تبیان، دستیار زندگی

دردسرهای یک شغل

ابرقهرمان‌ها در آتش

دنیای آتش‌نشان‌ها پر است از آدرنالین و هیجان با چاشنی نجات و خوشحالی آدم‌ها! در این سری از گزارش‌ دردسرهای یک شغل به سراغ آتش نشان‌ها رفتیم، شغلی که با فداکاری و ایثار گره خورده و همیشه گوش به زنگ و آماده باش در حال پریدن به دل حوادث هستند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه ناجی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

 

«ساختمان پلاسکو فرو ریخت»، «امید عباسی آتش نشانی که علاوه  بر اهدای ماسک به دختر 10 ساله با اهدای عضوش جان چندین نفر را از مرگ نجات داد»، «متاسفانه یک آتش‌نشان در آتش سوزی خیابان بهار جان خود را از دست داد...»

دی ماه 95 بود که خبر تلخ فاجعه پلاسکو قلب‌هایمان را به درد آورد، تصاویری از آوار و دوده‌ها که خبر از مفقود شدن آتش نشان‌ها می‌داد و امید و ناامیدی دو حس متناقضی بود که در آن دست‌وپا می‌زدیم. بعد از آن اتفاق بود که تازه آتش نشان‌ها و سختی و دلسوزی‌شان دیده شد، فرشتگان نجاتی که بدون هیچ ترس و دلهره‌ای خودشان را به دل خطر می اندازند تا مبادا کوچکترین اتفاق و پشیمانی برای دیگران رخ بدهد.

دنیای آتش‌نشان‌ها پر است از آدرنالین و هیجان با چاشنی نجات و خوشحالی آدم‌ها! در این سری از گزارش‌ دردسرهای یک شغل به سراغ آتش نشان‌ها رفتیم، شغلی که با فداکاری و ایثار گره خورده و  همیشه گوش به زنگ و آماده باش در حال پریدن به دل حوادث هستند.

آتش‌نشانی؛ شغلی پر از عشق

حمزه جوادی 21 سالی می‌شود  که با دردسرهای شیرین و تلخ آتش نشانی زندگی کرده و  الان با 44 سال سن به عنوان فرمانده ایستگاه 21 آتش نشانی کیانشهر تهران مشغول به کار است برخلاف تصورعموم، در کودکی آتش نمی‌سوزانده و ورودش به این شغل کاملا بر جسب اتفاق و آشنایی با یک دوست آتش‌نشان بوده است.

به طوریکه بعد از گذشت سالها همچنان با عشق درباره شغلش صحبت می‌کند:« هنوز که هنوزه بعداز بیست و اندی سال که از ورودم به این شغل گذشته دوست ندارم شغلمو با هیچ چیزی در دنیا عوض کنم اون لحظه آرامشی که بعد از کمک و نجات از یک خطر بزرگ نصیب ما میشه خیلی لذت بخشه»

باز هم هفت‌خوان رستم؟

یکی از شغل‌هایی که شاید از قدیم پسر بچه‌ها با رویای آن بزرگ می‌شدند آتش نشانی بوده و هست، شغلی که رسیدن به آن محال نیست و فقط کمی پشتکار و اراده لازم است تا بتوانند از پس سختگیری‌ها و آزمون‌های مرحله‌ای آن با موفقیت عبور کنند.

حمزه جوادی از  نحوه ورود افراد علاقه‌مند به این شغل گفت: «با توجه به اینکه میزان داوطلبین به این شغل روز به روز بیشتر میشه سایت آتش‌نشانی هر از چندگاهی زمان مشخصی رو برای استخدام تعیین می‌کنه، مرحله بعد راستی آزمایی مدارک و حداقل‌های سنی هست. بعد از تایید، مراحل آزمونی شروع میشه و اولین  تست آمادگی جسمانیه  و بعد به تست علمی که مشابه کنکوره میرسه. چون تو کار ما بعد روان شناختی اهمیت زیادی داره یه سری متخصص هستند که از داوطلبین تست سلامت روان و پزشکی میگیرن بعد از تایید و عبور از همه این مراحل تازه میتونن وارد ایستگاه‌های آتش‌نشانی بشن و شروع به کار کنن همه این مراحل در یک پروسه زمان‌بر اما لازم  5 الی 6 ماهه انجام میشه.»

