تبیان، دستیار زندگی

ماجرای طلبه‌ای قصه‌خوان در روستاها

قصه توپ و رنگ!

در این سری از گزارش‌های تبیان به سراغ فردی رفتیم که عاشقانه دنیای کودکان را می‌شناسد، برایشان وقت می‌گذارد تا در رشد و آگاهی‌شان سهیم باشد، اسماعیل آذری‌نژاد طلبه‌ای که همه زندگی‌اش را برای بچه‌ها و آموزش به آن‌ها وقف کرده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه ناجی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
ماجرای طلبه‌ای قصه‌خوان در روستاها ، اسماعیل آذری نژاد ، موعظه ، قصه‌خوانی، گزارش تبیان، کودکان،
«روزها با سرعت نور می‌رن و میان درست مثل آدم بزرگ‌ها که در حال دویدن برای رسیدن و غرق نشدن در دنیای خودشون هستند، دنیایی که از نگاه کودکان جدی و خاکستری رنگه و حرف‌ها، انتخاب واژه و کلماتشون رنگ باخته و از سر عادت گفته می‌شه و  تنها بچه‌ها هستن که می‌تونن به این دنیای خاکستری، رنگ و گرما ببخشن، بچه‌هایی که خیلی وقت‌ها بی تفاوت از کنارشون رد می‌شیم و نادیده‌شون می‌گیریم»
در این سری از گزارش‌های تبیان به سراغ فردی رفتیم که عاشقانه دنیای کودکان را می‌شناسد، برایشان  وقت می‌گذارد تا در رشد و آگاهی‌شان سهیم باشد، اسماعیل آذری‌نژاد طلبه‌ای که همه زندگی‌اش را برای بچه‌ها و آموزش به آن‌ها وقف کرده است.

 

از موعظه تا قصه‌خوانی!

اسماعیل آذری نژاد 44 ساله اهل دهدشت که به قول خودش یک طلبه دوره گرد است، 10 سالی می‌شود که در کنار تدریس در حوزه، روستا گردی می‌کند با این تفاوت که به جای بالارفتن از منبر و موعظه و پند به جوان‌ها و کودکان در کنارشان می‌نشیند، باهم قصه می‌خوانند، حرف می‌زنند و بازی می‌کنند همان چیزهایی که همه بچه‌ها به آن نیاز دارند ولی کمتر پرداخته شده و کمرنگ است.

دنیای عجیب کودکانه

بچه ها نیاز به یک سری مهارت‌های زندگی دارند، نیاز دارند فضای ذهنی‌شان باز باشد و ما خیلی اوقات این فضا را از آنها دریغ می‌کنیم این‌ها را در جواب به سوال اینکه چرا به سراغ کودکان رفته؟ می‌گوید.

اسماعیل آذری نژاد درباره دنیای کودکانه توضیح می‌دهد:«بچه‌ها پاک‌ترین و معصوم‌ترین آدم‌های روی زمین هستند، نگاهشون به دنیا فرق داره و انرژی که ازشون می‌گیرم رو با هیچی تو دنیا حاضر نیستم عوض کنم!

بچه‌ها باید با شخصیت‌ها و فرهنگ‌ها آشنا باشند. من دیدم هیچ خبری تو خونه و مدرسه‌ها نیست! کتاب و قصه و بازی هیچ جایگاهی نداره و همین موضوع باعث شد دست به کار بشم برای همینه که میگم قصه، رنگ، توپ نماد و نیازی برای بچه‌هاست.»

ماجرای طلبه‌ای قصه‌خوان در روستاها ، اسماعیل آذری نژاد ، موعظه ، قصه‌خوانی، گزارش تبیان، کودکان،

ماجرای قصه، رنگ، توپ

احتمالا اگر از خیلی از بچه‌ها بپرسیم مدرسه از دید شما چه رنگی‌ست؟ جواب مطلوبی دریافت نکنیم!

