجا را میشناسی؟ -نخیر! -اینجا قوانینی داره که باید رعایت کنی حق نداری از سختی و شکنجههایی که شدی با زندانیا صحبت کنی اگه زود اصلاح بشی و تغییر عقیده بدی، آزاد میشی. -کاری نکردم که اصلاح بشم. اصلا نمیدونم چرا دستگیر شدم. -سرت تو کار خودت باشه. با هیچکس گرم نگیر. حق نداری اطلاعات منطقه رو به کسی بدی. بعد به نگهبان میگوید: «بهتره ایشون رو توجیه کنین. کلهش باد داره.» این بخشی از کتاب «عصرهای کریسکان» به حدی گیرا است که میتواند خودش یک فیلم کوتاه باشد چه برسد دستمایه سریال یا فیلم سینمایی هم قرار بگیرد، آن وقت در قاب تلویزیون و هنر هفتم جذابیتهایش هزاران برابر میشود. سریالهای اقتباسی در تلویزیون به حدی کم داریم که مخاطبان با دیدن این نمونهها به وجد میآیند اما هنوز مسئولان و متولیان این حوزه فرهنگی باز هم در بسط و گسترش این نوع فعالیتها تعلل میکنند و نادیده میگیرند. نادیده گرفتن قهرمانان در کشور ما فقط مربوط به قهرمانان و دلیران هشت سال جنگ تحمیلی نیست حتی در حوزه مدافعان حرم کمکاری داشتهایم. بسیاری از منتقدان با استعدادهایی که در کشور وجود دارد در تمام زمینههای هنری باز هم انتقادشان وارد است که این نوع کمکاریها قابل توجیه نیست. همیشه متولیان و مسئولان فرهنگی ارج نهادن به مقام قهرمانان و اهمیت دادن به این سوژهها را در بوق و کرنا کردند. حتی تریبونهای فرهنگی را مصادره کردند که بگویند که فعالیتهایی انجام میدهند اما باز هم به آن نقطهای که بتوان به آن افتخار کرد نرسیدیم ما فقط صحبت از آثار فاخر کردیم و این صحبت کردن و حلوا حلوا کردنها گامی در حوزه فرهنگ برنداشته است. میخواهیم در حوزه هنر برای ارج نهادن به قهرمانهایی مثل «سوران» ناامیدانه به طناب امیدواری آویزان شویم و به سوی رودخانه امیدواری سُر بخوریم و شاید در این رودخانه سقوط کنیم اما این سقوط در امیدواری است.
-
[placeholder]