تبیان، دستیار زندگی

فرق نفس با روح چیست؟

گاهی در کتاب‌ها و سخنان افراد، کلمۀ روح و نفس، مترادف و به جای یکدیگر به کار برده می‌شود. آیا این دو، یک چیزند؟ اگر نه، چه تفاوت‌هایی بین روح و نفس وجود دارد؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
فرق نفس با روح ،  قرآن و احادیث ،  تعلق روح به بدن ، روح ، نفس  ،
بسیار دیده یا شنیده‌ایم که نویسنده یا سخنرانی، تعابیر روح و نفس را به یک معنا به کار می‌برد در حالی که این دو کلمه در قرآن و احادیث به معانی متفاوت به کار رفته‌اند.

فیلسوفان اسلامی اغلب، روح را با نفس به یک معنا به کار می‌برند. اما مفسر و لغت‌شناس معاصر، مرحوم مصطفوی مخالف مرادف به کار بردن این دو واژه است و معتقد است این ترادف، ناشی از تأثیرپذیری از فرهنگ فلسفی یونان است. (التحقیق، ج12، ص137)

دلایل تفاوت‌های نفس با روح


یک. بُعد ملکوتی و مُلکی انسان
برخی معتقدند روح، حقیقت انسان است ولی از آنجا که نفس در معنای لغوی عبارت است از خود شیء، لذا گاهی این دو اشتباها به جای یکدیگر به کار می روند وگرنه روح، بُعد متعالی انسان و نفس، بعد مُلکی اوست.

صدرالمتألهین شیرازی در تفسیر آیه وَیَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ۖ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا (اسری:85) معتقد است روح، خاستگاهی ملکوتی دارد و متعلق به عالم امر الهی است که نقطۀ مقابل عالم خلق است. (الاسفار الاربعه، ج6، ص 294)

دو. نفس مبدأ شناخت است و روح مبدأ حیات
نصر بن محمد سمرقندی در تفسیر خود معروف به «بحر العلوم» روایتی از ابن عباس نقل کرده که می‌گوید:
در انسان دو چیز است: نفس و روح.  یکی مبدأ شناخت و تشخیص است و دیگری مبدأ حرکت و حیات. بین این دو، شعاعی است شبیه پرتو آفتاب. هر وقت انسان می‌خوابد خداوند نیروی شناخت او را قبض می‌کند ولی این قبض، باعث زوال انسان نمی‌شود؛ برعکس، گرفتن حیات، مستلزم زوال شناخت است. (تفسیر سمرقندی، ج1، ص 45)

از این روایت فهمیده می‌شود که نفس ماهیتی متفاوت از روح دارد.

در انسان دو چیز است: نفس و روح. یکی مبدأ شناخت و تشخیص است و دیگری مبدأ حرکت و حیات. بین این دو، شعاعی است شبیه پرتو آفتاب.



سه. هر موجودی روح دارد ولی هر موجودی نفس ندارد
در متون معارف دینی، روح در تمام مراتب کائنات ساری و جاری است یعنی نه فقط در حیات‌بخشی موجودات، نقش دارد بلکه در مرتبه‌ای بالاتر به عنوان موجودی مستقل و بزرگ‌تر از فرشتگان آفریده شده و دارای وجودی متعالی و حیات و شعوری برتر است. گفتنی است در هر مرتبه‌ای از مراتب هستی، روح موجودات آن مرتبه، هم‌سنخ وجود آنهاست بنابراین هر چه موجود کامل‌تر باشد از روح برتری برخوردار است. به همین دلیل است که برخی از محدثان، برای معصومان، پنج روح قائلند که عبارتند از: روح القدس، روح الایمان، روح القوه، روح الشهوه و روح المدرج. طبق این دیدگاه، کفار و حیوانات، سه روح بیشتر ندارند ولی مومنان، به استثنای روح القدس، از چهار روح دیگر برخوردارند. (معانی الاخبار، ج1، ص 50)

چهار. نفس یعنی حالت تعلق روح به بدن
در پاره‌ای از آیات و روایات، هنگامی که از تعلق روح به بدن سخن گفته می‌شود از تعبیر نفس و هنگام جدایی نفس از بدن، از تعبیر روح، استفاده می‌شود. به عنوان مثال، در روایتی نبوی می خوانیم:

«والَّذی نَفسی بِیَدِهِ لَو یَرَونَ مَكانَهُ وَیَسمَعونَ كَلامَهُ لَذَهَلُوا عَن مَیّتِهِم وَبَكَوْا عَلى‌ نُفُوسِهِم. حَتّى‌ اذا حُمِلَ المَیّتُ عَلى‌ نَعشِهِ رَفرَفَ رُوحُهُ فَوقَ النَّعشِ وَهُوَ یُنادی: یا اهلی وَوُلدی لا تَلْعَبَنَّ بِكُمُ الدُّنیا كَما لَعِبَت بی. جَمَعتُهُ مِن حُلّهِ وَمِن غَیرِ حُلّهِ وَخَلَّفتُهُ لِغَیری وَالمُهَنَّا لَهُ وَالتَّبَعاتُ عَلَىَّ فَاحذَرُوا مِن مِثلِ ما نُزّلَ.»

«قسم به كسى كه روح و جان من در دست اوست، اگر جایگاه ملك‌ الموت را كه بر درِ خانه ایستاده است ببینند و سخن او را بشنوند، مرده‌شان را فراموش مى‌كنند، بلكه براى خودشان اشك مى‌ریزند. تا این میّت را بر تابوت حمل مى‌كنند روح میّت بالاى تابوت مى‌رود بال و پر مى‌زند و فریاد مى‌كشد اى خانواده من، اى فرزندان من، دنیا با شما بازى نكند چنانكه با من بازى كرد. من از حلال و حرام جمع كردم و براى دیگران گذاشتم، خوشى و شادیش براى آنها امّا مسؤولیّت‌هایش براى من مانده است. بترسید از اینكه مثل آنچه بر من نازل شد بر شما هم فرود آید.» (بحارالانوار، ج 77، ص 188)