از اسماعیل آذری نژاد درباره شکل گیری شعار قصه، رنگ، توپ پرسیدیم و توضیح می‌دهد که:« همه‌چیز کم کم شکل گرفت، اون اوایل ما دور هم قصه می‌خوندیم بعداز یه مدت دیدیم بچه ها نیاز دارند که دنیاشون شاد و رنگی باشه اما چیزی که وجود داشت مدرسه و کلاس‌های دودزده و تاریک و کثیف بود. با خود بچه‌ها رفتیم سراغ کلاس‌ها و رنگشون کردیم به طوری‌که تا پایان سال بیش از 400 کلاس درس رنگ‌آمیزی شد»

توپ ونماد آن

او در ادامه درباره استفاده از توپ و نمادهای بازی صحبت کرد:«بچه‌ها نیاز دارند بازی کنند این‌روزها بچه‌ها بیشتر با گوشی و تلویزیون درگیرند وهمین موضوع جلوی تحرکشون رو می‌گیره. ما الان با وضعیتی مواجهه هستیم که بازی برای معلم و خانوده‌ها جدی نیست و یک کار اضافه و وقت تلف‌کنی به حساب میاد؛ اما در حقیقت بازی اساس رشد کودکه نباید روی کثیفی و خاک و خُلی کردن کودک حساس شد یا گفتن این جمله که «اگه جای بازی فلان کارو می‌کرد بهتر بود» اهمیت بازی رو زیر سوال ببریم. با همین نگرش این‌که بازی خیلی تاثیرگذاره روی رشد و روح و جسم کودک به سراغ توپ که نماد بازیه رفتیم.»

چرا روستا؟

با وجود این‌که تکنولوژی پیشرفت کرده و دسترسی خیلی از کودکان روستایی به فضای اینترنتی زیاد شده؛ اما همچنان با مشکلاتی درگیر هستند که شنیدن آن برای کودکان شهری شاید در این عصر شوخی به نظر برسد! وقتی از آقای آذری نژاد درباره دلیل رفتنش به روستا پرسیدیم می‌گوید: «داشتن معلم و مدرسه خوب از جمله امکاناتی هست که خیلی از بچه‌های روستا ازش محروم‌اند ما در برخی از روستاها با مدارسی روبه رو هستیم که هنوز آب و برق نداره و معلم هم‌زمان داره به چند پایه تحصیلی درس میده و خب همین موضوع کیفیت آموزش رو میاره پایین. با همین جمع بندی و مشکلات رفتیم سراغ بچه های روستا.»

گداپروری را با کارخیر اشتباه نگیرید!

اسماعیل آذری نژاد معتقد است هرکاری برای ورود به آن تخصص می‌خواهد و فعالیت‌های خیرخواهانه نیز در این دسته قرار می‌گیرد. او از آسیب‌هایی که توسط یک سری از افراد غیرمتخصص به کودکان و کار خیر زده می‌شود هم صحبت کرد: «مشکلی که در روستا داریم آسیب‌های فعالیت‌های خیرخواهانه‌ست گاهی اوقات گداپروری میشه، گاهی اوقات به جای این که کار فرهنگی بشه، ضد فرهنگی میشه! گاهی اوقات به نیت خدمت به سمت کودکان می‌ریم جلو؛ اما در واقع در دراز مدت آسیب‌های اجتماعی و فردی برای کودک و روستا به وجود میاره. مثلا 5 تا کودک تو روستا کفش ندارن همه کودکان رو به صف می‌کنن و به همه کفش میدن و عکس می‌گیرن اینا ضدفرهنگه! من همه حرفم اینه اصل کار خوبه اما شیوه اگه درست نباشه گداپروری میشه کاری کمک کننده است که آسیب زننده نباشه»

ماجرای طلبه ای قصه خوان در روستاها، اسماعیل آذری نژاد، موعظه، قصه خوانی، گزارش تبیان، کودکان،

