با عینکی دیگر به اختلال «کمبود توجه و بیشفعالی» نگاه کنیم
بچههایی که ترمز ذهن ندارند
صحبتهای علمی فراوانی درباره اختلال کمبود توجه/بیشفعالی وجود دارد. از آسیبها و علتشناسی تا درمان ندارد و فقط کنترل میشود. در این مطلب با نگاه دیگری به مشکل اصلی در کودکان بیشفعال میپردازیم. نگاهی که باتجربهترین فرد در این زمینه ارائه کرده است. در مطلبی دیگر به راهکارهای درمانی خواهیم پرداخت.
چرا میگویند بیشفعالی درمان ندارد؟
مشکل اصلی کودکانی که دارای اختلال کمبود توجه/بیشفعالی هستند، چیست؟ بسیاری از درمانگران معتقدند اختلال بیشفعالی درمان ندارد و فقط کنترل میشود. اما بارکلی که نیم قرن روی این کودکان و مشکلات آنان کار کرده، معتقد است دلیل اینکه تاکنون نتوانستهاند این اختلال را بهطور کامل کنترل کنند، نامی است که به آن دادهاند: «اختلال کمبود توجه/بیشفعالی»؛ درحالی که نام این اختلال باید «اختلال در خودکنترلی و مهارتهای اجرایی» باشد. بهعبارتی بارکلی با عینک دیگری به ماجرا نگاه میکند. مهارتهای اجرایی امکان پرورش دارد و اتفاقاً بهترین زمان برای پرورش آنها دو دهه اول زندگی است. مهارتهای اجرایی عبارت است از توانایی کترل رفتار و احساسات و فکر.مشکل اصلی کودکان دچار بیشفعالی چیست؟
بارکلی مشکل اصلی این کودکان را در شش کارکرد اجرایی میداند. از میان گزینههایی که در ادامه میآید، سه گزینۀ اول در نظریۀ بارکلی بسیار مهم است؛ زیرا اختلال در آن سه، مثل این است که از فرد نابینا توقع داشته باشیم ما را ببیند یا از ناشنوا انتظار داشته باشیم صدای ما را بشنود.1. بازداری معطوف به خود یا ترمز ذهن
یعنی کودک دارای اختلال کمبود توجه/بیشفعالی پیش از هر چیز در مهارت «بازداری رفتاری» مشکل دارد. بهتعبیر بارکلی، این کودکان «ترمز ذهن» ندارند. بنابراین، باید به آنها یاد داد که چگونه امیال فعلی خود را به تعویق بیندازند. بارکلی معتقد است مهمترین مشکل این کودکان در بخش «بازداری معطوف به خود» است. اگر این گزینه حل شود، گزینههای دیگر راحتتر حل خواهد شد.
کودکان عادی هنگام برخورد به مشکل، آنقدر با ذهن خود کلنجار میروند تا به راهِحل برسند؛ ولی کودک دارای اختلال کمبود توجه/بیشفعالی نمیتواند به راهِحل برسد. بهتعبیر بارکلی در این مورد، آنها «خلاقیت و حل مسئلۀ ذهن» ندارند
2. توجه معطوف به خود یا آینه ذهن
توجه کودکان دارای اختلال کمبود توجه/بیشفعالی، به بیرون است نه درون. یعنی کودک عادی میتواند از خود فاصله بگیرد و رفتار و فکر خود را بازنگری کند؛ اما کودک بیشفعال در این زمینه ضعیف عمل میکند.این نوع توجه باعث خودآگاهی میشود. بهتعبیر بارکلی، این کودکان «آیینۀ ذهن» ندارند؛ زیرا کودکان عادی هنگامی که رفتار یا عملی را انجام میدهند، آن رفتار را میبینند و تماشا میکنند.
3. تصور معطوف به خود یا چشم ذهن
کودک دارای اختلال کمبود توجه/بیشفعالی، ذخیرۀ دیداری کافی ندارد و توجه او به گذشته و آینده نیست. بهتعبیر بارکلی، این کودکان «چشم ذهن» ندارند؛ میتوان گفت افراد دارای اختلال کمبود توجه/بیشفعالی نسبت به زمان و آینده، مانند فرد نابینایی هستند که نمیتواند آینده را ببیند. بهعبارتی، سندروم غفلت از آینده دارند. اینها افراد ابنالوقت و در زمان اکنون هستند.
4. گفتار معطوف به خود یا صدای ذهن
کودکان عادی با خود حرف میزنند؛ حرفزدنی که نیازی به شنیدن اطرافیان ندارد، بلکه با خود حرف میزنند و مسائل را مرور میکنند. کودک دارای اختلال کمبود توجه/بیشفعالی بسیار حرف میزند؛ اما با خود حرف نمیزند و اتفاقات را مرور نمیکند. از این رو، بارکلی معتقد است این کودکان «صدای ذهن» ندارند.
5. عواطف معطوف به خود یا قلب ذهن
کودکان عادی میتوانند عواطف خود را کنترل کنند؛ اما کودکان دارای اختلال کمبود توجه/بیشفعالی در برابر کنترل عاطفی خود ضعیف عمل کرده و بسیار عاطفیاند. بنابراین، بهتعبیر بارکلی، آنها «قلب ذهن» ندارند.
6. بازی ذهنی معطوف به خود یا خلاقیت ذهن
کودکان عادی هنگام برخورد به مشکل، آنقدر با ذهن خود کلنجار میروند تا به راهِحل برسند؛ ولی کودک دارای اختلال کمبود توجه/بیشفعالی نمیتواند به راهِحل برسد. کودکان عادی با یک اسباببازی کلنجار میروند؛ درحالی که کودک دارای این اختلال، بیشتر، اسباببازیهای زیادی عوض میکنند. بهتعبیر بارکلی در این مورد، آنها «خلاقیت و حل مسئلۀ ذهن» ندارند.