برای اینکه امسال نسبت به سالهای پیش چهارشنبه‌سوری کم خطرتری را پشت سر بگذرانیم حواسمان باید بیشتر به رفت و آمدهای مشکوک بچه‌ها باشد، در کنارشان باشیم و با مدیریت بزرگترها ترقه‌ها استفاده شود



زنگ مقدس به صدا در نیا!

گوش به زنگ و آماده در حال استراحت‌اند، زنگ که به صدا در می‌آید بدون هیچ معطلی خودشان را به ماشین اعزام می‌رسانند تا در کمترین زمان ممکن عملیات نجات را شروع کنند. به گفته آتش نشان صدای زنگ مقدس است و همه بعد از شنیدن آن هرکاری که دارند را رها کرده و به سرعت آماده اعزام به محل می‌شوند به قولی «آب دستته زمین بذار» دقیقا از شرایط آتش‌نشان‌ها بعد از شنیدن زنگ صحبت می‌کند. حمزه جوادی از وجود روزهایی می‌گفت که هیچ زنگی به صدا در نمی‌امد؛ اما برعکس روزهای شلوغ  پر حادثه هم بوده که این زنگ 13 تا 18 بار به صدا درآمده و نیروها به محل حادثه اعزام شدند. هر زنگی هم که به صدا در می‌آید لزوما آتش سوزی نیست! مثلا گیر کردن گربه در معابر شهر، ورود روباه به مغازه الکتریکی، شیطنت و به دردسر افتادن بچه و...

از خام بودن تا سوخته شدن...

برای خیلی از ما آتش‌نشانی یعنی  هر لحظه مواجهه با حادثه‌های خطرناک و پر هیجان، هر روز موقعیت‌های متفاوت باماموریت‌های عجیب که زندگی را از روزمرگی نجات‌ می‌دهد و برای کسانی که به دنبال هیجان و آدرنالین بالا هستند بهترین گزینه ممکن روی میز محسوب می‌شود؛  اما وقتی پای صحبت‌های آقای جوادی با 21 سال سابقه در آتش‌نشانی می‌نشینیم متوجه می‌شویم که خیلی هم از این خبرها نیست! به گفته او چون اوایل کار همه چیز تازه و عجیب به نظر می‌رسد و به ندرت تجربه‌ها به دست می‌آید هیجان و آدرنالین هم عادی می‌شود همان مثل « خام بُدی، پخته شدی، سوختی!» چالش‌ و فرازو فرودهای شغل آتش‌نشانی هر لحظه تازگی خاص خودش را  حفظ می‌کند؛ اما اینطور که برای هیجان و آدرنالین به سراغش بروید نه! چرا که بعد از زمانی تمام ذهن و فکر آتش نشان فقط و فقط به سمت نجات جان یا اموال و حفظ آرامش مردم هدایت و هیجان جایگزین استرس می‌شود.

زمان و استرس؛ دردسر1

حمزه جوادی از زندگی  شهری صنعتی و سختی‌های آن در عصر تکنولوژی می‌گوید:« زمان طلایی مشخص شده از ابتدای اعلام حریق وماموریت، 5 دقیقه‌ست؛ اما در این 5 دقیقه هم برای ما و هم برای شهروندان که به دردسر افتادند،ثانیه و دقیقه‌ها حکم مرگ‌و زندگی را داره. تصور کنید دیرتون شده و قراره به جلسه مهم کاریتون برسید جلسه ای که اگه خوب پیش بره زندگیتون از این رو به اون رو میشه هی به ساعت نگاه میکنین و رفتار حاضرین و منتظرین جلسه رو حدس میزنین! حالا برگردیم به شغل ما! با این تفاوت که می‌دونیم چشم امید یک عده به ماشین‌های ما و شنیدن آژیر آتش نشانیه و میدونیم که  لحظه ها چقدر میتونه در نجات جون یک آدم تاثرگذار باشه و ... خلاصه این استرس همیشگی با ما زندگی می‌کنه و تا نجات و پایان عملیات که آرامش رو تو چهره فرد ببینیم با ما همراهه.»