1800 روستا و شناخت آن

برای کار جهادی در یک روستا علاوه بر داشتن تخصص، شناخت نیازهای آن منطقه و بوم و ناحیه لازم است اگر این خدمات به صورت حرفه‌ای صورت نگیرد آسیب‌زا خواهد بود

نکته‌ و ویژگی که آذری نژاد را متمایز کرده تمرکز روی منطقه‌ای است که در آنجا به دنیا آمده و زندگی کرده او در این باره می‌گوید:«من باید بدونم اینجا(روستا) چه فعالیتی نیاز هست که در اون راستا حرکت کنم برای مثال میان پیش من میگن من علاقه دارم به حوزه کودک. میگم تخصص هم دارین میگن نه! صرف علاقه راه به جایی نمی‌بره و نمیشه وارد یه کار مهم و تخصصی شد! کار کودک کاملا جدی هست، باید مطالعه کرد و دوره دید نمیشه با این حرف که من دوست دارم به بچه ها خدمت کنم پاشم برم روستا و کار کنم! ما اینجا 1800 روستا داریم و انقدر اینجا جای کار هست که به روستاهای استان‌های دیگه حتی نمیشه فکر کرد. با توجه به این که من خودم ساکن دهدشتم و بینشون زندگی می‌کنم و روستا و طوایف رو می‌شناسم، می‌دونم مشکل روستاها چیه و  بهتر باهاشون روبه رو میشم.»

اسماعیل آذری‌نژاد با درک درست از دنیای کودک و کار با آن‌ها راهش را پیدا کرده و در این راه افراد بسیاری را با خودش همراه کرده. ویژگی مثبت او گره نزدن کارهایش به متولیان دولت است هرجایی که مردم پای کار باشند اتفاقات مثبت و خیری رقم می‌خورد

 

فیلتر نداریم

در توییت‌ها و پست‌های اسماعیل آذری نژاد اصرار وتاکید بر پرداختن بیشتر روی مناطق محروم از فرهنگ، زیاد دیده شده طوری که خودش به این موضوع پرداخت: «شاید اون اوایل خیلی‌ها بهم می‌گفتن چرا فلان روستا میری همشون دزد و بد دهن هستن و خب اصلا من به همین دلیل می‌رفتم و می‌رم. چند وقت پیش مربی از رفتن به روستایی سرباز زد و گفت: «بچه‌های اون روستا بددهن و بی تربیتن و فایده نداره رفتن به اونجا» ازش خواهش کردم که بره و اتفاقا بیشتر بهشون سر بزنه  الان همون بچه‌ها کنار هم نقاشی می‌کشن، قصه می‌خونن، گفتگو می‌کنند و...»

گفتگو؛ علاج هر دردی

او در ادامه صحبت‌هایش به اهمیت گفتگو با بچه‌ها هم اشاره می‌کند و می‌گوید: «مثلا بچه‌های یه منطقه درگیر خشونت کلامی و تنبیه بدنی هستند و ما سعی می‌کنیم گفتگو رو باب کنیم. فرهنگ گفتگو،  جای کتک‌کاری رو می‌گیره تا با صحبت مشکلاتشون حل بشه. در جای دیگه می‌بینم به دلیل اینکه بچه‌ها خیلی اظهار وجود نکردن تو جمع، اعتماد به نفسشون پایینه این جور موقع‌ها کاری که می‌کنم اینه که گاهی اوقات بلندگو و میکروفن می‌برم و می‌دونم بچه تو چه زمینه‌ای هنرمند و توانمنده میدم دستش میگم درباره همون موضوع صحبت کن.سعی می‌کنم با شناخت و آگاهی یه فعالیتی رو انجام بدم و همین‌جوری کاری رو جلو نمی‌برم.»

ماجرای طلبه ای قصه خوان در روستاها، اسماعیل آذری نژاد، موعظه، قصه خوانی، گزارش تبیان، کودکان،

از لکنت زبان تا قصه‌خوانی در جمع!

