حکمی به نام «سدّ رمق» درباره گرسنگان شهر
روایت یک واجب فراموششده
یکی از احکام درخشان و متعالی اسلام که میتوان آن را سر دست گرفت و بر جهانیان فخر فروخت، حکم وجوب شرعی «سدّ رمق» است. با کمال تاسف اما این واجب دینی در روزگار ما بسیار کمرنگ شده به گونهای که کمتر کسی حتی از متدینها نسبت به آن اطلاع دارد.
رمق یعنی باقیماندۀ جان و توانی که انسان را سر پا نگه دارد. سد رمق یعنی حفظ این تاب و توان و مانع از دست رفتن آن شدن.
به موجب این حکم، اگر مردم یک شهر، شبی سرِ راحت به بالین بگذارند در حالیکه در گوشهای از شهر، نیازمندی، غذایی به اندازۀ بخور و نمیر، نداشته باشد که سدّ رمق کند یا تنپوش و سرپناهی نداشته باشد که جانش را از گزند سرما حفظ کند، بر همگان واجب است که فوراً به رفع نیاز او اقدام کنند و چنانچه شخص نیازمند در اثر کوتاهی مسلمانان، جان سپرد همه مردم شهر در خون او شریکاند!
واجب عینی، تکالیف شرعی واجبی است که انجام آن بر همه مکلفان واجب است؛ یعنی فرد مکلف نمیتواند به بهانۀ اینکه دیگران آن را انجام میدهند از زیر بار این تکلیف، شانه خالی کند. مثل نمازهای روزانه، خمس و زکات، روزه، حج، احسان به والدین، صله ارحام.
واجب کفایی، عملی است که بر همه مکلفان به طور مساوی واجب است اما اگر یکی انجام دهد تکلیف از دیگران برداشته میشود. به عنوان مثال، اگر مؤمنی از دنیا رود، بر همگان واجب است که این چهار مرحله را انجام دهند: غسل، کَفْن، اقامه نماز و خاکسپاری. اگر هر کسی، تکلیف را متوجه دیگری دانست و خودش را کنار کشید و این کوتاهی باعث شد که بدن میت در معرض تعفن و تلاشی قرار بگیرد، همۀ مردم شهر، مشمول عقاب میشوند.
مصادیق دیگری که فقها برای واجب کفایی بیان کردهاند عبارتند از:
پاک کردن مسجد از نجاست، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، نجات جان کسی که در خطر مرگ است، و تحصیل علوم دینی.
اگر چه خطاب خداوند در این آیات، به حسب ظاهر، متوجه پیامبر صلیاللهعلیهوآله است اما در واقع، روی سخن با یک یکِ مسلمانان است. بنابراین چنانچه خدای ناکرده تاکنون نسبت به این امر خطیر، کمتوجه بودهایم شایسته است زینپس، به آن، اهتمام بیشتری بورزیم.
به موجب این حکم، اگر مردم یک شهر، شبی سرِ راحت به بالین بگذارند در حالیکه در گوشهای از شهر، نیازمندی، غذایی به اندازۀ بخور و نمیر، نداشته باشد که سدّ رمق کند یا تنپوش و سرپناهی نداشته باشد که جانش را از گزند سرما حفظ کند، بر همگان واجب است که فوراً به رفع نیاز او اقدام کنند و چنانچه شخص نیازمند در اثر کوتاهی مسلمانان، جان سپرد همه مردم شهر در خون او شریکاند!
البته سد رمق، واجب کفایی است نه عینی.
توضیح اینکه واجب، طبق یک دستهبندی، دو قسم است: عینی و کفایی.چنانچه خدای ناکرده تاکنون نسبت به این امر خطیر، کمتوجه بودهایم شایسته است زینپس، به آن، اهتمام بیشتری بورزیم.
واجب عینی، تکالیف شرعی واجبی است که انجام آن بر همه مکلفان واجب است؛ یعنی فرد مکلف نمیتواند به بهانۀ اینکه دیگران آن را انجام میدهند از زیر بار این تکلیف، شانه خالی کند. مثل نمازهای روزانه، خمس و زکات، روزه، حج، احسان به والدین، صله ارحام.
واجب کفایی، عملی است که بر همه مکلفان به طور مساوی واجب است اما اگر یکی انجام دهد تکلیف از دیگران برداشته میشود. به عنوان مثال، اگر مؤمنی از دنیا رود، بر همگان واجب است که این چهار مرحله را انجام دهند: غسل، کَفْن، اقامه نماز و خاکسپاری. اگر هر کسی، تکلیف را متوجه دیگری دانست و خودش را کنار کشید و این کوتاهی باعث شد که بدن میت در معرض تعفن و تلاشی قرار بگیرد، همۀ مردم شهر، مشمول عقاب میشوند.
مصادیق دیگری که فقها برای واجب کفایی بیان کردهاند عبارتند از:
پاک کردن مسجد از نجاست، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر، نجات جان کسی که در خطر مرگ است، و تحصیل علوم دینی.
غرض اینکه اسلام اجازه نمیدهد جان محترمی به خاطر گرسنگی یا بیپناهی از دست رود.
طبق آیات قرآن، یکی از نشانههای تکذیبکنندگان دین این است که آنها نسبت به حاجتمندان جامعه، خود را متعهد و مکلف به هیچ وظیفهای نمیدانند؛ أَرَأَیْتَ الَّذِی یُكَذِّبُ بِالدِّینِ * فَذَلِكَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ * وَلَا یَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِین؛ «میشناسی کسی را که قیامت را انکار میکند؟! اگر نمیشناسی، او همان است که یتیمان را به شدن از خودش طرد میکند، و مردم را به دادنِ سهم غذای فقیران تشویق نمیکند.» ((ماعون:3-1، ترجمۀ علی ملکی)اگر چه خطاب خداوند در این آیات، به حسب ظاهر، متوجه پیامبر صلیاللهعلیهوآله است اما در واقع، روی سخن با یک یکِ مسلمانان است. بنابراین چنانچه خدای ناکرده تاکنون نسبت به این امر خطیر، کمتوجه بودهایم شایسته است زینپس، به آن، اهتمام بیشتری بورزیم.