دودهای سمی؛دردسر2

یکی از دردسرهایی که آتش نشان‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند روبه روشدن با گازهای سمی و استنشاق دوده‌ها است که گاهی آتش‌نشان را تا مرز خفگی ، سوختگی ریه و یا سرطان ریه می‌کشاند. پخش و منتشر شدن گازهای سمی با توجه به نوع حریق ممکن است متفاوت باشد، از دودهای شیمیایی گرفته تا سوختن مراکز رادیولوژی و پزشکی هسته‌ای تا سوختن گوشت و پوست جانوران یا چاه‌ها و ... به طور کلی در سازمان جهانی ما 9 گاز خطرناک داریم که  قرار گرفتن در معرض این دودها به مرور سلامت فرد آتشنشان را تهدید می‌کند همه این‌ها را کنار استرسی بگذارید که در قبال مسئولیتی است که هرروزه آتش نشانها به دوش می‌کشند و سنگینی‌اش گاهی انسان را از پا در می‌آورد.

حمل تجهیزات سنگین 30کیلویی؛ دردسر3

به گفته فرمانده ایستگاه 21، لباس آتش نشان‌ها با توجه به حساسیت کاری که دارند باید طراحی خوبی داشته باشد چرا که حفظ جان یک نیروی انسانی که برای او هزینه های بسیاری صورت گرفته در اولویت قرار می‌گیرد.

لباس‌های آتش نشانی برای محافظت از آتش و جان آتش نشان می‌تواند تا 2200 فارنهایت دما را تحمل کند همچنین فرد آتش‌نشان در برابر مواد اسیدی و قلیایی در امان خواهد بود. یک آتش نشان 5 تا 30 کیلوگرم تجهیزات را با خود می‌پوشد و آن را با خود حمل می‌کند و  اینجا اهمیت آزمون آمادگی جسمانی و سختگیری‌های ورود به این شغل به چشم دیده می‌شود.

بچه‌ای که خوابش برد!

احتمالا خیلی از ما کار آتش نشان را محدود به آتش و خاموش کردن آن می‌بینیم اما اینطور نیست!در شغل آتشنشانی باید مهارت و مدیریت بحران را آموزش ببینید، نحوه ارتباط گیری با افراد و دعوت آ‌ن‌ها به آرامش ضمن نجاتشان از مخمصه هم کار دشواری است که فقط از پس یک آتش نشان بر می‌آید.

آن‌ها دوست‌دار انسان ، کودک و حیوانات هستند و فرقی نمی‌کند با یک تماس سریعا خودشان را به محل حادثه می رسانند تا آسیب و خطری جان هیچ موجود زنده‌ای را تهدید نکند.

برای مثال حمزه جوادی از خاطره اش در برخورد با بچه می‌گوید:« به ما زنگ زدن که گویا پسر بچه ای دستش تو راه آب آشپزخونه گیر کرده وقتی ما وارد شدیم پدر  از ورود ما جلوگیری کرد و گفت کاری نداره که خودم در میارم دست بچه‌مو! شروع کرد با مایع ظرفشویی دست بچه رو لیز کردن هرچی بیشتر کلنجار می‌رفت ترس بچه بیشتر می‌شد بعد از ناکامی و اصرارهای من پدر کنار کشید. در حالیکه با پسر بچه صحبت می‌کردم و کارمو انجام می‌دادم دیدم پسر بچه دست رو دست من خوابش برده و این یکی از اون خاطرات شیرینی بود که هیچ وقت فراموش نمی‌کنم.»

به روز بودن؛ دغدغه‌ امروز آتش‌نشان‌ها

داشتن علم روانشناسی و به‌ روز بودن هم از جمله دغدغه های شغل آتش نشانی بوده و هست چرا که یکی از تماس‌هایی که معمولا با 125 گرفته می‌شود موردهای خودکشی بوده و هست.

