گفت و گو با نیکی کاظمی، خیر این روزهای فضای مجازی؛
ضیافت یلدا با چاشنی کار خیر!
در یکی از محلههای قدیمی پیروزی از کنار خانههای مختلف رد شدیم تا جلوی یک خانه دو طبقه با شیشههای رنگی رسیدیم. خانهای در ظاهرمعمولی که اما داخلش خبرهای دیگری بود.
پشت درخانه رسیدم یکی دوباری زنگ زدم اما کسی جواب نداد، داشتم ناامید میشدم که درپارکینگ باز شد و یک نفر گفت برای خیریه آمدید؟ بفرمایید. اینجا خانه نیکی کاظمی است که حالا تبدیل به خیریه نیکان شده، معلمی که کار خیریهاش را با یک توییت شروع کرد.
در ادامه گفتگوی یلدایی ما در تبیان را با این خانم خیر بخوانید.
_نقطه شروع کارهای خیرتان کجا و به چه شکل بود؟ تنها شروع کردید یا از ابتدا یک گروه بودید؟
از زمانی که معلم شدم اینکار را به صورت گزینشی انجام میدادم، خودم سعی میکردم در حد توان مشکلات بچه ها را حل کنم.
یکبار برای یکی از شاگردانم مشکلی پیش آمد، در فضای مجازی توییت زدم و فراخوان دادم. قبلا دیده بودم که دیگر دوستانی اینکار را کرده بودند و کمک جمع میکردند. خیلی استقبال شد و بعد از آن شروع کردم به کمک جمع کردن برای موارد مشابه. در صفحه شخصیام به تنهایی کار را پیش میبردم. بعد از هر مورد کمک هم گزارش میدادم و عکس فیشهای واریزی را میگذاشتم.
از یک جایی به بعد رفتم سراغ مجوز گروه جهادی، مجوز را گرفتم و با تعدادی از دوستانی که در همین فضای مجازی با فعالیتهای من آشنا شده بودند کار را با نام "خانه نیکان" شروع کردیم و حتی الان هم بیشتر کارها را مجازی و با کمکهای مردم پیش میبریم.
خاطرم هست حتی یکی از دوستان تماس گرفته بود و میگفت آدرس دفترتان را به من بدهید. گفتم دفتر که نداریم، خانهای هست که قسمتی از آن را حسینیه کردهایم. هر کس هم بخواهد میتواند بیاید و روند را نزدیک ببیند. اصولا هم وقتی میآیند ماندگار میشوند و خودشان هم کمک میکنند..
_دقیقا فعالیت شما روی چه قشری متمرکز است و چه نوع کمکهایی میکنید؟
تمرکز ما بیشتر بر روی ایتام و زنان سرپرست خانوار است. مثلا وقتی نذری میپزیم از خود زنان سرپرست خانوار در آشپزی کمک میگیریم و بهشان دستمزد میدهیم. جهیزیه آماده میکنیم، در زمینه آموزش کودکان کارو ایتام هم فعالیتهایی داریم.
کودکان کار زیادی داشتیم که الان دیگر در خیابان نیستند، از نظر معیشتی کمکشان کرده و برایشان حامی پیدا میکنیم تا بتوانند تحصیلشان را ادامه دهند. الان بچههایی داریم که 13 ساله هستند و کلاس اولند، دیگر در خیابان کار نمیکنند و شروع کردند به درس خواندن.
هوای زنان سرپرست خانوار را داریم، خصوصا در مورد پول پیش خانه و اجارهشان.
گاهی هم به کمک دوستان هزینههای سفر این خانوادهها را میدهیم. مثلا به کمک خیرین خانوادهای که 25 سال بود مشهد نرفته بودند یا بچههایی که تا به حال مشهد را ندیده بودند را فرستادیم زیارت آقا.
و یا سال گذشته که خیرین تقبل کردند عدهای از این کودکان ایتام که تا به حال دریا را از نزدیک ندیده بودند و آرزویشان بود، شمال بردیم.
در فضای مجازی که کار کنی با همه اقشار برخورد میکنی و هر کسی ممکن است بیاید و مشکل برایت ایجاد کند. وقتی هم که یک زن پرچمدار یک کار باشد این مسئله بیشتر میشود. اما در همه آن لحظات واقعا اول خدا و بعد اهلبیت نگذاشتند ناامید شوم.
