بحران زباله در ساحلهای شمالی کشور
زباله انگار همراه همیشگی ما آدمها شده و حتی برای فرار از دستش سر به کوه و بیابون هم بگذاریم باز جلوتر از ما حضورش را اعلام میکند!

نویسنده : فاطمه ناجی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1401/12/04 ساعت 12:45

احتمالا برای بسیاری از ما پیش آمده که موقع لذت بردن از طبیعت ، کنار رودخانه و دریا و حتی در دامنههای کوه با مهمانهای مزاحمی روبه رو شدهایم که نه تنها قصد رفتن ندارند بلکه بر تعداد و جمعیتشان روز به روز اضافه تر میشود تا جایی که عملا جای آدمها را تنگ کرده و بحران ساز میشوند.
زبالههایی که حالا در سواحل شمال کشور بحران ایجاد کرده و سالهاست مردم با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند مشکلی که هیچ کسی آن را گردن نمیگیرد و راه حل درستی هم برای رفع آن پیدا نمیکنند.
نوک پیکان چه کسی را نشانه میگیرد؟
در نگاه اول و دیدن این حجم از آلودگی وزباله اولین کسی که مقصر جلوه میکند خود مردماند، مسافرانی که آمدهاند تا لحظاتی خوش باشند اما حواسشان به محیط زیست و اطرافشان نیست ؛ اما اگر عمیق تر به موضوع نگاه کنیم ریشه این قضیه را میتوان در ضعف مدیریتی دید.به گفته محمد درویش، پژوهشگر محیطی نبود سیستم برای تشویق و تهدید مجازات یکی از خلاهای مدیریتی است.باید بین کسی که اصول حفاظت از محیط زیست را رعایت میکند تا کسی که برایش هیچ اهمیتی ندارد و زباله هارا در دل طبیعت و ساحل رها میکند تفاوتی وجود داشته باشد و این تفاوت و ارزشگذاریها مهم است که دیده شود تا انگیزه برای افرادی که تا اینجای کار فرهنگ غلط را اجرا میکردند ایجاد شود.
این پژوهشگر محیطی در ادامه اشاره کرد:« اخیراً اعلام شده ۹۵ درصد سواحل شمال کشور توسط ارگانهای مختلف اشغال شده است. وقتی خود سیستم بزرگترین متخلّف است، از مردم، حال چه بومیان و چه مسافران، چه انتظاری برای همراهی است؟»
تر و خشک را با هم نخواهید!
«تفکیک زباله» فرآیند بسیار مهمی است که بیشتر کشورها آن را اجرا میکنند. در ایران هم چند سالی میشود که این فرهنگسازی صورت گرفته؛ اما تلاش و همت ارگانها را می طلبد برای مثال تعداد کم زبالهها در شهر و اماکن تفریحی و تاریخی و نبود سطلهای مخصوص تفکیک این فرهنگسازی را به تعویق میاندازد علاوه بر آن برای شروع هر کاری انگیزه میخواهد اگر شهرداری اعلام کند به ازای اهدای هر زباله خشک، به شهروندان پول داده میشود بسیاری از آنها برای جدا کردن زباله تر و خشک تلاش میکردند.احساس مسئولیت در قبال آلودگی
در دوران مدرسه مدیر با جدیت تمام این را یادآوری میکرد که:« مدرسه خونه دوم شما دانشآموزهاست، آدم که تو خونهش آشغال نمیریزه...».اگر این تفکر همراه همیشگی ما بود قطعا محیط سالم و تمیزتری داشتیم.دادن مسئولیت و باور پذیری این تفکر هم در درازمدت جواب میدهد برای مثال در کلن آلمان حدود 10سال طول کشید تا مردم به اهمیت مسئله نریختن زباله، تفکیک آن و رعایت اصول دفع زباله پیببرند. علاوه بر آن در آلمان و بسیاری از دیگر کشورها، قسمتی از هزینه دفع زباله از طریق شهروندان در قالب پرداخت مالیات تأمین میشود که همین کار موجب تقویت مسئولیت پذیری مردم میشود.در توریستیترین شهرهای دنیا با وجود رعایت بسیاری از پروتکلها باز عدهای معتقدند شهر اندکی زباله دارد؛ اما توصیه و اجرای برخی از آن پروتکلها در شهرهای مسافرخیز قطعا نتیجه خوبی خواهد داد. مثلا در شهرهای توریستی سیستمی وجود دارد که در یک پروتکل به گردشگران توصیه شده زباله روی زمین نریزند