اخلاق مدیریت در قرآن و احادیث
اخلاق مدیریت در یک تعریف ساده یعنی بهکارگیری اصول اخلاقی برای موفقیت بیشتر در مدیریت و راهبری یک مجموعه. با این نوشتار همراه شوید تا موضوع « اخلاق مدیریت» را از زاویه نگاه قرآن، بنگریم.
اخلاق مدیریت یعنی چه؟
این اصطلاح از دو واژه «اخلاق» و «مدیریت» ترکیب شده. قبل از هر چیز باید ذهنمان را نسبت به این دو واژه همسو کنیم.اخلاق جمع «خُلْق» به صفات راسخ در روح انسان گفته میشود که بر اثر ممارست و تکرار، به شکل ملکه درآمده و ظهور آنها در رفتار انسان، به آسانی و بدون محاسبه و فکر صورت میگیرد؛ و ممکن است نیکو باشد یا نکوهیده. به عنوان مثال، کسی که متخلق به خُلق سخاوت است وقتی با فقیری مواجه میشود بدون اینکه به صداقت او شک کند یا به سود و زیان بخشش، فکر کند، سخاوت میورزد و کسی که متخلق به خلق بخل است در مواجه با درخواست فقیر، بدون کمتر تأملی، از هر گونه بخشش امساک میکند..
مدیریت اما طبق تعریف یعنی «مجموعهای از آگاهیهای شکلیافته جهت ایجاد هماهنگی در یک سازمان برای باروری بهتر برنامهها و نیل به هدفهای مطلوب» (سازمان و مدیریت آموزش و پرورش، ص 91).
این کلمه در متون دینی نیامده اما در ادبیات اسلامی، واژههایی مثل امامت، ریاست، سیاست، ولایت و امارت در همین معنا به کار رفته است.
با توجه به آنچه گفتیم، اخلاق مدیریت در یک تعریف ساده یعنی به کارگیری اصول اخلاقی برای موفقیت بیشتر در مدیریت و راهبری یک مجموعه.
اصول اخلاقی مدیریت در قرآن
یک و دو. تخصص و تعهدطبق گزارش قرآن، وقتی حضرت یوسف، خواب عزیز مصر را تعبیر کرد و توانست بیگناهی خویش را نسبت به اتهامات بیاساس همسر پادشاه، ثابت کند، از پادشاه خواست تا او را به عنوان خزانهدار کشور مصر منصوب کند تا بتواند بحران خشکسالی آینده را مدیریت کند. این پیامبر خدا برای جلب موافقت پادشاه، خود را امانتدار و عالم معرفی کرد و فرمود: «قَالَ اجْعَلْنِی عَلَى خَزَائِنِ الْأَرْضِ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ (مرا برای خزینهداری مملكت و اداره اقتصادی كشور منصوب كن زیرا من راههای حفظ و نگهداری را میدانم) (یوسف: 55).
امروزه در ادبیات دانش مدیریت از «امانتداری» به تعهد و از «علم» به تخصص تعبیر میشود و این دو به مثابۀ دو رکن اساسی دانش مدیریت شمرده میشوند که بدون هر یک از این دو ستون، کار مدیریت به سامان نمیرسد.
سه. سعۀ صدر
تحمل و مدارا، فضیلتی اخلاقی است که در ادبیات دینی از آن با عنوان «سعۀ صدر» یاد میشود. داشتن سعه صدر در مدیریت، پیشفرض لازم و ابزاری کارآمد در اخلاق مدیران است چنان که امیر مؤمنان علی علیه السلام میفرماید: «آلةُ الرّیاسةِ سعةُ الصدرِ؛ گشایش سینه، ابزار مدیریت است. (نهج البلاغه، حکمت 167).
قرآن شرح صدر را یکی از نعمتهایی میداند که خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله اعطا نموده است. (انشراح:1)
در آیهای دیگری از قرآن آمده که حضرت، با حوصله و سعۀ صدر فراوان، به سخنان مختلف مردم گوش میداد تا جایی که منافقان به طعن و کنایه میگفتند: او سراپا گوش است. (توبه:61)
طبق نظر علامه طباطبایی، منظور این است که حضرت در گرهگشایی از کار مردم و شنیدن مشکلات آنها، حتی اگر کاری هم از دستش برنمیآمد باز گوش خوبی برای شنیدن داشت.
صرف داشتن توانایی هماهنگ کردن منابع مادی و انسانی نیست که یک مدیر را به موفقیت در راهبری یک مجموعه میرساند بلکه داشتن ظرفیت لازم برای شنیدن سخنان حق برای اصلاح روندها و فرایندها، و همینطور روحیه همدردی با افراد برای ایجاد نشاط در کار از لوازم مدیریت موفق است.
تحمل و مدارا، فضیلتی اخلاقی است که در ادبیات دینی از آن با عنوان «سعۀ صدر» یاد میشود. داشتن سعه صدر در مدیریت، پیشفرض لازم و ابزاری کارآمد در اخلاق مدیران است
چهار. مشورت
رایزنی و مشورت در حقیقت کمک گرفتن از تجربیات و افکار انسانهاست. در بسیاری مواقع، ممکن است ایدهای به ذهنی کسی برسد که به ذهن مدیران نرسیده و میتواند راهی بگشاید یا مانعی را برطرف سازد. برخورداری از ظرفیت خردجمعی، علاوه بر افزایش توان مدیران، زمینه شکوفایی استعدادهای افراد یک مجموعه را نیز فراهم میسازد.
قرآن به این اصل کلیدی مدیریت توجه داشته و به رسول خدا فرمان میدهد تا در کارهای خود، از مشورت مردم بهره بگیرد؛ وَشَاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر (آل عمران:159)
پنج. وجدان کاری
وجدان کاری ترکیب دو واژه «وجدان» و «کاری» است که در اصطلاح مدیریت میتوان آن را «احساس تعهد داخلی به منظور رعایت الزاماتی که در ارتباط با کار مورد توافق قرار گرفتهاست» تعریف نمود. به بیان دیگر، منظور از وجدان کاری، رضایت قلبی، تعهد و التزام عملی نسبت به وظایفی است که قرار است انسان آنها را به انجام برساند؛ به گونهای که اگر بازرس و ناظری نیز بر فعالیت او نظارهگر نباشد، باز هم در انجام وظیفۀ خود کوتاهی نکند. (ویکی پدیا)
طبق گفتۀ برخی مفسران، آیه دهم از سوره بلد که میفرماید: «وَ هَدَیْناهُ النَّجْدَیْنِ» (آیا انسان را به راه خیر و شر هدایت نکردیم - تا راه خیر را بگزیند و راه شر را واگذارد؟-)، اشاره به نیروی درونی یا وجدان دارد که خوبیها را از بدیها تشخیص میدهد.
آنچه گذشت صرفاً گزارشی سریع و خلاصهوار بود از آیات الهامبخش قرآن که در راستای اخلاق مدیریت و مدیریت اخلاقمدار، از باب نمونه آورده شد. اگر به این موضوع علاقمندید جهت اطلاع بیشتر میتوانید به کتاب: 300 نکته در مدیریت اسلامی تالیف محسن قرائتی مراجعه کنید.
بیشتر بخوانید