آقای جوادی در این‌باره گفت:«معمولا یه زمان های مشخصی در کل سال اقدام به خودکشی رو زیاد داریم و خب با توججه به نوع زمان دلیل اقدام به خودکشی معلوم میشه و با توجه به اون می‌تونیم فرد رو به حرف بکشونیم که از این کار منصرف بشه. موردی که اخیرا پیش اومد آقایی بوده که روز پیش تمام زندگیش تو آتش‌سوزی از بین میره و فرداش زنگ میزنن که داره خودشو از بالکن همون خونه به بیرون پرت می‌کنه خوشبختانه با صحبت‌هایی که صورت گرفت تونستیم این فرد رو از مرگ نجات بدیم»

شیفت کاری؛ دردسر4

از کنار ایستگاه آتش نشانی که عبور می‌کنیم خنده و بازی‌های آتش نشان‌ها را می‌بینیم و شاید پیش خودمان اینطور فکر می‌کنیم که خوش به حالشان در اغلب اوقات بیکار و مشغول خوش گذرانی هستند و سالی یکبار آتش سوزی در جایی رخ می‌دهد! اما امان از این که یک حادثه یا بهتر بگویم فاجعه‌ای رخ بدهد! چرا که در موارد اضطراری آتش نشان‌ها باید بدون استراحت بیش از یک روز کار کنند ولی در روزهای عادی شیفت ها معمولاً ۲۴ ساعت و پس از آن با وقفه استراحت به مدت ۴۸ ساعت یا ۱۰-۱۲ ساعت برای ۳-۴ روز متوالی ادامه دارند.

با وجود سختی‌هایی که در این شغل وجود دارد تصور عموم بر این بوده که آتش نشانی هم جزو مشاغل سخت قرار بگیرد اما مشکلاتی که در پوشش بیمه و دردسرهای پیرامونش هست، هنوز مسئولین هیچ اقدامی در این راستا انجام نداده‌اند ولی امیدواریم هر چه زودتر اتفاق بیفتد.

یک آتش نشان 5 تا 30 کیلوگرم تجهیزات را با خود می‌پوشد و آن را با خود حمل می‌کند و اینجا اهمیت آزمون آمادگی جسمانی و سختگیری‌های ورود به این شغل به چشم دیده می‌شود



یک روز کامل با آتش نشان‌ها

به گفته آقای جوادی روزکاری آتش نشان اینطور شروع می‌شود :« از 7 صبح که وارد ایستگاه می‌شیم هر کدوم میریم سراغ تجهیزات و خودرومون تا از سالم بودنشون مطمئن بشیم ساعت 9-11 کلاسهای آموزشی داریم به هرحال ما در عصر تکنولوژی زندگی می‌کنیم که همه چیز در حال عوض شدنه و باید هر روز خودمون رو به روز نگه داریم و بعد از اون بازدید از اماکن پر خطر رو داریم که تاکنون 33هزار ساختمون ناایمن شناسایی و دستورالعمل‌های ایمنی رو دریافت کردند. در کنار غذا و استراحت و ورزش برای نگه داشتن آمادگی جسمانی آیتم های شهرشناسی رو داریم.

یعنی چی؟ تو شهری مثل تهران بعضی از اسم‌ها  برای خیابون و میدون‌ها خیلی استفاده شده و تکراریه و برای شغلی مثل ما واجبه که محدوده ایستگاهمون رو مثل کف دست بشناسیم چرا که زمانی برای پیدا کردن محل آسیب دیده نداریم!

آتش نشانی شغل مردانه نیست

آقای جوادی در خصوص حضور خانم‌ها گفت: «همونطور که در بسیاری از شغل‌ها حضور خانم‌ها لازم و واجبه نبود خانم‌ها هم در این شغل به شدت حس میشه در حال حاضر 16 خانم آتش نشان در مرحله آموزشی و همون طی کردن خوان رستم به سر میبرند و من قول میدم در آینده‌ای نه چندان دور این تعداد خانم  بیشتر هم میشه چرا که شغل ما شبه نظامیه و در مواردی مثل خودکشی حضور آتش نشان خانم خیلی میتونه مفید باشه اینو خانم‌ها با حضورشون در باقی شغل‌ها ثابت کردن که از عهده کارها به خوبی برمیان و از مسئولیت و نظم بیشتری نسبت به ما آقایون برخوردارند.»

چهارشنبه سوزی؛ دردسر همیشگی آتش نشان‌ها

در روزهای واپسین آخر سال با فرهنگی که از قدیم بوده به استقبال نوروز می‌رویم اما فرهنگی که چندین سال است  دست‌خوش تغییر شده، جشنی که بیشتر به جنگ شباهت دارد و شادی و آرامش جایش را به صدای وحشتناک بمبک ونارنجک‌های دستی داده. روزهایی که علاوه بر سلب آرامش و امنیت، کار  را برای عده‌ای مثل آتش‌نشان‌ها و تیم اورژانس سخت کرده است.