«نرفتم متر بذارم ببینم دقیقا چه اتفاقی افتاده» این را وقتی گفت که از او درباره تاثیرگذاری که در این 10 سال بر بچه‌ها داشته سوال پرسیدیم در ادامه اشاره کرد: «وقتی می‌بینم کودکی به زیبایی قصه میگه و کتاب می‌خونه اون هم بدون زور و یا تشویق این یعنی ما کارمون رو درست انجام دادیم مگه ما چی می‌خوایم از این کار؟اینکه تو زندگی مهارتشو پیدا کنه، اعتماد به نفس و مهارت‌های کلامی و فعالیت‌های گروهی رو یاد بگیره همین یعنی موفقیت. برای مثال همین چند وقت پیش دختری درجمع با وجود لکنت زبان میکروفن می‌گیره و به خوبی قصه میگه اون با شناخت ضعفش به جای مخفی کردن داره تلاش می‌کنه تانقطه ضعفش رو تقویت کنه.دیدن شوق و ذوق خواندن و مطالعه بچه‌ها همیشه منو به وجد میاره وقتی برف میاد و بچه‌ها کتاب‌هاشون رو روی خورجین الاغ میذارن تا بعد از طی کردن مسافتی دورهم کتاب و قصه بخونن یا منتظر ما می‌مونن برای قصه خوانی و بازی حالمون خوب میشه مثلا همین هفته پیش پسری به من زنگ زد و گفت شما قبلا به ما سر می‌زدین اما امسال خبری ازتون نیست خواهش می‌کنم به روستامون  بیاین.»

ماجرای طلبه ای قصه خوان در روستاها، اسماعیل آذری نژاد، موعظه، قصه خوانی، گزارش تبیان، کودکان،

روستا گردی به چه شکل؟

«میای با هم بازی کنیم؟» این اولین جمله‌ای است که اسماعیل آذری نژاد در برخورد با بچه‌های روستا بیان می‌کند او در این باره می‌گوید: «وقتی برای اولین بار وارد روستا می‌شویم با در زدن خانه‌ها و دعوت بچه‌ها به بازی و قصه خوندن اون‌ها رو جمع می‌کنیم، هر بچه هم با خودش دوست‌هاشو میاره سری های بعد دیگه ماشین رو می‌شناسن و خودشونو می‌رسونن تا دورهم باشیم و بازی کنیم و قصه بخونیم.

بعضی از بچه‌ها کم حرف و خجالتی‌ هستند سعی می‌کنیم با حرف زدن چیزی که مورد علاقشونه یخشونو بشکونیم. بعد از تعریف قصه اون رو تحلیل می‌کنیم و از دل قصه گاهی اوقات مشکلات بچه‌ها هم مطرح میشه! اصلا همین قصه خوندن بهونه‌ست برای گفتگو با بچه‌هایی که این روزها دوست ندارن زیاد صحبت کنند.»

پرورش مربیان بومی و دردسرهایش

تعداد روستاها زیاد است و کار یک نفر نیست که به تمامی روستاها سر بزند و پیگیر کارهایشان باشد بنابراین قصه رنگ توپ یک کار کاملا تیمی است و جذب مربی و پرورش آن‌ها هم شرایطی دارد نکته مهم و زیبایی که در این مجموعه دیده می‌شود استفاده از مربیان بومی خود منطقه است تا جایی که به گفته آذری نژاد افراد برای مربی شدن حتما باید در دوره‌های آموزشی شرکت کنند، اهل مطالعه باشند، حداقل در ماه 3 رمان در زمینه کارشان مطالعه کرده باشند خلاق باشند همه این‌ها در کنار گرفتن آزمون‌های روانشناختی صورت می‌گیرد.پرورش مربیان بومی و کار کردن با بچه‌ها خبر خوب و خوشحال کننده‌ای خواهد بود چرا که این کار خیر و مثبت مثل دومینو ادامه دار خواهد بود  و امیدواریم بقیه استان‌ها و معلم‌ها هم دست به کار شوند.