_چند نفر تحت پوشش شما هستند؟
حدود 70 خانواده و کودک بیسرپرست تحت پوشش خودمان یعنی خانه نیکان هستند.تقریبا 60 خانواده هم از طرف خانه کرامت معرفی شدند که به آنها هم کمک میکنیم . همین بچههایی که جمعه قرار است برایشان جشن یلدا بگیریم از ایتام تحت پوشش هستند.این بستهها را هر دوماه یکبار برای 70 خانواده آماده میکنیم، امروز اما به مناسبت یلدا بستهها کمی متفاوتتر است. کنار هر بسته ارزاق، میوه و تخمه و شکلات هم میگذاریم
_با توجه به تغییر قیمتها کمکها کمتر نشده؟ هیچ وقت تصمیم نگرفتید زیر مجموعه نهادی شوید؟
ببینید مثلا همین بسته ارزاقی که ما سال پیش با 600 هزارتومان تهیه میکردیم را امسال باید حداقل دوبرابر قیمت تهیه کنیم. اما من معتقدم خدا روزی این بچهها را طور دیگری میرساند، این است که خداروشکر شرمنده خانوادههای تحت پوشش نشدیم. در مورد زیرمجموعه نهادهای دیگر هم پیشنهادش به ما بسیار شد اما من تصمیم گرفتم مستقل بمانیم. وقتی با این نهادها کار کنی برای هر خانواده جدیدی که تحت پوشش بگیریم باید درگیر فرآیندهای اداری زیادی شوی. اما امروز یک نفر به من خانواده نیازمندی را معرفی میکند فردا خودم میروم تحقیقات میکنم و اگر واقعا نیازمند بودند کمک میکنیم.
البته الان هم بچه های خانه کرامت به ما کمک میکنند اما زیر مجموعه جایی نیستیم.
_در همه این سالها قطعا سختی زیاد در مسیرتان داشتهاید. نقطهای بود که خسته شوید و دیگر نخواهید ادامه دهید؟
بارها شده که این اتفاق افتاده، در فضای مجازی که کار کنی با همه اقشار برخورد میکنی و هر کسی ممکن است بیاید و مشکل برایت ایجاد کند. وقتی هم که یک زن پرچمدار یک کار باشد این مسئله بیشتر میشود. اما در همه آن لحظات واقعا اول خدا و بعد اهلبیت نگذاشتند ناامید شوم.
یادم هست نزدیک به عید امسال گفتم دیگر کار خیریه نمیکنم، خسته شدم. دو ساعت مانده به سال تحویل خانمی از مددجویان تحت پوشش زنگ زد گفت: "من یک نان حتی در خانه ندارم، رویم هم نمیشد به شما زنگ بزنم." شاید باورتان نشود پنج دقیقه مانده بود به سال تحویل ما داشتیم بسته ارزاق برایش تهیه میکردیم.
یعنی اگر بخواهم هم نمیشود از این کار کنار بکشم، انگار خدا بگوید این کار از دست تو برمیآید باید انجامش دهی. به همین خاطر سختی زیاد پیش آمده اما این مسیر را رها نکردم.
_انگیزه اصلی ادامه دادنتان در این مسیر چه بوده؟
بعد از لطف خدا و ائمه علیهم السلام، شادی بچهها.
من میگویم هر کار خیری بکنی به زندگیت برمیگردد.من از این کار لذت میبرم و همواره دغدغهاش را داشتهام. همیشه میگویم اگر کار خیریه نمیکردم حتما فعال محیط زیست میشدم. خیلی برایم اهمیت دارد بچههایی که از تحصیل بازمیمانند چون باید کار کنند. مخصوصا که خودم هم مادر هستم.
وقتی میبینم مثلا یک بچه 12 ساله که بسیار هم بااستعداد و باهوش است اما نمیتواند تحصیل کند به خاطر اینکه پدر ندارد و مجبور است خرج مادر بیمارش را بدهد، این برایم دغدغه است و نمیتوانم بیتفاوت باشم. نمیگویم خیلی آدم خوبی هستم، هر آدمی بدیها و کاستیهای خودش را دارد اما نمیتوانم در این موضوع بیتفاوت باشم و سعی میکنم درمورد همین تعداد خانوار و کودکی که تحت پوشش ما هستند به بهترین نحو کمکشان کنم. این بچهها هم روزی بزرگ میشوند و یک گوشه کار مملکت را میگیرند شاید آنها هم وقتی بزرگ شدند به دیگرانی کمک کنند و این زنجیره را ادامه دهند.