دیدن تصاویر و ویدیوهای سوختگی، تخلیه چشم ،قطع عضو هر ساله و اعلام کشته شده‌ها و مجروحین جزو تیتر یک اخبار و رسانه قرار میگیرد اما انگار که« یک گوش دره و اونیکی دروازه!» تاثیر چندانی به حال و روز افرادی  که باید ندارد!

فرمانده آتش نشانی ایستگاه 21 درباره چهارشنبه سوری گفت:« هر سال ما تو این روزها سرمون شلوغ میشه از ترکیدن خونه بر اثر نگهداری یا ساختن مواد محترقه گرفته تا آسیب‌هایی که بیشتر قشر کودک و نوجوان رو درگیر می‌کنه!»

با توجه به فرهنگ سازی‌های که صورت گرفته مثل اعزام آتش نشان‌های داوطلب به مدارس، مساجد و موسسه‌ها یا اردوهایی که مدارس به ایستگاه‌های آتش نشانی دارند، آگاهی درباره برخورد با آتش و مواد محترقه افزایش یافته به طوریکه ما هر سال شاهد افت و کاهش آماری آسیب دیدگان هستیم اما این کافی نیست!همانطور که در بستن کمربند ایمنی رسانه و آموزش و پرورش فرهنگسازی کرد و بحث همیار پلیس پیش آمد باید در این زمینه هم اقداماتی این چنینی شکل بگیرد.

خدمات آتش نشانی رایگانه

وقتی صحبت از بی اطلاع بودن و عدم آگاهی مردم نسبت به عملکرد آتش نشانی به میان آمد، آقای آتش‌نشان به یاد خاطره‌ای افتاد:«خیلی ها از خدمات آتش‌نشانی بی اطلاع هستند یکی از این روزها تیم ما به محل حاثه اعزام شدند به طور معمول برای هر عملیات ما 3 ماشین می‌فرستیم وقتی به محل حادثه رسیدیم چندین بار زنگ در رو زدیم اما کسی جوابگو نبود بعد از مدتی خانمی در رو باز کرد و با دلهره گفت آقا من فقط یه ماشین می‌خواستم! تصور ش بر این بود که اعزام ماشین‌ها به تعداد هزینه بیشتری داره که گفتیم خانم نگران نباش فرق نمی‌کنه خدمات آتش نشانی به طور کل رایگانه.»

کارهای ممنوعه در چهارشنبه آخر سال

سالهاست که با گفتن ترقه بد و خطرناک است سعی کرده‌اند قشر کودک و نوجوان را از این موادمحترقه دور کنند اما زهی خیال باطل! در کوچه و خیابانها همین قشر مشغول فروش مواد محترقه به هم سن و سالهایشان هستند اما برخی از این موارد که بیشتر سانحه هم از سمت آنهاست قشری هستند که والدین سختگیر دارند کودک و نوجوان از ترس، مواد محترقه را خریداری و در جایی مثل کمد یا انباری و زیرزمین مخفی نگه میدارد و همین گرما عامل بزرگی برای منفجر شدن این مواد است. به گفته حمزه جوادی برای اینکه امسال نسبت به سالهای پیش چهارشنبه سوری کم خطرتری را پشت سر بگذرانیم حواسمان باید بیشتر به رفت و آمدهای مشکوک بچه ها باشد، در کنارشان باشیم  و با مدیریت بزرگترها ترقه‌ها استفاده شود، همراه داشتن کپسول آتش نشانی، آب و حضور شلنگ در محل هم جزو موارد الزامی به شمار می‌آید.

تا جایی که می‌توانید از روی آتش نپرید مخصوصا خانم ها و کودکانی که لباسهای بلند دارند امکان درگیری پارچه با آتش زیاد میشود، از پرتاپ کردن قوطی های فلزی خالی جدا خودداری کنید مثل قوطی اسپری، عطر  ادکلن و ... چرا که با ترکیدن و پخش شدن ترکش به چشم آسیب میزند. خلاصه اینکه هر سال این موارد تکرار می‌شود و گفتنش برای مرور و یادآوری خالی از لطف نیست بعضی از این خوشی های لحظه‌ای حسرتهای طولانی مدت به بار می‌آورد.