ماجرای طلبه ای قصه خوان در روستاها، اسماعیل آذری نژاد، موعظه، قصه خوانی، گزارش تبیان، کودکان،

فضای مجازی و تاثیرش بر زندگی

آذری نژاد از قصه فعالیتش در مجازی می‌گوید:« یادم نمیاد تاریخ دقیقشو ولی از قدیم وبلاگ نویس بودم و بعدها فعالیتم در صفحه‌های مجازی شروع شد اتفاقا یکی از چیزهایی که براش وقت می‌ذارم ارتباط با مخاطبینمه یکی میگه میخوام منم این کار رو شروع کنم راهنماییش میکنم، کتاب معرفی می‌کنم و...»

قضاوتی که با آرامش خنثی می‌شود

امکان ندارد در مجازی فعالیت کنید و تیر و ترکش قضاوت مورد عنایت قرارتان ندهد. آذری نژاد در جواب به سوال اینکه در مجازی با قضاوت‌های کاربران چه می‌کنید؟ گفت: «راستشو بخوام بگم من اصلا از حرف‌ها ناراحت نمیشم شخصیت آرومی دارم و روحم متلاطم نمیشه بعضی از خشم و سوال‌ها که من مسئولشون نیستم رو جواب نمیدم. وارد فحش و بدوبیراه نمی‌شم و طبعا ناراحت هم نمی‌شم ممکنه یه نفر ذهنیت و دغدغه منفی داشته باشه و عقدشو سر من  خالی کنه ایرادی نداره! کلا بیخیال برچسب زدن و ناراحتی می‌شم.»

ماجرای طلبه ای قصه خوان در روستاها، اسماعیل آذری نژاد، موعظه، قصه خوانی، گزارش تبیان، کودکان،

شماره حسابی که دستگیر شد

بالای صفحه‌های مجازی یک شماره حساب درج شده که در این باره آذری نژاد توضیح داد: «من وابسته به هیچ سازمان و ارگانی نیستم و هیچ وقت از مردم درخواست کمک نکردم یک شماره  حساب اون بالای صفحه گذاشتیم و شکرخدا خود مردم دوست داشتن و کمک کردن که با همین شیوه 5 تا مدرسه صفر تا صد ساختیم و تحویل آموزش و پرورش دادیم، بیش از 100 مدرسه احیا و ترمیم شد و گاهی اوقات خونه‌های افراد نیازمند رو ترمیم کردیم.»

به گفته اسماعیل آذری نژاد او نیت کرده کارش در حوزه کودک داوطلبانه باشد و هیچ هزینه‌ای در این باره دریافت نمی‌کند، زندگی متوسط رو به پایینی دارد و با اجاره مغازه‌ای که از پدر به ارث رسیده و تدریس در حوزه امورات خود را می‌گذراند.

ماجرای طلبه ای قصه خوان در روستاها، اسماعیل آذری نژاد، موعظه، قصه خوانی، گزارش تبیان، کودکان،

روح خستگی ناپذیر

آذری نژاد درباره ادامه دادن این مسیر و معنایی که در راه پیدا کرده بود گفت: «ما یه جاهایی وارد بن بست شدیم اما وقتی وارد دنیای کودک شدیم یه جرقه، روزنه امید به رومون باز شد و نشاطی به زندگیمون وارد شد. وقتی کودک رو شناختید و متخصص شدین نمی‌تونین از این دنیا دل بکنید بدون شعار و مبالغه در حد یک ثانیه هم در این 10 سال اسماعیل آذری خسته نشده که بگه رها کن این کار فایده نداره.»

ماجرای طلبه ای قصه خوان در روستاها، اسماعیل آذری نژاد، موعظه، قصه خوانی، گزارش تبیان، کودکان،

از معرفی 700 کتاب تا سر زدن به 250 روستا!

