ماجرای یک برداشت غیرواقعی؛
چرا به خودزشتپنداری دچار میشویم؟
روزانه چند بار در آینه نگاه میکنید؟ هر بار خودتان را میبینید، احساس خوبی به شما دست میدهد یا از ظاهرتان ناراضی هستید؟ زیر لب به خودتان بدوبیراه هم میگویید؟ بقیه چه فکری دربارهتان دارند؟ افرادی که با آنها ارتباط دارید، چه جوریاند؟ این مطلب درباره خودزشتانگاری است. چه میشود کسی حس بدی به ظاهرش پیدا میکند، این احساس چگونه در شخصیت او منتشر میشود و چگونه میتواند به خودش کمک کند تا از این اختلال نجات پیدا کند.
کاه را کوه دیدن
همانطور که از اسمش هم میشود حدس زد، اختلال خودزشتانگاری یعنی عیب و ایراد کوچکی را در خود آنقدر بزرگ ببینید که ذهنتان را مشغول کند. آنقدر که یا مدام ظاهر خود را در آینه بررسی کنید یا از ترس بدبودن و زشتبهنظرآمدن، جرئت نکنید سراغ آینه بروید. حتی ممکن است از جمع دوری کنید؛ چون بقیه را زیبا ببینید و خودتان را زشت. تازه ممکن است آن ایراد از نظر شما ایراد باشد و بقیه آن را هرگز نبینند. این به ادراک شخصی شما برمیگردد. ممکن است بهخاطر مشکلی که روی مخ رفته، برنامههای سنگینی برای خودتان بچینید: ورزشها و رژیمهای سنگین، عملهای جراحی زیبایی و... . اما دچار این اختلال که باشید، اینها هیچکدام رضایتبخش نیست؛ چون همیشه عیبی نهانی پیدا میشود که برایتان بزرگ باشد.باوجود شدت هجمه رسانهای در القای ایدهآلها و مدلها، خانواده باز هم نقش کلیدی دارد. اگر پدر و مادر از ابتدا ارتباط امن با کودکان شکل بدهند و حس مثبت از ظاهر را به فرزندانشان منتقل کنند، رسانهها قدرت کمتری خواهند داشت. از آن جمله است حواسجمعیهایی مثل نامگذاری مثبت بر اندام خصوصی کودک، جشن بلوغ دونفره و والدفرزندی، بوسیدن کودک و... .
نشانههایی که میگوید خودزشتانگارید!
از لحاظ آسیبشناسی روانی نشانههایی وجود دارد که میگوید فرد دچار اختلال خودزشتانگاری هست یا نه. این نشانهها عبارتاند از:«اول. فرد به طور دائم نگران است و فکر میکند یک یا چند نقص یا عبیب در ظاهر فیزیکی دارد؛ ولی دیگران این نقصها را نمیبینند یا آنها را بسیار جزئی میدانند؛ دوم. در مرحلهای از این اختلال، فرد در واکنش به نگرانیهای خود درباره ظاهرش، رفتارهای تکراری داشته است. برای مثال خودش را مدام در آینه برانداز کرده، موهایش را بسیار شانه زده، بدون آرایش نبوده، مدام از دیگران قوت قلب و دلگرمی خواسته یا اعمال ذهنی تکراری انجام داده است؛ سوم. این درگیری ذهنی باعث رنج شخصی یا نابسامانی شدید در عملکرد اجتماعی، شغلی و... در او شود؛ چهارم. اشتغال ذهنی درباره ظاهر خود علت دیگری نداشته باشد، مثلاً نگرانی درباره چربی یا وزن بدن در یکی از اختلالات خورد و خوراک نباشد.»
محیط پرفشار
یکی از مهمترین علتهایی که حس زشتبودن را به فرد القا میکند، محیط است. محیط مجموعهای از خانواده، دوروبریها، رسانهها و... هستند. در حقیقت فرهنگ و ادبیات و معیارهایی که محیط منتقل میکند، در شکلگیری حس فرد به ظاهر خودش تعیینکننده است. اینکه در کل، تصویر بدنی خوب یا بدی برای فرد شکل بگیرد یا نه. اما باوجود شدت هجمه رسانهای در القای ایدهآلها و مدلها، خانواده باز هم نقش کلیدی دارد. اگر پدر و مادر از ابتدا ارتباط امن با کودکان شکل بدهند و حس مثبت از ظاهر را به فرزندانشان منتقل کنند، رسانهها قدرت کمتری خواهند داشت. از آن جمله است حواسجمعیهایی مثل نامگذاری مثبت بر اندام خصوصی کودک، جشن بلوغ دونفره و والدفرزندی، بوسیدن کودک و... .شخصیت آسیبدیده
خودزشتانگاری در دسته اختلال وسواس قرار میگیرد. فرد اسیر فکرهای وسواسی میشود و خود را مجبور میبیند تا کارهایی انجام دهد که او را به رضایت برساند. اما هیچوقت هم رضایت حاصل نمیشود. از طرفی تحت فشار بودن و استرس عیب ظاهری داشتن، ممکن است فرد را به سمت اضطراب اجتماعی ببرد و او را منزوی کند. خلاصهکردن خود در ظاهر و متمرکزشدن روی بینقصبودن و خوب بهنظرآمدن ظاهری، فرد را از استعدادها و قابلیتهای خود غافل میکند. همین باعث میشود ارزش خود را با ظاهرش بسنجد و قدر خود را نداند. در حقیقت خودزشتانگاری به بخشهای مختلف شخصیت نفوذ میکند و آسیبهای جدی گستردهتری را با خود همراه میکند.درمان خودزشتانگاری؟
سعی کنید ارتباطتان را با آدمهایی که بیعیببودن ظاهری برایشان زیادی مهم است، مدیریت کنید.لیستی از توانمندیهای خودتان آماده کنید.
تصور کنید همان کسی شدهاید که همیشه آرزویش را داشتهاید. حالا چه برنامهای دارید؟ به این سؤال جواب دهید که چگونه میتوانید انسان مؤثری باشید؟ رسالت خود را در این دنیا پیدا کنید.
علاوه بر این بررسیها، مراجعه به مشاوری آگاه حتماً به شما کمک میکند. او با سؤالهایی که میپرسد، با شما همراه خواهد شد تا بتوانید این مسئله را حل و فصل کنید. ممکن است درمان کمی طول بکشد. در میان راه دلسرد نشوید