نقد شماره 10 اثر چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر
قهرمانمحوری، همانی که میخواستیم
«شماره 10» نه اسم پیراهن مارادونا است و نه پله، «شماره 10» برای ما همان قهرمانی است که سالهای سال به دنبالاش بودیم.

نویسنده : مریم علی بابایی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : پنج شنبه 1401/11/13 ساعت 14:26

در روزهای اول جشنواره فیلم فجر فیلمی از سبک دفاع مقدس نمایش داده شد که بیشتر مخاطبان آن با رضایت از سالن سینما خارج شدند، رضایتی از سر این اتفاق که بالاخره سبک سینمای دفاع مقدس و جنگ ما یک پله جلوتر آمده است.
دیگر نشانههایی از بمب، آرپیجی و تانک نبود گوشههای از رنجها و زخمهایی بود که اسارت و شکنجه به قهرمان داستان وارد کرده بود. فیلم شده بود زخمی تازه از خیانت منافقین و دشمن، زخمی که با هر تلنگری امکان داشت باز شود و دیگر نتوان بست و تا سر حد مرگ خونریزی کند.
قهرمان «شماره 10» هم دشمن را شکست میدهد و هم منافق را، بیننده به این نقطه میرسد که قهرمان فیلم برای جان خودش فرار نمیکرد برای جان کسانی جنگید و فرار کرد که هر کدام قرار بوده قهرمانی از جنس خودش باشند با باورها و اعتقاداتی که روسفیدش میکنند.
اما «شماره 10» شد نمادی از مقاومت، نمادی از مقاومت قهرمانی که با تمام اتفاقات، رخدادها، زخمها، رنجها، پلیدیها توانست گنج ناپیدای پیروزی را پیدا کند.
فیلم «شماره 10» فیلمی خوش ساخت است، که هم در محتوا و هم در فرم و میتواند مخاطب را راضی کند. داستان فیلم خوب جلو میرود و میتواند به مخاطبش بگوید بنشین و و از جایت تکان نخور! قهرمان داستان با فرارهایی که از دست دشمن دارد قهرمانی را در ذهن مینشاند که او هرگز شکست نمیخورد بلکه میتواند بر دشمن غلبه کند اما این قهرمان تنها از دست دشمن نیست که باید فرار کند بلکه منافقین کشورش هم راه را بر او تنگ کردند و جلوی او ایستادند.
قهرمان «شماره 10» هم دشمن را شکست میدهد و هم منافق را، بیننده به این نقطه میرسد که قهرمان فیلم برای جان خودش فرار نمیکرد برای جان کسانی جنگید و فرار کرد که هر کدام قرار بوده قهرمانی از جنس خودش باشند با باورها و اعتقاداتی که روسفیدش میکنند.
حمید زرگرنژاد کارگردان این فیلم که در کارنامهاش ساخت اثر «ماهورا» را دارد سعی کرده نمایشی از اسارتگاه رژیم بعثی را نشان دهد که چه رنجهای عمیقی را بر تن اسرای ایرانی گذاشتند.
مجید صالحی، سیامک صفری، بهرنگ علوی از بازیگران فیلم «شماره 10» هستند.