او در رابطه با انتخاب کتاب‌ها گفت: «13 هزار کودک عضو شبکه قصه‌گو هستند و به بیش از 250 روستا سر می‌زنیم علاوه بر آن خودم به عنوان کارشناس کودک 700 کتاب معرفی کردم که هر کدام کاربرگ دارند، تحلیل دارند و کلاس‌هایی برای مربی و خانواده‌ها برگزار شده. کتاب‌ها رصد شده و مدام با ناشرها در ارتباطم.جالبه درباره انتخاب کتاب هم گاهی اوقات یه سری‌ها میگن تو قصد داری با انتخاب کتاب‌های دینی و خاص مغز بچه‌ها رو شستشو بدی از اون طرف دوستان طلبه و مذهبی میگن چرا همش کتاب‌های خارجی و ترجمه شده برای بچه‌ها انتخاب میکنی!»

با وجود این‌که تکنولوژی پیشرفت کرده و دسترسی خیلی از کودکان روستایی به فضای اینترنتی زیاد شده؛ اما همچنان با مشکلاتی درگیر هستند که شنیدن آن برای کودکان شهری شاید در این عصر شوخی به نظر برسد! با همین جمع بندی و مشکلات رفتیم سراغ بچه‌های روستا



اهمیت بلوط برای زاگرس نشینان

کاربرگ‌ها هم قصه جالبی دارند که در آن از جان دادن به کلمات و اهمیت طبیعت گرفته تا  درختان بلوطی که در زاگرس بسیار مهم هستند آموزش داده شده. به گفته آذری نژاد طبیعت اهمیت زیادی دارد و این نباید از چشم کودکان به دور باشد آن‌ها باید با طبیعت دوست باشند چرا که طبیعت یک منبع بزرگ خدادادی، منبع شگفتی و الهام است و مربی باید در طبیعت با بچه‌ها کار کند.

جشنواره قصه خوانی

آذری نژاد درباره برگزاری جشنواره قصه خوانی گفت: «در جشنواره قصه گویی کودکان روستاهای کهگیلویه و بویراحمد از هیچ کس دعوت نکردم میزبان و مهمان خود بچه‌ها بودند، سخنرانی نداشتند قصه گفتن، آواز خواندن، پا کوبیدن و شاد بودند.در این جشنواره بین کودکان روستایی رقابتی ایجاد شد تا از کتاب‌هایی که خوانده شده قصه روایت کنند 70 کودک انتخاب شدند که به همه این 70 نفر عروسک محلی، کتاب و لوح تقدیر هدیه داده شد علاوه بر آن جوایز نقدی هم به سه نفر برتر تعلق گرفت.

یکی از اهداف این جشنواره پیدا شدن استعدادهای ناب بود ما تمام تلاشمون رو می‌کنیم تا استعداد بچه‌ها شکوفا بشه و با پرورش یافتن به نتیجه خوبی برسن.»
ماجرای طلبه ای قصه خوان در روستاها، اسماعیل آذری نژاد، موعظه، قصه خوانی، گزارش تبیان، کودکان،

حال خوب با مردم

اسماعیل آذری نژاد با درک درست از دنیای کودک و کار با آن‌ها راهش را پیدا کرده و در این راه افراد بسیاری را با خودش همراه کرده. ویژگی مثبت او گره نزدن کارهایش به متولیان دولت است هرجایی که مردم پای کار باشند اتفاقات مثبت و خیری رقم می‌خورد او بچه‌ها را به خوبی می‌شناسد، برایشان جشنواره مختص خودشان برگزار می‌کند تا حالشان خوب باشد و لذت ببرند و این جاست که فرق بین انسان متخصص و دلسوز با افرادی که بودجه دارند و صرفا میخواهند گزارش فرهنگی رد کنند مشخص می‌شود.